پيشگوئيهاي نوسترآداموس ...

mehrzadmo

عضو جدید
از توضيحات دوستان خيلي خيلي ممنونم .
اما ببينم شما كه راه دستتونه اون گوشه كنارهاي كتابو رو خوب ديد بزنيد ببينيد اسم من توش نيست ؟
;) ;)
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
... پسرم، از آنجايي كه تنها خداوند متعال و تنها او، از طريق نور واسعة خود به رويدادهاي آخرالزّمان كاملاً واقف است ميتواني حدس بزني كه مردم دربارة پيش گويي هاي من چه خزعبلاتي خواهند گفت و من در اينجا در پيشگاه خداوند اعتراف ميكنم كه تنها اندكي از حوادث را با اجازه و رخصت خداوند درك كرده ام و نه چيزي بيشتر... آنچه من دربارة آخرالزّمان مكاشفه كرده ام، اين حوادث است : پيش از وقوع حوادث آخرالزّمان طوفاني شبيه به طوفان نوح به وجود خواهدآمد و طغيان درياها و اقيانوس ها ... سنگ هاي عظيم آسماني همة شهرها وآبادي ها را ويران خواهد نمود .... (نوسترآداموس)
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
جنگ پرشیا با غرب ، مربوط به جنگ جهانی سوم است که بین سال های 2020 تا 2050 رخ می دهد. اما بعد از این تاریخ200 سال صلح برپا خواهد شد و مجددا" جنگ جهانی چهارم شروع می شود که آخرین جنگ جهانی و همان آرماگدون است. ما الان داریم درباره قرن بیست و یکم یعنی سال 2000 تا 2099 بحث می کنیم. از حوادث این قرن که بسیاری از پیشگویان گفته اند :
1- پرشیا به قدرتی برتر خواهد رسید که کشورهای اطراف را به خود ضمیمه خواهد ساخت.
2- ایالات متحده دچار زمین لرزه و سیل خواهد شد بطوریکه نواحی غربی آن ، برای همیشه به زیر آب خواهند رفت و شورش های داخلی آن را فرا خواهند گرفت.

3- اروپا دوباره به قدرت سابق خود (زمان روم باستان) بازخواهد گشت و ایالات متحده دیگر ابرقدرت نخواهد بود.
4- بسیاری از شهرها توسط بمب اتمی در جنگ جهانی سوم از بین خواهند رفت.
5- آب وهوای زمین گرم و مرطوب خواهد شد و از وسعت یخ های قطبی کاسته خواهد شد.
6- نیروگاه های همجوشی هسته ای جایگزین نیروگاه های شکافت هسته ای خواهند شد.
7- ژاپن بر اثر زمین لرزه ای مهیب ویران خواهد شد.
8- سرزمین آتلانتیس افسانه ای از آب دریا ، بیرون خواهد آمد.
9- انسان به مریخ سفر خواهد کرد و اولین پایگاه ها را آنجا خواهد ساخت.
10- بیماری های ویروسی جدید و خطرناکی در اواخر این قرن ، ظاهر خواهند شد.
و خیلی چیزهای دیگر....
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
« در سرزمین‏های ماد، شبه جزیرهء عربستان و ارمنستان،
دو سپاه بسیار عظیم، در سه نوبت به بسیج و جمع‏آوری نیرو خواهند پرداخت.
در نزدیکی سواحل رود ارس،
خاندان سلیمان بزرگ به زودی بر زمین می‏افتند. »
(قرن 3 – قطعهء 31 )

سرزمین ماد در شمال غربی ایران قرار داشت و منظور از آن، ایران می‏باشد. رود ارس نیز در شمال غربی ایران و جنوب ارمنستان جاری است. منظور از سلیمان بزرگ، سلیمان پسر داوود است که از حدود سال 973 ق. م به مدت 40 سال با اقتدار کامل بر بنی‏اسرائیل حکومت کرد. او که به هنگام جانشینی پدرش، 20 سال بیشتر نداشت، به ساخت بسیاری از شهرهای آباد و حاصل‏خیز اسرائیل همت گمارد. در اطراف مرکز حکومتش (اورشلیم = بیت‏المقدس) برج و باروهای محکمی ساخت. این پیامبر بزرگ یهود، به نویسندهء کتابهای «مزامیر سلیمان» و «امثال و حکم» و کتابهای دیگری از عهد قدیم معروف است. به نظر می‏رسد منظور از «خاندان سلیمان»، اهالی اورشلیم و یهودیان باشند.
در این رباعی، سخن از بسیج بزرگ نیروها در ایران، ارمنستان و عربستان در سه مرحله به میان آمده است که در نهایت با شکست یهودیان در منطقهء رود ارس، به پایان خواهد رسید.

در مورد سقوط دولت صهیونیستی ، چیزی نزدیک به یکصدسال حکومتشان طول خواهد کشید و به احتمال زیاد باید از 1948 محاسبه شود و نه 1935.
همچنین حداقل تا 20 سال دیگر کشورمان با کشور دیگری جنگ نخواهد کرد.
طبق پیشگویی های نوستراداموس و صدها پیشگوی اروپایی دیگر (لینکهای آنها را قبلا" داده ام) ، ایالات متحده به خاطر سیل و طوفان نابود خواهد شد و این در بین سال های 2020 تا 2040 اتفاق خواهد افتاد طوریکه یک سوم امریکا به زیر آب خواهد رفت. بسیاری از پیشگویان مقدس اروپایی (راهبان کلیساها) ، گفته اند که خداوند انتقام سختی از سرزمین عقاب (منظور ایالات متحده است چون نشان عقاب مربوط به این کشور است) خواهد گرفت. هنگامی که امریکا مست قدرت و ثروت است ، بلایی آسمانی بر مردم آن نازل می شود بطوریکه دولت امریکا تمام سربازان خود را فرا می خواند. امریکا دچار شورش داخلی می شود و هر ایالت ادعای استقلال می کند.
در این هنگام ، جمعیت اروپا روز به روز درحال کم شدن است چون رشد جمعیت در آنجا بسیار منفی خواهد بود. بسیاری از مهاجرین افریقایی و غیره در کشورهای اروپایی دست به شورش می زنند و حاکمان اروپایی در ضعیف ترین حالت به سر خواهند بود.
در این هنگام ، پرشیا بسیار قدرتمند و قوی است و شاید به سلاح ویژه اتمی هم دست یابد (؟). در پیشگویی های نوستراداموس آمده است ، پرشیا همچون غولی ، کشورهای همسایه خود را می بلعد و آسیای میانه در پرشیا ادغام می شود. (در متن اصلی آمده است که (پرشیا)Xerex و (کشورهای آسیای میانه)Atila کشورهایشان در هم ادغام می شوند. همچنین سرخ ها باز در روسیه به قدرت می رسند.
حال باید منتظر چه بود ؟ دیگر اسرائیل حامی ندارد پس بهترین فرصت برای از بین بردن آن است. در این هنگام پرشیا ، شوروی و دیگر متحدان عرب همزمان به اروپا و اسرائیل حمله می کنند. در این بین بعضی از کشورهای عرب خائن مثل مصر و عربستان به سزای کار خود خواهند رسید و توسط ارتشی یک میلیونی (به گفته نوستراداموس از پرشیا می آیند و کلاه خودهای تیره رنگ بر سر داشته و اسب های آهنی پیشرفته دارند -منظور تانک است - ) کوبیده می شوند و به سزای اعمالشان خواهند رسید.
جالب است بدانید که بیشتر پیشگویان گفته اند که چند شهر کاملا" در جنگ جهانی سوم نابود می شوند :
1- پاریس بر اثر شورش داخلی به صورت خرابه ای در می آید.
2- پراگ و لندن توسط جنگنده های سرخ ها نابود می شوند.
3- اورشلیم توسط تیری نورانی از طرف بابل (عراق) نابود می شود. عین همین جمله را خود پیامبران یهود هم گفته اند.
4- نیویورک توسط طوفان و سیلاب نابود خواهد شد.

لازم به ذکر است که در این جنگ ، خبری از سوریه نیست. بعضی ها احتمال می دهند دمشق شاید قبل از شروع جنگ توسط اسرائیل با بمب اتم نابود شده باشد و همین کار ، جرقه ای خواهد شد که همه کشورها به اسرائیل حمله کنند. گفته می شود از پنج طرف به اسرائیل حمله می شود. از جنوب و غرب ، کشورهای سودان و لیبی و بقیه کشورهای آفریقایی به آن حمله می کنند و از شرق هم عراق ، پرشیا و شوروی و بقیه متحدان حمله را شروع می کنند.
نوستراداموس صریحا" می گوید که کوه های اسرائیل به لرزه درمی آیند و تخت پادشاهی صهیونیست ها واژگون شده و پادشاه آنان به اروپا می گریزد.
نکته جالب این است که اژدها(چین؟) هم به سواحل غربی امریکای شمالی حمله می کند اما زیاد موفق نمی شود و پیشروی کمی پیدا می کنند و بیشتر در قسمت آلاسکا پیشرفت زیادی دارند.
ضمنا" گفته شده است که یک یا دو کشور از امریکای جنوبی در این هنگاه به امریکا حمله می کنند و نواحی فلوریدا و جنوب این کشور را مورد تاخت و تاز قرار می دهند اما به عقب بازگردانده خواهند شد.
خلاصه اینکه آخرین رئیس جمهور امریکا یک زن است که در جنگ جهانی سوم کشته می شود و دیگر چیزی به نام ایالات متحده وجود نخواهد داشت.
پس از جنگ جهانی سوم ، صلح بسیار پایداری برقرار خواهد شد که در آن زمان ، قسمتهای مرکزی امریکا (که از جنگ و سیل در امان مانده اند) با باقیمانده کانادا و مکزیک یک کشور جدید و بی طرف تشکیل می دهند و در این هنگام ناگهان ، قاره آتلانتیس از آب بیرون می آید و اروپا مجددا" به امریکا متصل می شود.
اما کار بشریت به اینجا ختم نمی شود. نوستراداموس می گوید انسان در قرن 22 (2100-2199) ، موفق به کشف خواص شگفت آوری از طبیعت خواهد شد مثلا" بعضی از دانشمندان برای چندین ثانیه زمان را متوقف می کنند. در همین قرن ، بشر با استفاده از ترکیب ژنوم انسان و حیوانات ، موجوداتی را خلق می کند که نیمی انسان و نیمی حیوان هستند. چه بسا در همین الان هم یک شرکت کانادایی (که همه شما خبر آن را در همین سایت خواندید) چنین موجوداتی را تولید کرده است. این موجودات بعدها مایه دردسر و مشکلات و جنگهای فراوان خواهند شد. بشر در قرن 23 موفق خواهد شد که سن انسان را متوقف کند یعنی دیگر انسان پیر نخواهد شد اما افرادی که تحت این آزمایشات قرار می گیرند از یک مشکل عجیب رنج خواهند برد. در حال حاضر هم دانشمندان با استفاده از علم ژنتیک توانسته اند عمر نوعی کرم کوچک را 4 برابر افزایش دهند. پس می بینید اینها توهم و تخیلات نیستند و در آینده رخ خواهند داد. افرادی که ژنتیک خوانده اند دقیقا" منظور من را می دانند. پروتئین های خاصی در چرخه سلولی قرار دارند که اگر بتوان آنها را تغییر داد یا آنها را دستکاری کرد ، می توان روند پیر شدن را کند یا متوقف نمود و این چیز دور از دست رس نیست. در قرن های آینده ، انسان ها را به راحتی کپی یا همانند سازی می کنند. اصطلاح اجوج و ماجوج شاید مربوط به همین موجودات نیمه انسان و نیمه حیوان باشد. این موجودات دنیا را فتح خواهند کرد و آن قدر جمعیتشان زیاد می شود که تشکیل کشور می دهند و ضدمسیح را به عنوان پادشاه خود بر می گزینند. نوستراداموس در یک بیت به موجوداتی که سر خوک و بدن انسان دارند و مانند خلبان در یک جنگنده پیشرفته نشسته اند و به خانه های آدمیان حمله می کند ، اشاره دارد که این حادثه یکی از حوادث جنگ جهانی چهارم است ! اما در جنگ جهانی چهارم انسان بر این موجودات چیره خواهد شد و ضدمسیح هم کشته خواهد شد و بشریت نجات خواهد یافت.
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
همان طور که شما در خبرها شنیده اید ، این روزها طرح سپر دفاع موشکی ایالات متحده در اروپای شرقی خصوصا" چک و لهستان بالا گرفته است و قرار است در این کشورها استقرار یابد. چندی پیش هم وزیر دفاع روسیه اعلام کرد که موشک های جدیدی را توسعه خواهد داد تا کشورهای مزبور را هدف قرار دهد.
500 سال پیش نوستراداموس ، در پیشگویی های خود ، خبر از نابودی شهر پراگ (پایتخت چک) به دست سرخ ها (روسیه) داده است !
آیا این پیشگویی به واقعیت خواهد پیوست !؟
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
در متن زير اگر واقعا بخواهد اتفاق بيفتد، بايد به جاي عيسي مسيح، حضرت مهدي بگذاريم كه تا حدودي با اعتقادات ما ايرانيان جور در بياد ولي در پست بعدي اعتقاد خودمون را توضيح ميدم:

معني‌ كلمه‌ آرماگدون‌

كلمه‌ آرماگدون‌ از كلمه‌ «مگيدو» (مجدّو) كه‌ شهر مهمي‌ در فلسطين‌ قديم‌ بود ريشه‌ گرفته‌ است‌. بسياري‌ از محققان‌ فكر مي‌كنند كه‌ آرماگدون‌ از «هرمجدون‌» به‌ معني‌ «تپه‌ مجدّو» گرفته‌ شده‌ باشد. اين‌ ناحيه‌ تاريخي‌ غني‌ دارد. حفاري‌هاي‌ انجام‌ شده‌، بيست‌ دوره‌ اشغال‌، از تاريخ‌ چهار هزار سال‌ قبل‌ از ميلاد تا چهار صد و پنجاه‌ سال‌ قبل‌ از ميلاد مسيح‌ (ع‌) را نشان‌ مي‌دهد. «مجدّو» در 18 مايلي‌ «بندر حيفا» در اسراييل‌ شمالي‌ و 55 مايلي‌ شمال‌ بيت‌ المقدس‌ واقع‌ است‌.
موقعيت‌ استراتژيكي‌ مگيدو (مجدّو)، بيش‌ از مساحتش‌ به‌ آن‌ اهميت‌ بخشيده‌ است‌. اين‌ منطقه‌ مشرف‌ بر كوه‌هاي‌ اسراييل‌ شمالي‌ است‌ و به‌ روستاي‌ «اسدارلون‌» نيز معروف‌ است‌. در قديم‌ فلسطين‌ شمالي‌ به‌ ويژه‌ منطقه‌ مگيدو به‌ علت‌ محافظت‌ از شرقي‌ترين‌ راه‌ به‌ «منطقه‌ حاصل‌خيز» اهميت‌ نظامي‌ داشت‌. جاده‌ عبوري‌ ميان‌ سه‌ قاره‌ آفريقا، آسيا و اروپا كه‌ از مغرب‌ به‌ درياي‌ مديترانه‌ و از مشرق‌ به‌ صحراي‌ عربستان‌ مي‌رسيد تحت‌ قلمرو كهن‌ اسرائيل‌ بود. اين‌ منطقه‌ كوچك‌ ارتباطي‌ بين‌ دريا و دشت‌، سرزمين‌ استراتژيكي‌ بود كه‌ سه‌ قاره‌ را به‌ هم‌ متصل‌ مي‌كرد. اين‌ پل‌ باريك‌، منطقه‌اي‌ آن‌چنان‌ مهم‌ بود كه‌ نظاميان‌ دائماً بر سر به‌ دست‌ آوردن‌ آن‌ در حال‌ جنگ‌ بودند.
در گذشته‌ قسمت‌هايي‌ از قلمرو اسرائيل‌ گذرگاه‌هاي‌ مهم‌ نظامي‌ به‌ حساب‌ مي‌آمد و ميگدو از يكي‌ از اين‌ گذرگاه‌ها محافظت‌ مي‌كرد. تاكنون‌ بيش‌ از 200 جنگ‌ در اين‌ منطقه‌ يا اطراف‌ آن‌ رخ‌ داده‌ است‌. به‌ همين‌ خاطر يكي‌ از محققين‌ آن‌ را «سرزمين‌ جنگ‌ قرون‌» ناميده‌ است‌ .
آينده‌مگيدوياآرماگدون‌چيست‌؟آياكتاب‌مقدس‌چيزي‌ درباره ‌اين‌سرزمين‌حياتي ‌و استراتژيكي ‌بيان‌كرده‌است‌؟

پيشگويي‌ آرماگدون‌

اگر چه‌ در كتاب‌ مكاشفات‌ يوحنا به‌ آرماگدون‌ اشاره‌ شده‌ امّا چيزي‌ در باره‌ اينكه‌ نيروهاي‌ نظامي‌ به‌ هم‌ پيوسته‌ در منطقه‌ به‌ يكديگر حمله‌ مي‌كنند بيان‌ نگرديده‌ است‌. ليكن‌ ذكر شده‌ كه‌ اين‌ نيروها در دشت‌ مگيدو جمع‌ شده‌ و از اين‌ منطقه‌ هموار و وسيع‌ به‌ عنوان‌ پهنه‌اي‌ جهت‌ آماده‌ شدن‌ براي‌ حمله‌ بزرگ‌ استفاده‌ مي‌كنند. سؤال‌ اين‌ است‌ چه‌ كساني‌ در آنجا جمع‌ مي‌شوند و چه‌ كسي‌ آنها را جمع‌ مي‌كند و بالاخره‌ اينكه‌ و براي‌ چه‌ هدفي‌ در آنجا جمع‌ مي‌شوند؟
به‌ نظر مي‌رسد اين‌ افراد از چند گروه‌ سياسي‌ و مذهبي‌ باشند: «پادشاه‌ جهان‌ ـ شيطان‌ ـ پادشاه‌ كل‌ عالم‌ خدا» و «پادشاهي‌ از شرق‌ رود فرات‌». شايان‌ ذكر است‌ كلمه‌ «پادشاه‌» لزوماً به‌ شكل‌ امروزي‌ آن‌ به‌ رهبران‌ اطلاق‌ نمي‌شود. بلكه‌ ممكن‌ است‌ از آنها به‌ عنوان‌رييس‌جمهور،نخست‌وزير يا رييس ‌ياد شده‌ باشد.
در تاريخ‌، بسياري‌ از ملت‌ها به‌ هم‌ پيوسته‌اند تا از قدرت‌ «چهار پاي‌» نيرومندي‌ كه‌ در كتاب‌ مكاشفات‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ حمايت‌ كنند. خداوند قدرت‌ عظيم‌ اين‌ اتحاد را به‌ حيواني‌ كه‌ به‌ وسيله‌ نيروهاي‌ غير خدايي‌ هدايت‌ مي‌شود تشبيه‌ كرده‌ است‌.
در كتاب‌ مقدس‌ آمده‌ كساني‌ كه‌ اين‌ اتحاد را تشكيل‌ مي‌دهند «از يك‌ ذهنند و قدرت‌ و فرمانروايي‌ خود را به‌ چهارپا خواهند داد.»
كتاب‌ مقدس‌ ذكر كرده‌ است‌ كه‌ آنها ارواحي‌ هستند كه‌ معجزاتي‌ را ظاهر مي‌سازند و بر پادشاه‌ تمام‌ ربع‌ مسكون‌ خروج‌ مي‌كنند تا آنها را براي‌ جنگ‌ عظيم‌ آن‌ روز فراهم‌ آورند .
سؤال‌ اين‌ است‌ كه‌ چرا نيروهاي‌ نظامي‌ در آرماگدون‌ جمع‌ مي‌شوند؟ از قرار معلوم‌ اين‌ نيروهاي‌ نظامي‌بدين‌منظوردرخاورميانه‌جمع‌مي‌شوند كه‌ نشان‌ دهند چه‌ كسي‌ كنترل‌ جهان‌ را در دست‌ خواهد گرفت‌.
هر چند به‌ جاي‌ نبرد با يكديگر شروع‌ به‌ جنگ‌ عليه‌ عيسي‌ مسيح‌ مي‌كنند!
ما تا به‌ حال‌ در مورد افرادي‌ كه‌ شجاعت‌ اين‌ را داشته‌ باشند تا به‌ جنگ‌ در مقابل‌ خدا بروند، فكر نكرده‌ايم‌. معمولاً انسان‌ها با يكديگر مي‌جنگند. امّا كتاب‌ مقدس‌ آشكار مي‌سازد كه‌ در واقع‌ مردم‌ سعي‌ خواهند كرد تا با عيسي‌ مسيح‌ جنگ‌ كنند در اين‌ زمان‌ پاياني‌، ديكتاتورها و عوام‌ فريب‌ها براي‌ فرمانروايي‌ بر جهان‌ طمع‌ مي‌كنند واميد دارند كه‌ در مقابل‌ نيروهاي‌ عظيم‌ و سلاح‌هاي‌ كشنده‌ آنها پيروز شوند. سلاح‌هايي‌ آنچنان‌ قدرتمند كه‌ قادرند زندگي‌ را نابود كنند.تنها خداوند است‌ كه‌ مي‌ داند اگر عيسي‌ مسيح‌ (ع‌) را نفرستد تا در امور انسان‌ها مداخله‌ بكند «هيچ‌ موجود زنده‌اي‌ نجات‌ نخواهد يافت‌» .

شيطان‌ و آرماگدون‌

پشت‌ صحنه‌، رهبر قدرتمند ديگري‌ وجود دارد كه‌ نقش‌ برجسته‌اي‌ را در گروه‌ نيروهاي‌ نظامي‌ در آرماگدون‌ ايفا مي‌كند. «خداي‌ اين‌ عصر» تمام‌ ملت‌ها را فريب‌ مي‌دهد . هدف‌ او به‌ عنوان‌ دشمن‌ انسان‌ها فريب‌ و نابودي‌ نسل‌ انسان‌ است‌ .
به‌نظرمي‌رسدلشكريان‌انبوهي‌كه‌درپايان‌زمان‌ گرد هم‌مي‌آيندوسيله‌اي‌براي‌رسيدن‌وي‌به‌هدفش‌هستند .
امّا چيزي‌ كه‌ ملت‌ها نمي‌دانند آن‌ است‌ كه‌ خداوند به‌ شيطان‌ فرصت‌ داده‌ تا رهبران‌ متكبر جهان‌ را بفريبد؛ زيرا كه‌ فكر مي‌كنند با اين‌ جنگ‌ قادر خواهند بود كنترل‌ جهان‌ را به‌ دست‌ گيرند.
طبق‌ آيات‌ كتاب‌ مقدس‌ خداوند خود با آن‌ ملت‌هاي‌ فريب‌ خورده‌ كه‌ كمرشان‌ از ويراني‌ خم‌ شده‌ وارد جنگ‌ خواهد شد . خداوند ثابت‌ خواهد كرد كه‌ خود قادر مطلق‌ است‌ نه‌ شيطان‌ و نه‌ كساني‌ كه‌ او آنها را فريب‌ مي‌دهد و خداوند به‌ انسان‌ اجازه‌ نخواهد داد تا خود را كاملاً نابود كند .
با اين‌ مقدمه‌ زماني‌ كه‌ مي‌خوانيم‌: سپاهيان‌ چگونه‌ در «جنگ‌ عظيم‌ آن‌ روز خداي‌ قادر مطلق‌» گرد مي‌آيند، هدف‌ آرماگدون‌ آشكار مي‌شود.
زكرياي‌ نبي‌ نيز اين‌ زمان‌ بحراني‌ را اين‌ چنين‌ توصيف‌ مي‌كند: «نظاره‌ كنيد! روز خداوند فرا مي‌رسد... و خداوند بيرون‌ آمده‌ با آن‌ قوم‌ها جنگ‌ خواهد نمود. چنان‌ كه‌ در روز جنگ‌ جنگيد و در آن‌ روز پاهاي‌ او بر كوه‌ زيتون‌ كه‌ از طرف‌ مشرق‌ به‌ مقابل‌ اورشليم‌ است‌ خواهد ايستاد .

نيروهاي‌ نظامي‌ گرد هم‌ مي‌آيند

تفسير كتاب‌ مقدس‌ فرضيه‌ ديگري‌ را در باره‌ آرماگدون‌ روشن‌ مي‌كند و تعجب‌آور است‌ كه‌ چرا هيچ‌ كس‌ مشتق‌ شدن‌ مگدون‌ را از منظر دوم‌ در نظر نگرفته‌ است‌. يعني‌ از كلمه‌ عبري‌ «گاداد» كه‌ به‌ معني‌ «جمع‌ شدن‌ دسته‌ يا گروه‌ سربازان‌ است‌. در زبان‌ عبري‌ با اضافه‌ كردن‌ حرف‌ «ما» به‌ فعل‌ اسم‌ ساخته‌ مي‌شود.بنابراين‌ «ماگد» كه‌ به‌ معني‌ محلي‌ براي‌ جمع‌ شدن‌ گروه‌ سربازان‌ است‌ ساخته‌ مي‌شود و پسوند «و» به‌ معني‌ «براي‌ او (مذكر)». در نتيجه‌ «محلي‌ از آن‌ او» كه‌ گروه‌ سربازان‌ در آن‌ جمع‌ مي‌شوند.
در كتاب‌ يوئيل‌ نبي‌ خداوند اين‌ فرمانروايان‌ و تداركاتشان‌ را براي‌ تهاجم‌ و جنگ‌ مجسم‌ مي‌كند. چنانكه‌ مي‌گويد: « اين‌ را در ميان‌ اقوام‌ اعلام‌ كنيد (جار زنيد)، براي‌ جنگ‌ آماده‌ شويد! مردان‌ نيرومند را پيدا كنيد، بگذاريد تمام‌ مردان‌ جنگي‌ بيرون‌ آيند. بگذاريد تا به‌ اورشليم‌ بيايند. گاو آهن‌هاي‌ خود را در مقابل‌ شمشيرها و اره‌هاي‌ خود در مقابل‌ نيزه‌ها خرد كنيد. بگذاريد ضعيف‌ بگويد من‌ قوي‌ هستم‌».
پيشگويي‌ فوق‌ اشاره‌ مي‌كند كه‌ رهبران‌ در جايي‌ كه‌ امكانات‌ ساختن‌ ابزار آلات‌ كشاورزي‌ را به‌ ساختن‌ تسليحات‌ و جنگ‌ افزار تغيير مي‌دهند دست‌ از توليدات‌ خود بر مي‌دارند.
سپاهيان‌ در حالي‌ كه‌ تمام‌ اطراف‌ دشت‌ را اشغال‌ كرده‌اند در آرماگدون‌ جمع‌ شده‌ و به‌ پيشروي‌ خود به‌ ديگر مناطق‌ سرزمين‌ مقدس‌ ادامه‌ مي‌دهند. امّا جنگ‌ واقعي‌ 55 مايل‌ پايين‌تر از مگدون‌، در اطراف‌ اورشليم‌ رخ‌ خواهد داد.
در واقع‌ جنگ‌ بزرگ‌ بيش‌تر از يك‌ ستيزه‌ نيست‌. خدا اجازه‌ خواهد داد تا سپاهيان‌ در آرماگدون‌ جمع‌ شوند ولي‌ در پايان‌ ترديدي‌ وجود نخواهد داشت‌ كه‌ خود حكومت‌ خواهد كرد. با اجازه‌ دادن‌ به‌ شيطان‌ و مزدوران‌ او و رهبران‌ فريب‌ خورده‌ براي‌ به‌ حركت‌ درآوردن‌ ملت‌ها براي‌ جنگ‌ با او (خدا)، به‌ آن‌ لشگريان‌ كه‌ مانع‌ حكمراني‌ عيسي‌ (ع‌) بر اورشليم‌ خواهند شد، اجازه‌ خواهد داد كه‌ فقط‌ در جنگ‌ با او نابود شوند. بنابراين‌، آرماگدون‌ نشانه‌ جنگي‌ بزرگ‌، نه‌ ميان‌ ملت‌هاي‌ نيرومند و اتحادهاي‌ نظامي‌ بلكه‌ ميان‌ نيروهاي‌ خير و شر است‌. جنگ‌ نظامي‌ در اورشليم‌ و اطراف‌ آن‌ در خواهد گرفت‌ .
جنگ‌ به‌ هم‌ پيوسته‌ است‌:
كتاب‌ مقدس‌ توضيح‌ مي‌دهد كه‌ زمان‌ تزلزل‌ زمين‌ به‌ عنوان‌ «روز خدا» اتفاق‌ مي‌افتد . زماني‌ كه‌ در طول‌ آن‌، در امور انسان‌ مداخله‌ خواهد شد تا به‌ سركشي‌ او بر عليه‌ خدا پايان‌ دهد .
در ادامه‌ پيشگويي‌ ذكر شده‌، در كتاب‌ يوئيل‌ نبي‌ خداوند مي‌فرمايد: «اجازه‌ دهيد ملت‌ها بيدار شوند و به‌ (اورشليم‌) به‌ روستاي‌ ژهوت‌ بيايند. در آنجا من‌ براي‌ داوري‌ ميان‌ همه‌ اقوام‌ اطراف‌ خواهم‌ نشست‌. داس‌ را پيش‌ آوريد؛ زيرا كه‌ حاصل‌ رسيده‌ است‌. بياييد، پايمال‌ كنيد؛ زيرا كه‌ خمره‌هاي‌ شراب‌ لبريز شده‌اند، زيرا كه‌ شرارت‌ شما عظيم‌ است‌. جماعت‌ها، جماعت‌ها! در وادي‌ قضاوت‌؛ زيرا روز خداوند در وادي‌ قضا نزديك‌ است‌ .
عيسي‌ مسيح‌ (ع‌) در بازگشت‌ خويش‌ با بيان‌ لشگريان‌ روبرو خواهد شد. و از دهانش‌ شمشيري‌ بيرون‌ خواهد آمد كه‌ با آن‌ امت‌ها را مي‌زند... او خود خمره‌ شراب‌ خشم‌ خداي‌ قادر مطلق‌ را، زير پا لگد مي‌كند (مكاشفه‌ 15:19). پرندگان‌ جمع‌ مي‌شوند تا به‌ افرادي‌ كه‌ با عيسي‌ مسيح‌ (ع‌) جنگيدند غذا دهند .
ظاهراً كشتار محدود به‌ منطقه‌ اطراف‌ اورشليم‌ نخواهد بود.مكاشفه‌ 20: 14 اشاره‌ مي‌كند كه‌ پيشروي‌ آن‌ تا حدود 200 مايل‌ ادامه‌ مي‌يابد.

آرماگدون‌، مقدمه‌ صلح‌

عيسي‌ مسيح‌ (ع‌) سرانجام‌ به‌ عنوان‌ منجي‌ انسان‌ها شناخته‌ خواهد شد. او پادشاه‌ پادشاهان‌ است‌ . بشر بيهودگي‌ طغيان‌ بر ضد خدا را درك‌ خواهد كرد. ملاكي‌ نبي‌ در باره‌ قدرت‌ عظيم‌ خدا صحبت‌ كرده‌ است‌: «زيرا كه‌ از مطلع‌ آفتاب‌، تا مغربش‌، نام‌ من‌ در ميان‌ امت‌ها عظيم‌ خواهد بود» .
در پايان‌ خداوند به‌ عنوان‌ بزرگترين‌ حكمران‌ بشرشناخته‌ مي‌شود. در كتاب‌ بقرنتيان‌ اشاره‌ شده‌ هزاران‌ سال‌ است‌ كه‌ شيطان‌ ـ خداي‌ اين‌ عصر ـ با وجود پيشگويي‌ خدا مبني‌ بر اجراي‌ برنامه‌ خود براي‌ انسان‌كه‌ زمين‌ را براي‌ او خلق‌ كرده‌، خود را به‌ عنوان‌ خداي‌ انسان‌ها جا زده‌ است‌ .
اكثر پيامبران‌ ذكر كرده‌اند، زماني‌ كه‌ اين‌ اتفاق‌ مي‌افتد انسان‌ از صلحي‌ بي‌سابقه‌ و كاميابي‌ بي‌نظير بر روي‌ زمين‌ لذت‌ خواهد برد. اين‌ صلح‌ از هزاران‌ سال‌ قبل‌ به‌ انسان‌ وعده‌ داده‌ شده‌ است‌ .
آرماگدون‌ در حالي‌ كه‌ نشانه‌ نابودي‌ نيروهاي‌ شيطان‌ است‌، مقدمه‌اي‌ براي‌ رستگاري‌ انسان‌ مي‌باشد. اين‌ اتفاق‌ با پايان‌ سوء داوري‌ انسان‌ همراه‌ است‌. در
آرماگدون‌ است‌ كه‌ انسان‌هاي‌ حريص‌ و فريبكار در مكاني‌ مشخص‌ جمع‌ مي‌شوند تا مسيح‌ (ع‌) بتواند به‌ مصيبت‌هايي‌ كه‌ آنهابراي‌ انسان‌ها ايجاد كرده‌اند پايان‌ دهد.
آرماگدون‌ خبر از پايان‌ ترس‌، درد، ويراني‌ ومرگ‌ نابهنگام‌ مي‌دهد، متأسفانه‌ راه‌ ديگري‌ براي‌ انسان‌ وجود ندارد تا درسش‌ را بياموزد. خدا بالاخره‌ بايد در
امور انسان‌ دخالت‌ كند تا صلح‌ را در اين‌ جهان‌ جاري‌ سازد .
طبق‌ سخنان‌ دانيال‌ نبي‌ حضرت‌ عيسي‌ سيستم‌ اجتماعي‌، اقتصادي‌، سياسي‌، تربيتي‌ و مذهبي‌ اين‌ جهان‌ را عوض‌ مي‌كند و جهاني‌ بر مبناي‌ راه‌ و روش‌ خدا بنا مي‌كند .
علايم‌ روز اصلاح‌، نشان‌ مي‌دهد كه‌ مسيح‌ شيطان‌ را اسير مي‌كند و مانع‌ از تاثير گذاري‌ او بر انسان‌ مي‌شود .
روز بزرگ‌ آخر، حاكي‌ از زماني‌ است‌ كه‌ تمام‌ افرادي‌ كه‌ خداي‌ واقعي‌ را نشناختند، زنده‌ مي‌ شوند تا حقيقت‌ او را درك‌ كنند و فرصت‌ رستگاري‌ را به‌ دست‌ آورند .
آرماگدون‌ پايان‌ جهان‌ نيست‌ .بلكه‌ مكاني‌ براي‌ جمع‌ شدن‌ سپاهيان‌ عظيم‌ است‌ و محلي‌ است‌ كه‌ خداوند رهبران‌ فريب‌ خورده‌ را براي‌ شكست‌ در جنگي‌ حتمي‌ با خود در اورشليم‌ فرا مي‌خواند.
فراتر از نابودي‌ انسان‌ها، آرماگدون‌ نويد هزار سال‌ صلح‌ و كاميابي‌ براي‌ همه‌ است‌. انسان‌ به‌ زندگي‌ خود ادامه‌ خواهد داد و آرماگدون‌ حكومت‌ مسيح‌ (ع‌) را به‌ عنوان‌ حاكم‌ زمين‌ و تمام‌ ملت‌ها نويد مي‌دهد، زمين‌ در زير پادشاهي‌ خدا در صلح‌ غوطه‌ ور مي‌گردد.
 
آخرین ویرایش:

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
طي سال‌هاي اخير، انتشار برخي مقالات و اخبار پيرامون واقعة «آرماگدون» ذهن بسياري از علاقمندان به پيشگويي‌هاي مربوط به آخرالزمان را متوجه اين واقعه كرده است و حتي، برخي را واداشته كه به دنبال كشف ردپاي اين پيشگويي مورد ادعاي مسيحيان صهيونيست در ميان اخبار، متون و روايات اسلامي‌ برآيند و تلاش كنند كه به نحوي اين واقعه را با واقعة «قرقيسيا» كه در متون اسلامي و روايات منقول از سوي حضرات معصومين(ع) بدان اشاره شده است، منطبق سازند.
مقالة حاضر به بررسي اين دو واقعه و سنجش وجوه اشتراك و افتراق آن‌ها مي‌پردازد.


قرقيسيا
1. موقعيت جغرافيايي قرقيسيا
قرقيسيا، شهركي است كه در شمال كشور سوريه، در استان «الجزيره» و در شش كيلومتري شهر «رقه» در محل التقاي دو رود فرات و خابور قرار دارد.1 اين شهر پيش از اسلام «كيركسيون» نام داشت و در سال 19 ق. به دست مسلمانان فتح و قرقيسيا ناميده شد.
خرابه‏هايي از قرقيسيا نزديك «ديرالزور» از شهرهاي سوريه كنوني و نزديك به مرزهاي عراق باقي‌مانده كه فاصلة آن تا تركيه نيز نسبتاً نزديك است.2 قرقيسيا حدود 100 كيلومتر با عراق و 200 كيلومتر با تركيه فاصله دارد.3

2. پيشگويي روايات دربارة قرقيسيا
روايات متعددي دربارة اين منطقه و حادثة بزرگي كه در آن رخ خواهد داد، نقل شده است كه تنها به نقل يك مورد از آن‌ها به ذيل اين عنوان اكتفا مي‌كنيم؛
حضرت امام محمدباقر(ع) از «مسير»، فاصله تا قرقيسا [قرقيسيا] را مي‏پرسند و او پاسخ مي‏دهد كه همين نزديكي‏ها در ساحل فرات قرار دارد. آن حضرت(ع) صحبت خود را چنين ادامه مي‏دهند:
اما در اين ناحيه واقعه‏اي رخ خواهد داد كه مانند آن از زماني كه خداوند تبارك و تعالي، آسمان‌ها و زمين را آفريد، اتفاقي نيفتاده و تا زماني كه آسمان‏ها و زمين برپا هستند مانند آن اتفاق نخواهد افتاد. سفره‏اي است كه درندگان زمين و پرندگان آسمان از آن سير مي‏شوند.4

3. نبرد بزرگ قرقيسيا
اصلي‏ترين حادثه‏اي كه در قرقيسيا رخ مي‏دهد، جنگ و آشوبي است كه «سفياني» شاخص‏ترين طرف درگير آن است:
سفياني... در طول مسير عراق سپاهيان او وارد قرقيسيا مي‏شوند و جنگي سخت به راه مي‏اندازند كه صد هزار نفر در آن كشته مي‏شوند.5

4. انگيزه رويارويي و درگيري
مطلبي كه به طور اتفاق در روايات ذكر شده، اين است كه علت وقوع جنگ قرقيسيا، گنجي است كه فرات آن را نمايان مي‏كند و اين گنج ممكن است همان‏طور كه در روايات تصريح شده از جنس طلا و نقره باشد و نيز احتمال دارد كه از جنس ديگري [مانند نفت يا غير آن] باشد.6

5. زمان جنگ
سفياني در ماه رجب سر به شورش برمي‏دارد و نبرد قرقيسيا در زمره فعاليت‌هاي وي بر شمرده شده است، اما از آنجا كه سفياني ابتدا بر شام مسلط مي‏شود و آخرين متحدانش در اين منطقه ـ يعني قوم بني كلب - در ماه رمضان با او بيعت مي‏كنند،7 و نيز رواياتي كه حاكي از آغاز جنبش‌ها، نمايان شدن جمعيت‏ها و ابتداي جنگ‌ها در ماه شوال هستند، به احتمال بسيار قوي، معركه قرقيسيا در ماه شوال پيش از ظهور بر پا خواهد ‏گرديد.8

6. طرفين درگير در قرقيسيا
با توجه به انگيزة جنگ در قرقيسيا كه صرفاً تصاحب ثروتي هنگفت مي‌باشد، فرض اين كه در اين ميدان بيش از دو طرف درگير خواهيم داشت، مطلب دور از ذهني نيست، كما اين كه در روايات نيز چنين مطلبي را مي‏توان مشاهده كرد؛ به طور خلاصه مي‏توان گفت كه حاضران در اين ميدان نبرد عبارتند از:
ـ ترك‌ها [كه احتمالاً منظور روس‌ها باشد]: كه در جزيره (بين‏النهرين) نيرو پياده كرده‏اند.
ـ روميان: يهوديان و دولت‌هاي غربي كه وارد فلسطين شده‏اند.9
ـ سفياني كه در آن هنگام بر شام كاملاً مسلط شده است.10
ـ دو نفر به نام «عبدالله» كه در روايات ما توضيح خاصي درباره آن‌ها اشاره نشده و احتمالاً هم پيمان غربي‌ها باشند.
ـ «قيس» كه مركز فرماندهي‏اش در مصر است.
ـ يكي از بازماندگان عباسيان.11
نكتة قابل توجه و حائز اهميت اين است كه روايات تأكيد دارند كه در اين جنگ و به خصوص در ميان كشته‏هاي آن شيعيان ديده نمي‏شوند؛
آيا نمي‏بينيد كه دشمنان شما در معاصي خداوند كشته مي‏شوند، بدون آن‌كه شما حضور داشته باشيد در حالي كه شما با آرامش و امنيت در گوشه خانه‏هايتان نشسته‏ايد، برخي از آن‌ها، برخي ديگر را بر روي زمين مي‏كشند. سفياني عذاب مناسبي براي دشمنان شما و نشانه‏اي براي خودتان است.
وقتي آن فاسق سر به شورش برداشت، شما (شيعيان) اگر يك يا دو ماه پس از شورش او از خود حركتي نشان ندهيد، به مشكلي بر نخواهيد خورد تا اين كه بسياري از خلق، منهاي شما كشته شوند.12

7. پيروز ميدان قرقيسيا
با در نظر گرفتن اين كه سفياني پس از اين جنگ آنقدر قوي و توانمند است كه در ابتدا به طور همزمان به ايران و عراق به خصوص شهرهاي شيعه نشين حمله مي‏كند و اندكي بعد در چهار منطقه شام، عراق، ايران و حجاز سپاهيانش حضور جدي و فعال دارند، مي‏توان وي را پيروز ميدان قرقيسيا بدانيم.13

8. تعداد كشته‏ها و سرانجام آن‌ها
روايات تعداد مختلفي را براي كشتگان اين نبرد ذكر مي‏كنند:
ـ صد هزار نفر: [سفياني] سپاهيانش را به قرقيسيا مي‏رساند و در آنجا هم به جنگ كردن مي‏پردازد. در اين جنگ صد هزار نفر از جباران و ستمكاران كشته مي‏شوند. پس از آن سفياني سپاهي را به كوفه گسيل مي‏دارد.14
ـ چهار صد هزار نفر: شهري در طرف شرق ساخته مي‏شود كه در آن حوادثي روي مي‏دهد كه هرگز مردم آن زمان نظيرش را نديده باشند. ... و يك حادثه ديگر در شام روي مي‏دهد كه مجموعاً چهار صد هزار كشته بر جاي مي‏گذارد... .15
ـ از هر نه نفر، هفت نفر: قطعاً نهر فرات از كوهي از طلا پرده برمي‏دارد كه مردم براي رسيدن به آن به جان يكديگر مي‏افتند و از هر نه تن، هفت تن كشته مي‏شود.16
ـ نود درصد يا (نه‌ دهم) مردم: فرات از كوهي از طلا پرده برمي‏دارد... و از هر صد نفر، نود نفر در اين نبرد كشته مي‏شود17 و قيامت برپا نمي‏شود مگر اين كه ... نه دهم آن‌ها كشته مي‏شود.18
ـ نود و نه درصد مردم: قيامت برپا نمي‏شود تا اين كه ... از هر صد نفر، نود و نه نفر كشته مي‏شود. هر يك از آن مردمان مي‏گويد، شايد من همان باشم كه نجات مي‏يابد.19
ولي آنچه مسلم است اين كشته‏ها به هر تعداد كه باشند، دفن نشده و خوراك حيوانات مي‏گردند:
همانا خداوند در قرقيسيا سفرة پر از طعامي دارد كه سروش آسماني از آن خبر مي‏دهد و ندا مي‏كند كه اي پرندگان آسمان و اي درندگان زمين براي سير شدن از گوشت تن سمتگران بشتابيد.20
حجت‌الاسلام علي كوراني در كتاب خويش با عنوان عصر ظهور، چنين مي‏نويسد:
چنان‌كه روايت اشاره مي‏كند، عرصه نبرد، بيابان خشك و بي‏آب و گياه است و آن‌ها اجساد كشتگان خود را دفن نمي‏كنند و يا قادر به دفن آن‌ها نيستند.21

9. نحوة جنگيدن در قرقيسيا
همان‌گونه كه در روايات متعدد و مختلفي كه درباره قرقيسيا ذكر شد، ديديم، هيچ اشاره‏اي وجود ندارد كه اين جنگ صورت خاصي داشته و يا در آن از ابزار خاصي براي كشتن افراد استفاده بشود.

10. زمينه‏سازي براي قرقيسيا
همان طور كه ديديم آنچه در روايات اسلامي آمده اين است كه در ابتداي شورش سفياني، شيعيان بايد هيچ حركتي از خود نشان ندهند و از تمام حوادث آن صحنه و فعاليت‌هاي او خود را بر كنار بدارند.

11. ميزان احتمال وقوع نبرد قرقيسيا
بنابر روايات متعدد پنج حادثة حتمي پيش از ظهور حضرت مهدي(ع) اتفاق مي‏افتند:
شورش سفياني، قيام يماني، نداي آسماني در بيست و سوم ماه رمضان، شهادت نفس زكيه و فرو رفتن سپاه سفياني در (سرزمين) بيداء در بياباني ميان مكه و مدينه.22
بقيه حوادث نيز در عين آن كه احتمال وقوعشان بسيار زياد است، از احتمال بروز «بداء» در مورد آن‌ها نيز نمي‏توان چشم‏پوشي كرد23يعني احتمال واقع نشدن آن‌ها ‏بايد به طور جدي مورد نظر قرار گيرد؛ جريان قرقيسيا نيز از اين قاعده مستثني نيست.
نكته‏اي كه ذكر آن در اين جا خالي از لطف نمي‌باشد، اين است كه بيان فرو رفتن سپاه سفياني (خسف) در سرزمين بيداء در ميان علائم حتمي ظهور و در حالي كه خود سفياني هم يكي از افرادي كه نابود مي‌شوند شمرده شده، بيانگر عدم قطعيت ديگر اخباري است كه پس از وقوع آن حادثه به نحوي با سفياني مرتبط مي‏شود. البته فراموش نكنيم كه با استناد به حتمي بودن شورش سفياني و جايگاه ويژه نبرد قرقيسيا در مين روايات، مي‏توان ادعا كرد كه احتمال وقوع اين وقايع از بقيه حوادث مطرح شده در روايات بيشتر است.

12.آثار پيشيني قرقيسيا
همان‌طور كه ديديم قبول كردن يا قبول نكردن و عدم اعتقاد به وقوع جنگ قرقيسيا اثرخاصي را ايجاد نمي‌نمايد.
آرماگدون

اكنون ويژگي‌هايي را كه دربارة جنگ آرماگدون گفته مي‌شود مورد بررسي قرار مي‌دهيم.

1. موقعيت جغرافيايي آرماگدون
خانم گريس‏ هالسل در كتاب تدارك جنگ بزرگ مي‏نويسد:
براي اين كه به تپه «مجدّو» برويم، از «تل‏آويو» حدود 55 مايل به طرف شمال سفر مي‏كنيم، و به محلي مي‏رسيم كه در 20 مايلي جنوب - جنوب شرقي «حيفا» قرار دارد و فاصلة آن از درياي مديترانه حدود 15 مايل است.24
كه البته وي مطالب ديگري را هم درباره اين شهر به نقل از همراه خود نقل مي‌كند ولي وقتي دربارة تطبيق آن مكان با محل موعود جنگ آرماگدون مي‏پرسد، جواب مي‏شنود:
شما همين اسم ـ يعني مجدّو ـ را بگيريد. كلمة «هار» (كه در زبان عبري به معني كوه مي‌باشد) را به آن اضافه كنيد؛ اين دو كلمه به شما «هارمجدّو» را مي‏دهد كه ما آنرا «هارمجدون» [= آرماگدون] ترجمه مي‏كنيم.
هالسل خود مي‏گويد:
در حالي كه او صحبت مي‏كند، من مي‏كوشم استدلال او را با جستجوي كوه دنبال كنم، امّا كوهي پيدا نمي‏كنم. امّا با همه اين‌ها آيا هارمجدّو (كوه مجدّو) بر يك محل دلالت مي‏كند يا يك رويداد.25
به عبارت ديگر اگر واقع‏گرايانه بخواهيم نگاه كنيم:
1. ابداً معلوم نيست كه منظور از آرماگدون مورد بحث يك محل است يا اتفاق!
2. به فرض كه آنرا بدون دليل به نام محل تفسير كنيم، باز هم قابل تطبيق بر محل مورد ادعا نيست و اعتقاد مبلغان انجيلي مسيحي را اثبات نمي‌نمايد زيرا اساساً در آن منطقه چنين كوهي وجود ندارد بلكه دشت مجدو (مگدو) وجود دارد، نه كوه مجدو.26
3. از همه مهم‌تر اين كه حتي اگر با تسامح بگوييم هارمجدون اين جا است مسئلة تحريف كتاب مقدس پيش خواهد آمد و آن موضوعي نيست كه بتوان به راحتي از آن چشم‏پوشي كرد و با در نظر گرفتن آن بناي تمام تسامح‌هايي را هم كه به كار برده بوديم فرو مي‏ريزد و ديگر چيزي باقي نمي‏ماند كه بخواهيم درباره‏اش اغماض به خرج دهيم.
پس:
اصلاً مشخص نيست كه آنچه آرماگدون (هارمجدون) خوانده مي‌شود، چيست يا در كجا قرار دارد.

2. پيشگويي‌ها دربارة آرمگدون
جريان «مسيحيان صهيونيست» كه همان مبدعان و مبلغان وقوع آرماگدون مي‌باشند، تمام رفتارهاي خود را منسوب به مشيت (تقدير) الهي كرده و در مسير تحقق خواسته‌هايشان اقدامات خشونت باري را تدارك نموده‌اند و آنان پيشگويي‌هاي كتاب مقدس را بهانة اين اعمال خود قرار داده‌اند تا آنجا كه با استفاده از قدرت رسانه‌اي فوق‌العاده‌اي مدام كه تبليغ مي‌كنند خداوند مقرر كرده است، بشر هفت دوران از مشيت الهي را از سر بگذارند كه يكي از آن‌ها «جنگ هسته‏اي آرماگدون» است.
اما جالب آن است بدانيم كه واژة هارمجدون تنها يكبار در انجيل آمده است؛
و ايشان را [نيروهاي اهريمني] به موضعي كه آن را « هارمجدون» مي‌خوانند، فراهم آورند.27
آشكار است كه اين عبارت اساساً مدعاي آنان را اثبات نمي‌كند، بلكه ريشه‌هاي آنرا بايد در اهداف خارج از كتاب مقدس آنان دنبال نمود.
و لذا اگر بگوييم كه آرماگدون حتي در ميان پيشگويي‌هاي تورات و انجيل تحريف نشده نيز وجود ندارد، سخني گزاف نگفته‏ايم. 28

3. نبرد بزرگ آرماگدون
مسيحيان صهيونيست مي‌گويند كه پيش از ظهور (مجدد) مسيح و برپايي قيامت و پس از يك دورة فلاكت 7 ساله كه منجر به نبرد با دجال مي‏شود، جنگ آرماگدون اتفاق مي‏افتد.29 آنان براي اين درگيري ويژگي‌هاي منحصر به فردي بيان مي‌كنند كه پس از اين خواهيم ديد كه حتي معتقدند وقوع اين جنگ بزرگ جهاني بسيار نزديك است و نسل فعلي بشريت قطعاً شاهد وقوع آن خواهد بود.30
اعتقاد به اين امر موهوم چنان در ميان سياست‌گزاران آمريكايي نفوذ كرده است كه بسياري از سياست‌هاي رييس جمهورهاي گذشته و كنوني آمريكا در راستاي عملي شدن اين جنگ مقدس بوده تا آنجا كه آنان حتي در سياست اقتصاد نيز تلاش مي‏كردند ميزان كمك‌هاي دولت آيالات متحده به اسراييل، افزايش يابد.31

4. انگيزه درگيري و رويارويي
مسيحيان اصولگرا جنگ آرماگدون را با پسوند مقدس توصيف مي‏كنند32 و نوع بيان دسته‏بندي طرفين درگير در ميدان جنگ با استفاده از الفاظ مذهبي و با عنوان «مؤمن»، «كافر» و «مشرك» است كه به خوبي نشان دهندة ديني جلوه دادن اين جنگ است. خلاصه اين كه همه آن‌ها كه ادعا مي‏شود در آرماگدون مقابل همديگر مي‏ايستند براي دفاع از دين و آيين و مرام خودشان خواهد بود.

5. زمان وقوع نبرد آرماگدون
همان‏طور كه پيش از اين متذكر شديم مسيحيان صهيونيست عنوان مي‌كنند اين اتفاق در آينده‏اي بسيار نزديك و طي چند سال آينده به وقوع خواهد پيوست و اندكي پس از آن مسيح(ع) ظهور خواهد كرد و بر دجال فائق خواهد ‏آمد.
جالب است بدانيم كه پيروان اين جريان وقوع دو نشانه را پيش از رخ دادن آرماگدون ذكر مي‌كنند و براي اين دو نشانه هم ترتيب و توالي زماني قائلند:
1. تجديد بناي هيكل (معبد) سليمان: معبد سليمان كه نماد حكومت جهاني دولت يهود است پيش از برقراري حكومت جهاني مطلوب آن‌ها مي‏بايد برپا شود، و به منظور وقوع اين امر بر وجوب و لزوم قطعي حيات و كمك به اسراييل و مهاجرت تمام يهوديان دنيا به فلسطين اشغالي تأكيد شديدي مي‌كنند. راه وصول به اين مقصود نيز تخريب مسجدالاقصي است و مي‌گويند بايد معبد به‌جاي مسجد ساخته شود؛33 حتي اگر به قيمت آغاز جنگ جهاني سوم باشد.34
2. تولد گوسالة سرخ موي: يهوديان ادعا مي‏كنند كه در هنگام بناي معبد و پيش از شروع عمليات ساخت لازم است مراسم «تطهير» انجام شود و براي انجام آن مي‏بايست گوساله‏اي سرخ موي كه ويژگي‏هاي خاصي دارد، با آداب مخصوص به خود قرباني گردد.35
در چند دهة اخير يهودياني با استفاده از دانش ژنتيك اقدام به اصلاح نژادي گاو براي توليد اين گوساله كرده‏اند و چندي پيش ادعاي موفقيت در اين راستا را نمودند كه اين ادعا مورد تأييد مؤسسه معبد واقع در اورشليم قرار گرفت و اكنون اين حيوان سه ساله است.36
يهوديان براي نيل به تخريب مسجدالاقصي با قاطعيت تصميم دارند كه حداقل در ابتداي هر ماه به طور جدي براي تحقق اين تصميم شوم اقدام كنند كه تنها در سال جاري شاهد چند مورد تقابل بسيار جدي ميان يهوديان با مسلمانان در اطراف قدس بوده‏ايم.37

6. طرفين درگير در آرماگدون
ادعا مي‏شود در ميدان آرماگدون دو سپاه رودرروي همديگر قرار مي‏گيرند:
1. مؤمنان: يهوديان و هم پيمايان آن‌ها (مسيحيان صهيونيست)
2. كفار و مشركان: كمونيست‌ها (شوروي (روسيه)، چين، كوبا و كره شمالي) و مسلمانان،38 كه عمدتاً شيعيان مد نظر قرار گرفته‏اند. در اين ميان جايگاه ويژة ايران، سوريه، لبنان و عراق39 را نمي‏توان ناديده گرفت.40
نكته قابل توجه اين جاست كه تا قبل از فروپاشي شوروي، عنوان «امپراتوري شيطان» به آنجا اطلاق مي‏شد و منظور از آن در تبليغات مسيحيان صهيونيست، رهبري سپاه «شر» در جنگ آرماگدون بود41 و پس از آن، به خصوص بعد از حمله آمريكا به عراق، بارها از سوي آن‌ها ايران «محور شرارت» خوانده شده و هدف بعدي حمله آنان اعلام ‏شده است.42
7. پيروز ميدان آرماگدون
بنابر آنچه مدعيان آرماگدون ادعا مي‏كنند مسيح مورد نظر آنان پس از كشتار بسياري از حاضران در ميدان نبرد، پيروزمندانه از اين معركه بيرون خواهد آمد و مسيحيان صهيونيست هزار سال در خوشبختي بر جهان حكومت خواهند كرد.43

8. تعداد كشته‏ها و سرانجام آن‌ها
مدعيان مي‏گويند در اين جنگ بزرگ ميليون‌ها نفر كشته خواهند شد44 كه 3/2 از يهوديان (غير صهيونيست) بخشي از آن‌ها خواهند بود و طي مدت هفت ماه اين كشته‏ها دفن مي‏شوند.45 كه البته گاه تا سه ميليارد نفر هم ذكر شده است.46

9. شيوة جنگيدن در آرماگدون
تمام متون مسيحيان صهيونيست جديد با توجه به برخي از عبارات كتاب مقدس به آرماگدون كه در جاهاي مختلفي ذكر شده و شايد هيچ‌كدام ارتباطي نيز با يكديگر نداشته باشند ـ بيان مي‏كنند كه اين جنگ بزرگ، هسته‏اي خواهد بود و به عنوان مثال از چرخبالي كه از عقب آن گازي كشنده منتشر مي‌شود و نظاير آن سلاح‌هاي كشتار جمعي سخن گفته‌اند.47

10. زمينه‏سازي براي آرماگدون
از جمله اساسي‏ترين مسائلي كه ميان همة مسيحيان صهيونيست مشترك است و جملگي بر آن اتفاق دارند، اين است كه ما هم‌اكنون در آخرالزمان زندگي مي‏كنيم و زمينه‏سازي براي وقوع آرماگدون به عنوان مقدّمه ظهور مسيح، وظيفه ماست.48
در هم تنيدگي عقايد مسيحيان صهيونيست و سياستمداران آمريكايي به حدي است در حال حاضر «كليد فهم سياست آمريكا»49 چيزي جز شناخت كامل و دقيق اين جريان نيست. در راستاي تبليغ اين جريان امروزه بيش از 1550 شبكه راديويي و تلويزيوني، 80,000 كشيش سخنران و مبلغ، 200 مؤسسه و كالج علمي، 100,000 و دانشجوي پروتستان به طور شبانه‏روزي مشغول فعاليت هستند50 و تنها در آمريكا مخاطبانشان در حدود جمعيت كل ايران است51 و در سطح كلان حتي رؤساي جمهور گذشته و حال اين كشور آرزو دارند آغازگر اين جنگ بزرگ جهاني باشند.52
11.عوارض اعتقاد به آرماگدون
مشكلاتي كه براي سوريه، عراق و ايران در خارج از آمريكا پيش آمده و حتي مشكلاتي كه گاه براي كل ساكنان زمين رخ مي‏نمايد، از همين روست.
جيمز وات، وزير كشور اسبق آمريكا در جمع كميته مجلس نمايندگان اعلام كرد:
به علت ظهور دوباره و قريب الوقوع مسيح نمي‏توانيم خيلي دربند نابودي منابع طبيعي خودمان [و صد البته ديگر كشورهاي جهان] باشيم. 53
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
12. ميزان احتمال وقوع آرماگدون
برخي از اشكالاتي كه مي‏توان به رؤياي غير قابل تعبيرآرماگدون وارد كرد، از اين قرارند:
1. انتساب به كتاب مقدس كه آكنده از تحريفات است و حتي نسخه‏هايي كه در صد ساله اخير منتشر شده‏اند، بنا به صلاحديد آن‌ها براي تحريف تاريخي قومي غير يهودي به طور جدي ويراستاري شده و مطالبي خاص را به عمد حذف كرده‏اند.54
2. انتساب رفتارهايي ناشايست و دور از مروت و جوانمردي به پيامبر اولوالعزم الهي حضرت مسيح علي نبينا و آله و (ع). به عبارت ديگر حضرت عيسي(ع) هيچ‌گاه با آنچه مي‏گويند سنخيتي نداشته و نخواهد داشت.
3. ويژگي‌هاي غيرقابل باور تصويف شده براي آن.55
4. هسته‏اي بودن جنگ.56
كه البته اين‌ها غيراز آن اشكالاتي است كه ذيل هر عنوان به مناسبت از آن سخن گفتيم و در عين حال باز هم مي‏توان موارد ديگري را برشمرد كه همگي حاكي از اين هستند كه ادعاي وقوع اين جنگ حز توهمي بيش نيست و احتمال وقوع چنين حادثه و پديده‏اي در حد صفر است و صيفي بعيد مي‏نمايد كه روزي شاهد چنين حماقتي از سردمداران خون آشام آمريكا و رژيم صهيونيستي باشيم.

پي‏نوشت‏ها:
1. كامل، سليمان، روزگار رهايي، برجمة علي اكبر مهدي پور، ج 2، ص 852.
2. كوراني، علي، عصر ظهور، ص 130.
3. ساده، مجتبي، شش ماه پاياني، ترجمة محمود مطهري نيا، ص127
4. مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص291؛ نعماني، الغيبه،‌ ص303.
5. مجلسي، همان، ج52؛ نعماني، همان، ص279.
6. عصر ظهور، ص 131، به نقل از نسخه خطي ابن حماد، ص 92.
7. ر.ك: شش ماه پاياني، ص 123.
8. همان، ص 127.
9. مجلسي، همان، ج52، ص207؛ شبخ طوسي، الغيبه، ص462.
10. ر.ك: شش ماه پاياني، ص127؛ الفتن، ص195.
11.كليني، همان، ج8، ص295؛ مجلسي، همان، ص246؛ نعماني، همان، ص278.
12. الفتن، ص212.
13. مجلسي، همان، ج52، صص212و 237؛ طوسي، همان، ص441؛ نعماني، همان،ص279؛ الاختصاص، ص255 .
14. بشاره الاسلام، ص56.
15. الفتن، ص92 به نقل از عصر ظهور، ص131.
16. الفتن، ص418.
17.البرهان في علامات مهدي آخرالزمان، ص111به نقل از ماهنامة موعود، ش31، ص52.
18. ابن طاووس، الفتن و الملاحم، ص58.
19. مجلسي، همان، ج52، ص246.
20. كوراني، همان، ص 130.
21.كليني، همان، ج8، ص295؛ مجلسي، همان، ص246؛ نعماني، همان، ص278.
22. ر.ك: شيخ صدوق،كمال‏الدين و تمام النعمه، ج 2، ص 650؛ شيخ طوسي، همان، ص 267؛ نعماني، همان، صص 169 و 172؛ مجلسي، همان، ج 52، ص 204؛طبرسي، اعلام الوري، ص 426؛ صافي گلپايگاني، لطف الله، منتخب الاثر، صص 439 و 455.
23. تفصيل مطالب را درباره بداء در بخش دوم از فصل چهارم كتاب شش ماه پاياني مطالعه نماييد.
24. هالسل،گريس، تدارك جنگ بزرگ، ترجمة خسرو اسدي، ص 37.
25. همان، صص40-38.
26. هالسل،گريس، يد الله، ترجمة قبس زعفراني، ص 35.
27. جمعي از نويسندگان، پيشگوييها و آخرالزمان، ،‌ ج 2، ص 43.
27. مكاشفه يوحنا، 16:16.
28. ر.ك: هالسل، تدارك جنگ بزرگ، ص40 به بعد و يدالله، ص 35 به بعد .
29. صاحب خلق، نصير، پروتستانتيزم، پيوريتانيسم و مسيحيت صهيونيستي، ص 91.
30.صاحب خلق، نصير، تاريخ ناگفته و پنهان آمريكا، ص 177.
31. همان، ص 181.
32. ر. ك: تدارك جنگ بزرگ، صص 155 - 189 ) بر افروختن آتش يك جنگ مقدس)
33. ر. ك: هالسل، يدالله، بخش دهم (حصار مسجد)؛ صاحب خلق، پروتستانتيزم، پيوريتانيسم و مسيحيت صهيونيستي، ص 118؛ جمعي از نويسندگان، همان، مقالات سوم تا پنجم و ميزگرد دوم؛ النجيري، محمود، هرمجدون، ص 90 به بعد؛ هلال، رضا، مسيح يهودي و فرجام جهان، ص 161.
34.هالسل، همان، ص 95.
35. جمعي از نويسندگان، همان، ج 2، ص 81.
36. همان، ص 83.
37. ر. ك: ماهنامه موعود، سال نهم، ش 50، ص 42 و ش52، ص 17 وجمعي از نويسندگان، همان، ج 2، صص 149-141.
38. آن‌ها از هيچ فرصتي براي متهم كردن مسلمانان به روحيات و رفتارهاي غير انساني دريغ نمي‏كنند (ر. ك:جمعي از نويسندگان، همان، ج 1) به خصوص از جريان دست ساخته 11 سپتامبر حداكثر استفاده را بردند.)همان، ج 2، صص 52-49.
39. در مورد عراق مطالب مفصلي با اين نگاه گفته شده كه به عنوان نمونه ر. ك: جمعي از نويسندگان، همان، ج 2، صص 115-123.
39. ر. ك: صقر، الشربيني، الحركة المسيحية الاصولية الامريكية و علاقتها بالصهيونية، ص 144؛ جمعي از نويسندگان، همان، ج 2، ص 197 .
40. صقر، الشربيني، همان، ص 144؛جمعي از نويسندگان، همان، ج 2، ص 48،هلال، رضا، همان، ص 147.
41. ر.ك:جمعي از نويسندگان، همان، ج 2، صص 130-122 )اهداف بعدي حمله آمريكا)؛ صاحب خلق، تاريخ ناگفته و پنهان آمريكا، صص 178 - 177؛ هالسل،تدارك جنگ بزرگ، صص 101-99.
42. نكته حاشيه‏اي كه در اين جا مي‏توان متذكر شد، اصرار هم‌زمان كشورهاي آمريكا، انگيس و فرانسه و آلمان بر خلع سلاح هسته‏اي ايران و در عين حال كمك‌هاي فراوان هسته‏اي به رژيم اشغالگر اسراييل است، كه با اين نگاه به راحتي مي‏توان به انگيزه بروز چنين تناقض فاحشي و رفتار اين دولت‌ها پي برد.
43.صاحب خلق، پروتستانتيزم، پيوريتانيسم و مسيحيت صهيونيستي، ص 91؛هالسل، يدالله، ص 39 .
44. هالسل، يدالله، ص 37 و تدارك جنگ بزرگ، ص 46 .
45. هالسل، تدارك جنگ بزرگ، ص 46.
59. جمعي از نويسندگان، همان، ج 2، ص 196.
46.. براي نمونه ر. ك: جمعي از نويسندگان، همان، ج 2، ص 46؛ هالسل،همان، صص 46 و 72؛ يدالله، صص 39-38.
47. صاحب خلق، پروتستانتيزم، پيوريتانيسم و مسيحيت صهيونيستي، ص 91؛ هالسل، يدالله، ص 37و تدارك جنگ بزرگ، ص 105 به بعد وصاحب خلق، تاريخ ناگفته و پنهان آمريكا، صص 178-177 ؛ جمعي از نويسندگان،همان، ج 2، ص 194.
48. ر. ك:جمعي از نويسندگان،همان، ، ج 2، صص41-19.
49. همان، ص 11.
50. براي نمونه ر. ك: هلال، همان، ص 320.
51. براي نمونه ر. ك:جمعي از نويسندگان،همان، ج 2، صص17-9و 123-115.
52. همان، ص 10.
53. همان.
54. براي مطالعه تفصيلي به عنوان نمونه ر. ك: پورپيرار، دوازده قرن سكوت؛ همو، ساسانيان، ج 2، صص 57-76، ذيل عنوان در آراميان و تورات.
55. به عنوان نمونه اصلاً جمعيت مورد ادعا در منطقه «مجدو» جا نمي‏گيرند كه بخواهند با هم در گير شده و فلان مقدارشان كشته و دفن شوند. خانم هالسل در دو كتاب خود تدارك جنگ بزرگ و يدالله مفصلاً به اين مطلب و باقي مسائل مربوط به آن پرداخته است.
56. اگر جنگي به عظمت مورد ادعاي آرماگدون، هسته‏اي باشد، نه منطقه و جمعيتي خاص كه كل مردم جهان از آثار و تبعات سوء آن متضرر خواهند شد.
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
روش نوسترآداموس براي پيشگويي:

سانتوري 1 - سروده 1
شباهنگام
خيزه به نشانه اي الهام بخش
که
بر سه پايه اي برنجين جاي دارد
نشسته است
در پنهان
رخشه اي باريک بر مي افروزد
و او را که خويشتن فراموش کرده است
شادمانه
مي شکوفاند .

در اين سروده خواننده با روش آينده خواني نوستراد آموس آشنا مي شود روشي که از گذشته هاي بسيار دور در ايران در بابل در اورشليم در آتن در روم و در ميان بيشتر قبيله هاي باستاني به کارگرفته مي شد و هنوز هم مي شود کاهنان معبد بزرگ ((دلف)) غيبگويان مکتبي ((سيبل)) و ((ديونيزوس)) در يونان کارياران معابد ((وستا)) در روم و مغ هاي اسرارساز ميتراييدر مهرخانه هايي سر پوشيده به کار مي گرفتند و زان پس مرده ريگ آنان به افلاتوني هايي رسيد که فلسفه آرايه شده آنان بيشتر ميراث آرياييان ميترايي = زرتشتي بوده از پي آنان نو افلاتوني هاي پيروپلوتونيوس = فلوتين نيز همچنان راه آنان را پي گرفتند .
در اين شيوه پيشگو روي به روي سه پايه اي برنجين که جامي مملو از آب بر آن نهاده شده است مي نشست و آن قدر به جام خيره مي شد تا شعله هاي الهام در ذهنش روشن مي شد و نقش هايي را که بر ساخته ذهن خود او بود در آينه آب باز مي ديد و از ديدگاه خود چيستي آنها را دريافت مي کرد و زان سپس بر آن شرحي باز مي نوشت .
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرماگدون ، صهيونيسم و پروتستانتيزم
مسيحيت به سه شاخه كاملاً جدا و مخالف يكديگر يعني كليساي كاتوليك روم، ارتدكس و پروتستان تقسيم شده است.
اين سه كليسا در اعتقادات ديني و مراسم عبادي كاملاً از يكديگر جدايند و مانند سه دين مختلف عمل مي كنند و حتي انجيل كليساي پروتستان با انجيل كليساي كاتوليك تفاوت زيادي دارد. يكي از ويژگي هاي كليساي پروتستان رابطه بسيار نزديك آنها با دولت هاي اروپايي مي باشد و اين دولت ها براي ترويج مسيحيت پروتستان از مبلغان خود در كشورهاي جهان سوم حمايت هاي گسترده مالي، تبليغاتي و سياسي مي كنند؛ به عنوان مثال در انگليس دولت و كليساي پروتستان از هم جدا نيست و ملكه انگليس در رأس دولت و كليسا قرار دارد.
مبلغان انجيل
در يك قرن گذشته جريان جديدي كه در بين پروتستان ها فوق العاده قدرتمند شده است مكتب نوظهور «مبلغان انجيل» مي باشد. قبل از جنگ جهاني دوم اين مكتب نوظهور به بنيادگرايي معروف و شعار آنها بازگشت به انجيل و تغيير جامعه با تحول فرهنگي بود و هدف آنها به وجود آوردن حكومت در آمريكا بر مبناي بنيادهاي انجيل مي باشد. بعداز جنگ جهاني دوم بنيادگرايان آمريكايي خود را مبلغان انجيل معرفي كردند و با استفاده گسترده از وسايل ارتباطات جمعي توانستند در جامعه آمريكا نفوذ فراواني به دست آورند و اكنون اين جريان قدرتمندترين و فعال ترين تشكيلات ديني در آمريكا محسوب مي شود و در مراكز سياسي اين كشور نفوذ زيادي دارند.

مكتب نوظهور صهيونيسم مسيحي

اصول و مباني جريان مبلغان انجيل در آمريكا و انگليس حمايت همه جانبه عقيدتي و سياسي از صهيونيسم مي باشد و آنها اعتقاد دارند كه پيروان كليساي پروتستان براي ظهور دوباره مسيح بايد چند خواسته مسيح را كه در تفاسير انجيل در قرن بيستم به عنوان پيشگويي هاي انجيل بيان شده، عملي نمايند. اين جريان نوظهور در پروتستانتيسم با عنوان«خواسته هاي مسيح» شهرت دارد.
پيروان اين مكتب خود را از مبلغان انجيل مي دانند و اعتقاددارند پيروان اين مكتب مسيحيان دوباره تولد يافته مي باشند كه فقط اينان اهل نجات خواهند بود و ديگران هلاك خواهند شد. از ويژگي هاي ممتاز پيروان اين مكتب اعتقاد راسخ و تعصب خاص به صهيونيسم مي باشد و تعصب اين مسيحيان به صهيونيسم بيش از صهيونيست هاي يهودي مقيم اسرائيل و آمريكا مي باشد. مطابق اعتقادات مكتب فوق به وسيله پروتستان ها حوادثي بايد به وقوع بپيوندد تا مسيح دوباره ظهور نمايد و پيروان اين مكتب وظيفه ديني دارند براي تسريع در عملي شدن اين حوادث كوشش نمايند. حوادثي كه توسط آنها بايد عملي شوند، عبارتنداز:
۱- يهوديان از سراسر جهان بايد به فلسطين آورده شوند و كشور اسرائيل در گستره اي از رودخانه نيل تا رودخانه فرات به وجود آيد و يهودياني كه به اسرائيل مهاجرت نمايند اهل نجات خواهند بود.
۲- يهوديان بايد دو مسجد اقصي و صخره در بيت المقدس را منهدم كنند و به جاي اين دو مسجد مقدس مسلمانان، معبد بزرگ را بنا نمايند (از سال ۱۹۶۷تا به حال دو مسجد اقصي و صخره در بيت المقدس بيش از صدبار مورد حمله يهوديان و مسيحيان صهيونيست قرار گرفته است)
۳- روزي كه يهوديان مسجد اقصي و مسجد صخره در بيت المقدس را منهدم كنند، جنگ نهايي مقدس (آرماگدون) به رهبري آمريكا و انگليس آغاز شده، در اين جنگ جهاني تمام جهان نابود خواهد شد.
۴- روزي كه جنگ آرماگدون آغاز شود، تمامي مسيحيان پيرو اعتقادات «عملي نمودن خواسته هاي مسيح» كه مسيحيان دوباره تولد يافته مي باشند، مسيح را خواهند ديد و توسط يك سفينه عظيم از دنيا به بهشت منتقل مي شوند از آنجا همراه با مسيح نظاره گر نابودي جهان و عذاب سخت در اين جنگ مقدس خواهند بود.
۵- درجنگ آرماگدون زماني كه ضد مسيح (دجال) در حال دستيابي به پيروزي است، مسيح همراه مسيحيان دوباره تولد يافته در جهان ظهور خواهد كرد و ضد مسيح را در پايان اين جنگ مقدس شكست مي دهد و حكومت جهاني خود را مركزيت بيت المقدس برپا خواهد ساخت و معبدي كه به جاي مسجد اقصي و صخره در بيت المقدس- كه توسط مسيحيان و يهوديان قبل از آغاز جنگ آرماگدون ساخته شده- محل حكومت جهاني مسيح خواهد بود .
۶- دولت صهيونيستي اسرائيل با كمك آمريكا و انگليس مسجد اقصي و مسجد صخره در بيت المقدس را نابود خواهد كرد و معبد بزرگ به دست آنان در اين مكان ساخته خواهد شد و اين رسالت مقدس به عهده آنها مي باشد.
۷- اين حادثه پس از سال ۲۰۰۰ ميلادي حتماً اتفاق خواهد افتاد.
۸- قبل از آغاز جنگ آرماگدون، رعب و وحشت جامعه آمريكا و اروپا را فرا خواهد گرفت.
۹-قبل از ظهور دوباره مسيح، صلح در جهان هيچ معني ندارد و مسيحيان براي تسريع در ظهور مسيح بايد مقدمات جنگ آرماگدون ونابودي جهان را فراهم نمايند.
رهبران مذهبي فرقه هاي پروتستان در ايالات متحده و انگليس كه به اين مكتب نوظهور «خواسته هاي مسيح» اعتقاد دارند، در دهه ۱۹۹۰ م اعتقادات ياد شده را به شدت در جامعه آمريكا و اروپا تبليغ كرده اند و در ۱۰ سال گذشته در آمريكا در اين زمينه دهها كتاب منتشر شده و فيلم هاي گوناگوني به نمايش درآمده اند . كشيش آمريكايي به نام هال ليندسي كتابي با عنوان « در پبيشگويي هاي انجيل؛ جاي آمريكا كجاست؟» را تأليف كرده كه يكي از پرفروش ترين كتاب هاي سال ۲۰۰۱ در آمريكا به شمار آمده است. در اين كتاب نقش دولت واشنگتن در جنگ آرماگدون بيان شده است. نويسنده در اين كتاب اثبات نموده است كه دولت آمريكا جنگ آرماگدون را رهبري خواهد كرد و مخالفان مسيح در سراسر جهان را كه قبل از آغاز اين جنگ باعث ايجاد رعب و وحشت در جهان شده اند، شكست خواهد داد. در اين جنگ مقدس، دولت انگليس همكار آمريكا خواهد بود. دولت آمريكا در اوج جنگ سرد موشك هاي هسته اي قاره پيماي خود را «شمشير هاي جنگ مقدس» ناميده بود. پيروان اين مكتب در يك دهه گذشته تبليغ كرده اند كه عمليات توفان صحرا عليه عراق در سال ۱۹۹۱ فراهم كردن مقدمه براي جنگ آرماگدون بوده است.
مسيحيان صهيونيست از فرقه پروتستان ها در آمريكا و انگليس اعتقاد دارند كه مسيح هميشه در امور خاورميانه به سود دولت اسرائيل مداخله نموده است و اعلام مي دارند كه خواست دولت اسرائيل در حقيقت خواست مسيح مي باشد و مذاكرات صلح در خاورميانه بيهوده است و تأسيس كشور اسرائيل بزرگ از رودخانه نيل تا رودخانه فرات، خواست مسيح مي باشد كه به زودي عملي خواهد شد. صهيونيست هاي يهودي هم مطابق اعتقاد به مجموعه قوانين ديني خود «تلمود» به مكتب «خواسته هاي خدا» اعتقاد دارند و مطابق اين اعتقاد آنها برنامه اي را اجرا مي نمايند كه با كمك دولت هاي آمريكا و انگليس و ديگر كشورهاي غربي بتوانند دو مسجد مقدس اقصي و صخره در بيت المقدس را تخريب كرده، كشور اسرائيل بزرگ را با نابودي كامل كشورهاي اسلامي به وجود آورند. به همين منظور ميان صهيونيست هاي يهودي و صهيونيستهاي مسيحي از فرقه پروتستان ها اتحاد و هماهنگي كامل وجود دارد و مسيحيان پيرو اعتقاد «خواسته هاي خدا» همواره اظهار مي دارند هر عملي كه از سوي دولت اسرائيل انجام مي شود، در حقيقت از سوي مسيح طراحي شده است و بايد توسط مسيحيان سراسر جهان مورد حمايت قرار گيرد. به لطف حمايت همه جانبه جهان مسيحي غرب از دولت تل آويو اكنون ذخاير عظيم موشك هاي هسته اي و انواع و اقسام تسليحات شيميايي و ميكروبي در اسرائيل وجود دارد و در واقع، رژيم صهيونيستي را به يك «انبار مهمات و پادگان نظامي جهان مسيحي ايالات متحده آمريكا و غرب» تبديل كرده اند. البته هدف استراتژيك جهان مسيحي غرب اين است كه كشورهاي اسلامي را در زمينه هاي اقتصادي و نظامي براي هميشه ضعيف نگاه دارند.
يك نويسنده آمريكايي در سال ۱۹۹۷ كتابي با عنوان «خيانت به بيت المقدس» را تأليف نمود كه در آن هر نوع مذاكره صلح با فلسطينيان را خيانت به تعليمات انجيل و خواسته هاي مسيح مي داند و اين مطلب را به خوانندگان القا مي نمايد كه مسيح با آغاز هزاره سوم و قبل از سال ۲۰۰۷ م ظهور خواهد كرد و اسراييل بزرگ را از نيل تا فرات به وجود خواهد آورد.
در اين كتاب ها تبليغ مي گردد كه براي تعجيل ظهور مسيح، مسيحيان بايد كشور بابل را- كه عراق كنوني مي باشد- نابود كنند و رودخانه فرات بايد كاملاً خشك گردد. گفتني است كه آنها جنگ آرماگدون را «جنگ فرات» نيز مي نامند.
رهبران ديني صهيونيسم مسيحي تبليغات گسترده اي در اين باره انجام داده اند. در يك نظرسنجي كه توسط خبرگزاري آسوشيتدپرس در سال ۱۹۹۷ انجام شد، اعلام گرديد ۲۵ درصد جمعيت آمريكا اعتقاد راسخ دارند كه با آغاز هزاره سوم جنگ نهايي آرماگدون در محل فلسطين آغاز خواهد شد و اين جنگ تا مدت هفت سال ادامه خواهد داشت. در اثر اين جنگ دنيا نابود مي شود و در پايان اين جنگ هفت ساله كه آنها آن را «مصيبت بزرگ براي كليسا و مسيحيان» مي دانند، مسيح همراه مسيحيان دوباره تولد يافته ظهور خواهد كرد و دجال را شكست مي دهد و حكومت جهاني خود را با مركزيت بيت المقدس تشكيل خواهد داد.
به همين منظور آنها معبد بزرگ را كه موجب جنگ آرماگدون مي شود «معبد مصيبت بزرگ» مي نامند. مطابق اعتقادات صهيونيسم مسيحي، غير از معتقدان به «خواسته هاي مسيح»، تمامي مردم جهان، چه مسيحي و چه غير مسيحي، به دست دجال كشته خواهند شد.
ارتش صهيونيستي در سال ۱۹۶۷ بخش شرقي بيت المقدس را تصرف كرد و مسجداقصي و مسجد صخره به دست صهيونيست هاي يهودي اشغال گرديد. بعد از آن، رژيم تل آويو همواره اعلام كرد كه بيت المقدس پايتخت ابدي اسراييل است. به همين منظور صهيونيست ها ۸۷ درصد بخش شرقي بيت المقدس را تصرف كرده اند و مردم فلسطين حق ندارند در بخش شرقي اين شهر خانه سازي كنند و حتي خانه هاي فلسطيني ها در اين بخش شهر مرتب تخريب مي گردد و يهوديان در آنجا ساكن مي شوند. صهيونيست ها زير محوطه مسجداقصي و مسجد صخره را كاملاً حفاري كرده اند. صهيونيست هاي مسيحي و يهودي مقيم فلسطين اشغالي و آمريكا اعلام نموده اند كه آنها سقف و ستونهاي معبد بزرگ را آماده كرده اند و مي توانند در كوتاه ترين مدت معبد بزرگ را در جاي مسجداقصي و مسجد صخره احداث نمايند. آنها نقشه معبد بزرگ را در روي جلد كتاب هايي كه در اين موضوع نوشته شده است چاپ كرده اند.
رهبران صهيونيسم مسيحي و يهودي خود اعلام كرده اند مطابق تفسير مكاشفه يوحنا در انجيل، صهيونيسم رسالت الهي دارند و براي تأسيس دولت اسراييل بزرگ حق دارند علاوه بر سلب مالكيت فلسطينيان حتي نسل كشي فلسطينيان و اعراب را انجام دهند. رهبران ديني پروتستان، مبلغان انجيل را از مسيحي كردن يهوديان منع مي كنند، چرا كه مطابق اعتقادات آنان يهوديان از سراسر جهان بايد به فلسطين مهاجرت نمايند و اسراييل بزرگ را تشكيل دهند و اقدام به ساخت معبد بزرگ نمايند. بيشتر مطلق يهوديان در جنگ آرماگدون توسط ضد مسيح كشته خواهد شد و تعداد اندكي كه زنده خواهند ماند با ظهور حضرت مسيح به وي ايمان خواهند آورد.
تروريسم مقدس و مبلغان جنگجوي انجيل مكتب صهيونيسم مسيحي در كشورهاي پروتستان مخصوصاً در ايالات متحده آمريكا و انگليس توسط مبلغان انجيل در سطح گسترده ترويج مي شود.
نويسنده معروف آمريكايي به نام گريس هالسل در دو كتاب معروف خود برنامه هاي مبلغان «جنگجوي انجيل» مقيم آمريكا را به خوبي افشا كرده بود. نويسنده در اين دو كتاب با عنوان «پيشگويي و سياست» و «مبلغان جنگجوي انجيل در بستر جنگ هسته اي» برنامه هاي مشترك دولت هاي آمريكا، انگلستان و اسراييل با همكاري مبلغان انجيل را براي به وجود آوردن اسراييل بزرگ تشريح مي كند. هالسل كه از كارمندان برجسته دفتر رياست جمهوري آمريكا بود اتحاد محرمانه بين مبلغان انجيل در آمريكا و انگليس با اسراييل را آشكار مي نمايد.
تأثير تبليغات گسترده دستگاههاي ارتباط جمعي آمريكا كه كاملاً تحت كنترل صهيونيست ها مي باشند، مردم آمريكا را به زود باورترين مردم جهان تبديل كرده و حادثه ۱۱ سپتامبر هم كينه و نفرت مردم آمريكا و جهان غرب را به خاطر تبليغات هدايت شده عليه اعراب و مسلمانان برانگيخته است. صهيونيست ها و طرفداران آنها كه سال ها يك سلسله برنامه هاي ديني، فرهنگي، اجتماعي، و سياسي خود را تبليغ مي كردند، با حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بهترين فرصت را به دست آوردند تا برنامه هايشان را با سرعت بيشتري به مردم آمريكا و اروپا بقبولانند و در حال حاضر مي كوشند برنامه هاي خود را عملي نمايند. در دوران جنگ سرد، آمريكا اتحادجماهير شوروي سابق را «امپراتوري شر» معرفي مي كرد و بعد از جنگ سرد دستگاههاي ارتباط جمعي آمريكا ترس از مسلمانان را تبليغ كردند و بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر اين تبليغات عليه اسلام و مسلمانان جهان در دنياي غرب به اوج خود رسيده است. گروههاي مسيحي پيرو اعتقاد «خواسته هاي مسيح» در آمريكا ۱۰۰ ميليون پيرو دارند و آنها در هر دو حزب بزرگ آمريكا يعني جمهوري خواه و دموكرات صاحب نفوذ مي باشند و همراه صهيونيست هاي يهودي، دولت واشنگتن را كاملاً در اختيار دارند.
آمريكا و ديگر كشورهاي پروتستان در جهان ۱۵۰۰ فرقه مسيحي حامل اين اعتقاد در سطح جهان براي جنگ آرماگدون تبليغات گسترده انجام مي دهند و براي تسريع در ظهور مسيح كوشش مي نمايند وضعيتي را پيش آورند كه سراسر جهان نابود شود.
نويسندگان غربي اين اعتقادات را به عنوان تروريسم مقدس معرفي مي كنند. اين گروههاي مسلح مسيحي در آمريكا بعد از حادثه ۱۱سپتامبر از سوي اف بي اي متهم شده اند كه در پخش «سياه زخم» كه يك اسلحه بيولوژيك مي باشد، در آمريكا نقش داشته اند.
سياست دولت آمريكا نيز بر «نبرد تمدن ها» استوار است و آنها خود را كدخداي دهكده جهاني اعلام كرده اند و به بهانه مبارزه با تروريسم مي كوشند سلطه خود را بر سراسر جهان گسترش دهند، ولي آمريكا در حال فروپاشي از داخل مي باشد و ريشه حوادث۱۱ سپتامبر در داخل خود آمريكا وجود دارد. گروههاي صهيونيست مسيحي و يهودي در داخل آمريكا روز به روز قدرتمندتر مي شوند و اكنون در واقع، دولت و مردم ايالات متحده آمريكا در دست اين گروهها گروگان مي باشند
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
در شمال آفریقا گروه های بسیاری از بربرها (Berber) زندگی می كنند. آنها در سرتاسر مراكش، موریتانی، مالی، نیجر، الجزایر، تونس، لیبی، چاد و مصر انتشار یافته اند. به طور كلی می توان گفت كه بربرها در محیط های گوناگونی سكونت دارند: از سواحل مدیترانه و خلیج سوئز گرفته تا رشته كوه اتلس در مراكش و پهنه های بیابانی صحرای آفریقا، گروه های مختلف بسته به میزان خون عربی كه در رگ هایشان داشته باشند (آشكارتر از همه در مصر كه هر چه به سمت غرب می رویم رفته رفته رنگ می بازد) ویژگی های جسمانی متفاوتی دارند، اما قرابت های فرهنگی بسیاری دارند كه پیش از هر چیز زبان مشترك آنها است.
بربری نماینده پایه زبانی تمام آفریقای شمالی پیش از ورود زبان عربی است. زبان بربری طی دوره ای از قرن یازدهم تا قرن سیزدهم «معرب» شد اما در عین حال به نظر می رسد از زبان های اقوام همسایه نیز تاثیر پذیرفته است. قدیمی ترین اطلاعات موجود درباره بربرها نشان می دهد كه آنها تحت تاثیر فنیقی ها، كارتاژها، یونانیان، رومیان، بیزانسی ها و اعراب بودند اما با این حال منشاء جغرافیایی آنها همچنان نامعلوم است.
به همین دلیل بربرها یكی از اقوام بومی آفریقا به شمار می آیند. برخی پژوهشگران به فرضیه ای اعتقاد دارند كه بنا بر آن قوم گوآنسی (Guanci) كه زمانی در جزایر قناری زندگی می كردند نیز از نژاد بربر بودند. بربرها با آنكه بارها مورد هجوم قرار گرفته اند و فرهنگ شان عربی سازی شده، توانسته اند ویژگی های فرهنگی اختصاصی شان در سبك زندگی، خانه سازی و مراسم آئینی را حفظ كنند. گروه های بربر یكجانشین كشاورزی می كنند و در كنار آن گاو، گوسفند، قاطر، اسب و شتر پرورش می دهند. چند طایفه بربر گله دار و كوچ نشین نیز وجود دارد. فكیك ها یا رهبران معنوی بربر مراسم مربوط به آئین های كشاورزی و دامداری را در مجموعه ای از نماز و نیایش كه دعای باران را نیز دربرمی گیرد، برگزار می كنند.

فرهنگ نوسنگی قفصه (Capsian) در شمال آفریقا حدود ۱۱۵۰۰ سال پیش ظاهر شد و تا ۴۷۰۰ سال پیش دوام آورد. هم زبان شناسان و هم ژنتیك دانان جمعیت این فرهنگ را به عنوان دوره ای احتمالی برای انتشار زبانی آفریقایی آسیایی در این منطقه می شناسند. اما خاستگاه فرهنگ قفصه از نظر باستان شناختی نامعلوم است. بر اساس نظریه زبان شناختی مهاجرت عموماً اعتقاد بر این است كه این زبان دست كم ۱۲هزار سال پیش در شرق آفریقا منشأ گرفته در حالی كه بعضی دیگر خاستگاه آن را خاورمیانه می دانند. در زبان نوبه ای (Nubian) در شمال سودان چندین كلمه بیگانه وجود دارد كه از بربری وام گرفته شده و بنابراین نشان می دهد كه انتشار جغرافیایی آنها در گذشته به طرف جنوب شرقی بیش از امروز بوده است. بربرها غالباً مسلمان سنی و از مذهب مالكی هستند در حالی كه چند طایفه از ساكنان شمال صحرا به فرقه اباضیه تعلق دارند. طریقت صوفیه در غرب فراوان و در شرق كمیاب تر است. برخی گروه های بربر پیش از گرویدن به اسلام، به مسیحیت و یهودیت گرویده بودند در حالی كه عمدتاً به طور سنتی چندخدایی بودند.
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
سانتوري 1 سروده 25 )
گم شده اي
که در گذاره سده ها
از چشم پنهان بوده است
سرانجام ديده مي شود
از « پاستور » به سان تنديسه اي ايزدي
تجليل خواهد شد
و اين همه
در آن زمان که ماه پر باشد
اگر چه
از شايعاتي چند
او « پاستور »
سرافکنده مي شود .

اين سروده به روشني از پاستور بزرگ که اينک يکي از پايه گزاران دانش پزشکي شناخته مي شود به نام ياد مي کند .
پاستور به تاريخ 14 نوامبر سال 1889 انستيتوي معروف خود را بازگشايي کرد گردش دوراني ماه هم از سال 1535 تا 1889 بود .
مخالفت هاي پي در پي آکادمي و دشمني ها و کارشکني هاي آشکار نه تنها در پيرامون اين مرد بزرگ جنجالي به راه انداخت بلکه سبب ساز افسردگي او نيز گشت . اگر چه از آن پس از او و مقام علمي او تجليل هاي بسياري شد .

( سانتوری 9 سروده 33 )
فرمانروای روم « آنه مارک »
و « هرکول »
سه بار تمام
با فرنام « دوگل » به رهبری فرانسه می رسد .
آب ها
پیرامن « سن مارک » را دوره می کنند
آن مرد
نخستین شخصیتی است
که از تمام شهریاران زمینی
بلند نام تر
می شود .

این شاید محیر العقول ترین پیشگویی نستراد آموس باشد که در آن زمان از این اسم پرده برداشته است در این سروده که هنوز از نیمه اولش برآیند درستی نمی رود به شهرت ژنرال دوگل رهبر نهضت مقاومت ملی فرانسه که توسط شغال مورد ترور ناموفق قرار گرفت اشاره دارد که واقعا" بعد از کورش بزرگ از بلند نام های تاریخ است .
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
آریاییان :

( سانتوری 10 سروده 5 )

نه نفر مرد
از آریاییان لیسبون پرتقال
با مناطق آلبی و کاسترز
وحدت نوینی را
پایه گزاری می کنند
پس آن گاه
چون فرمانروای تازه
در چهره اعجوبه ای جدید
از لوآرگوس باز می آید
شهر های تولوز و کارکاسون هم
به وحدت دسیسه آمیز آنان
می پیوندند .

در این جا نستراد آموس از چند تن آریایی سخن به میان آورده که محوریت اجانم حرکتی هستند در این جا باید توجه داشت که نستراد آموس تبارش به آریاییان می رسد .

بزرگراه ابریشم :

تمامی جاده های باستانی
و ابریشم باری دیگر
آباد شده
وبه سوی شهری همانند ممفیس کشیده می شوند
مرکوری بزرگ هرکول واره
با فلوردولیز
زمین و دریا
و سرزمین ها را
به شدت
به لرزه در می آورند .

مرکوری همان برج عطارد از منظومه خورشیدی است که نزدیک ترین سیارات به خورشید است یونانی ها این سیاره را هرمس می نامند و نام واژه پارسی آن تیر است که یونانی ها و رومی ها را آن را پسر زئوس خدای خدایان و پیک او می شمارند و ایرانی های آریایی آن را نمایه دانش , فرزانگی , دبیری و ادب و قدرت روحانی می دانسته اند این چنین در آن هنگام که تمامی این منش ها با هرکول که نماد قهرمانی است در آمیخته شده وزان سپس با فلوردولیز = گل سورخ که نشانه پادشاهی فرانسه است همپا و همیار شود از آن قدرتی زاییده می شود که به راستی می تواند زمین ها و دریا ها و کشورها را به لرزه در بیاورد
در باره خط های ابتدایی باید گفت به این نکته اشاره شده که راه های باستانی رونق اولیه خود را خواهد گرفت و در این بین به بزرگراه ابریشم اشاره کرد که مطابق با سروده های پیشین نوستراد آموس این امر دور از ذهن و دسترس نیست چون ایران بزرگ به راه های بزرگ نیز نیاز دارد.
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
نستراد آموس درباره آينده جهان پيشگويي هاي جذابي کرده که در آن آمده ( خلاصه مي گم ) جهان از جنگ هاي پراکنده ناراحت مي شود در اين حين پرشيا به قدرتي دست نيافتني که جهان را خيره خود مي کند دست مي يابد قدرتي که تا آن هنگام هرگز به آن نرسيده پرشيا به سرپرستي پادشاه خود تمامي سرزمين هايي که روزگاراني بر آنها حکم راني مي کرده را به خود مي افزايد و بعد از اتحاد بزرگ آهنگ يونان بزرگ که همان اروپا است مي کند و مقدونيه را گرفته جنوب فرانسه و ايتاليا را نيز مي گيرد و جنگ بزرگ آغاز مي شود ( همان واقعه بزرگ آرماگدون است آمده است آرماگدون رخ نخواهد داد مگر اينکه ايران به مقدونيه حمله کند ) و در نهايت دوک ديگر در دور دست به کمک مي شتابد ولي خود به مشکلي بزرگ بر مي خورد و داراييش را آب مي برد و يونان تنها مي ماند ( در اينجا دوک دور قطعا" آمريکا است و در پيشگويي ها آمده آمريکا در آينده تمام نقاطش به زير آب مي رود به جز قسمت غربيش که جزيره اي کشيده مي شود ) و در آخر ارتش سرخ ( روسيه ) به کمک يونان شتافته ولي پيروزي از آن پرشيا است تا جايي که قسمتي از جنوب اروپا زير آب رفته و جهان آرام مي گيرد ( در وزارت دفاع روسيه تحقيقي به عمل آمده که نشان مي دهد اگر 3 بمب هسته اي در مديترانه در بخش هايي خاص سقوط کنند سبب مي شود امواج هايه بلندي تشکيل شوند که يکديگر را تقويت سازند و در نهايت باعث زير آب رفتن سطح زيادي از جنوب اروپا شوند در پيشگويي هاي نستراد آموس تا آنجا که ياد دارم ايتاليا و فرانسه به زير آب مي روند )
 

khanom-mohandes

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام

من این پیشگوییهاشو توی یه مستند بصورت فیلم دیدم گویا تا اونجایی که میگن گفته هاش به

حقیقت تبدیل شده .

ممنونم از تاپیکت
:gol:
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

من این پیشگوییهاشو توی یه مستند بصورت فیلم دیدم گویا تا اونجایی که میگن گفته هاش به

حقیقت تبدیل شده .

ممنونم از تاپیکت:gol:



ممنون از لطفتون ....

سعي كردم تمام مطالبي را كه به نوعي با موضوع تاپيك همخواني دارد را گردآوري كنم ... حال قضاوت با خوانندگان است:smile:

اگر دوستاني هستند كه به كتاب اصلي دسترسي دارند. لطف كنند و اشتباهات را متذكر شوند. چون به مطالبي كه از طريق اينترنت گردآوري ميشود. نميتوان اعتماد كامل داشت.:gol:
 

Saber-jojo

عضو جدید
کاربر ممتاز
كسي مطالب تكميلي نداره؟؟

دوستان ، نوستر آداموس توی یکی از فصل های کتاب نوشته که :
در پرشیا مردی ظهور خواهد کرد ملقب به امپراتور (افشین قطبی) و او فرمانده گلادیاتورهای سرخ (تیم فوتبال پرسپولیس)خواهد شد در همان سال سپاه او تمام دشمنان ( استقلال ، سپاهان و . . .) را کنار خواهد زد و بر قله افتخار (قهرمانی لیگ برتر) خواهد نشست ولی امپراطور تصمیم می گیرد از سپاه گلادیاتورهای سرخ خارج شود و به بابل شرقی (دبی) برود ولی شخصی ثروت اندوز (هدایتی) با پیشنهاد 800 کیسه طلا (800 هزار دلار) او را به فرماندهی باز می گرداند در همین زمان یکی از بهترین گلادیاتورهای سرخ به نام خلیلیوس ( محسن خلیلی) از اسب به زمین افتاده پایش آسیب میبیند و از سپاه سرخ خارج می شود و به این واسطه سپاه گلادیاتورهای سرخ در یک سال بعد شکست های پیاپی می بیند و یکی از رقیبانش به نام سپاه تاج (استقلال) روز به روز قویتر شده و شورشیان را به خاک سیاه می نشاند ولی سپاه تاج به علت بی لیاقتی و غرور فرمانده خود (قلعه نوعی)به یکباره کله پا شده و با سر به زمین می خورد و سر انجام به واسطه شکست از سپاه گلادیاتورهای سرخ و شورش مردم آن دیار (طرفدارای استقلال ) فرمانده تاج فرار کرده و به سرزمین های مجاور پناه برده و سپاه گلادیاتورهای سرخ دوباره به قدرت رسیده به قله های افتخار (قهرمانی لیگ برتر و آسیا ) خواهد رسید .

منبع : خودم :redface:
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
جالب بود ...
ولي دوست دارم جدي صحبت كنيم ... من ميخوام بدونم كسي كتاب اصل اين آقا را داره كه بگه اين مطالب مال خودشه يا همش يه سري هياهو و مطالب كذبي است كه براي فشار مضاعف به ايران اختراع كرده اند...
دوستان باور كنيد يكسري از فشارهايي كه ما تحمل ميكنيم از پيشگوئيهاي اين آدمه...
 

pinion

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستان سلام.
با توجه به علاقه و درخواست شما دوستان گرامی کتاب نوسرا داموس رو قرار دادم.
ولی سعی کنین تفسیرهای اونرو که با قصد و غرض نوشته شده باور نکنین.
چون این مترجم و مفسر ایرانیش خیلی تابلو اونا رو هر جور خواسته تفسیر کرده .
البته خودتون بخونبن میفهمین منظورم چیه:


پیشگویی های نوسترا داموس
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
دوستان ، نوستر آداموس توی یکی از فصل های کتاب نوشته که :
در پرشیا مردی ظهور خواهد کرد ملقب به امپراتور (افشین قطبی) و او فرمانده گلادیاتورهای سرخ (تیم فوتبال پرسپولیس)خواهد شد در همان سال سپاه او تمام دشمنان ( استقلال ، سپاهان و . . .) را کنار خواهد زد و بر قله افتخار (قهرمانی لیگ برتر) خواهد نشست ولی امپراطور تصمیم می گیرد از سپاه گلادیاتورهای سرخ خارج شود و به بابل شرقی (دبی) برود ولی شخصی ثروت اندوز (هدایتی) با پیشنهاد 800 کیسه طلا (800 هزار دلار) او را به فرماندهی باز می گرداند در همین زمان یکی از بهترین گلادیاتورهای سرخ به نام خلیلیوس ( محسن خلیلی) از اسب به زمین افتاده پایش آسیب میبیند و از سپاه سرخ خارج می شود و به این واسطه سپاه گلادیاتورهای سرخ در یک سال بعد شکست های پیاپی می بیند و یکی از رقیبانش به نام سپاه تاج (استقلال) روز به روز قویتر شده و شورشیان را به خاک سیاه می نشاند ولی سپاه تاج به علت بی لیاقتی و غرور فرمانده خود (قلعه نوعی)به یکباره کله پا شده و با سر به زمین می خورد و سر انجام به واسطه شکست از سپاه گلادیاتورهای سرخ و شورش مردم آن دیار (طرفدارای استقلال ) فرمانده تاج فرار کرده و به سرزمین های مجاور پناه برده و سپاه گلادیاتورهای سرخ دوباره به قدرت رسیده به قله های افتخار (قهرمانی لیگ برتر و آسیا ) خواهد رسید .

منبع : خودم :redface:
منم پيش‌بيني مي‌کنم شما در صورت تکرار ارسال مطلب نامربوط به تاپيک و الهامات شخصي‌تون... اخطار خواهيد گرفت!
کافر آداموس!
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان سلام.
با توجه به علاقه و درخواست شما دوستان گرامی کتاب نوسرا داموس رو قرار دادم.
ولی سعی کنین تفسیرهای اونرو که با قصد و غرض نوشته شده باور نکنین.
چون این مترجم و مفسر ایرانیش خیلی تابلو اونا رو هر جور خواسته تفسیر کرده .
البته خودتون بخونبن میفهمین منظورم چیه:


پیشگویی های نوسترا داموس

ممنون از شما .... ولي يك سوال: اين كتاب صرفنظر از تفسيري كه شده معتبره؟ با متن اصلي فرانسوي آن منطبقه؟
 

بابك طراوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم پيش‌بيني مي‌کنم شما در صورت تکرار ارسال مطلب نامربوط به تاپيک و الهامات شخصي‌تون... اخطار خواهيد گرفت!
کافر آداموس!

مرسي جناب مدير ...چاكر داداش ... ما كه حساب ميبريم .... اين دوستمونم گوشي دستش اومد:D:w27:
 

okanava

عضو جدید
کاربر ممتاز
عالی بود مدتی بود دنبال این مدل متن ها می گشتم .خیلی ممنون دستتون درد نکنه منتظر پست های جدیدتون هستیم . :);):eek::razz:
 

Similar threads

بالا