وقتی صدای مادر معجزه می کند +عکس

kingworld

عضو جدید
کاربر ممتاز
دختر 7 ساله ای که به دنبال خونریزی مغزی به حالت کما فرو رفته بود، با شنیدن صدای مادرش که ترانه های ادل، خواننده انگلیسی را برای او می خواند چشم هایش را باز کرد.



خونریزی مغزی، که برای کودکی به سن و سال شارلوت امری بسیار عجیب و نادر به شمار می رود، توانایی صحبت کردن و دیدن را از او گرفته بود. بعد از دو عمل جراحی که برای جلوگیری از خونریزی انجام شد، شارلوت به حالت کما فرو رفت و پزشکان از زنده ماندن او قطع امید کردند. اما زمانی که مادر او لیا فرزندش را برای بار آخر در آغوش گرفت، صدای ادل (Adele) از رادیو پخش شد. این مادر 31 ساله با ترانه ای که از رادیو پخش می شد همراهی کرد و در کمال تعجب دید که لبخندی بر لبان دخترش می نشیند. دو روز بعد شارلوت توانایی حرف زدن خود را به دست آورد، توانست بر رنگ ها تمرکز کند و از تختش بیرون بیاید.


مادر شارلوت می گوید "این یک معجزه بود. دکتر به من گفته بود که باید با دخترم خداحافظی کنم. من به کنار تختش رفتم. به دخترم دستگاه های مختلفی وصل شده بود و او بی هوش و رنگ پریده روی تخت دراز کشیده بود... تا اینکه صدای ادل از رادیو پخش شد و من ترانه را زیر لب تکرار کردم. این ترانه ای بود که من و شارلوت قبلاً با هم می خواندیم. وقتی لبخند را بر لبان شارلوت دیدم احساس کردم که معجزه ای در حال وقوع است. این اولین باری بود که او نسبت به چیزی عکس العمل نشان می داد.





 

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای منم پیشش اومده

البته با صدای پدرم!

مال 8-9 سال پیششه

رو میله بارفیکس بودم که احساس کردم قندم داره میوفته گفتم مثله ای نیست که یهو دستام ول شد و سر محکم خوردم زمین و از هوش رفتم (می گفتن سرم صدای عجیبی داده!)

همه اومده بودن دورم و یه چیزایی می گفتن ! (خانواده) از صداشون نمی دونم چرا خوشم نمی یومد! تو همون حالت می گفتم اینا باز اومدن شعرو ور می گن ول کنین اصلا و... نمی خواستم بیدار شم برام مهم نبودن!

پدرم هم یه کاری بهم گفته بود انجام داده بودم ولی یه تیکشم کار من نبود باید داداش بزرگم انجام می داد می دونستم که ناراحت میشه میبینه ناقصه!

یه لحظه قاطی صداها صدای بابام رو شنیدم داشت بلند صدام می زد و گفتم حتما می خواد بگه چرا اینا اینجورین و.... قشنگ یادم که تو همون حالت احساس کردم باید بلند شم و اینو جواب بدم و از خودم دفاع کنم! چون من کارم رو انجام دادم و...

قشنگ بلند شدم با حالت اعصبانی گفتم من انجام دادم بقیشو دیگه کار من نیست باید داداشم بگید و...

بعد دیدم دارن میگن هزیون داره میگه بخواب بخواب اعصابم بدتر خورد شد که اینجوری می گن هزیون میگه می خواستم زمینو گاز بگیرم ولی سرم درد می کرد !



بیماران فرو رفته در کما رو میشه همین جوری بهوش اورده

باید چیزی بهشون بگید که فکر کنن ارزششو داره از اون حالت خوب و اروم بلند شن و از خودشون دفاع کنن.
 

meytim

متخصص محاسبات عددی و MATLAB
کاربر ممتاز
به نظر یه تبلیغ غیرمستقیم از اون خواننده میاد؛ وگرنه لازم نبود توی چند خط چند بار اسمش آورده بشه.
 

شمیم کوهستان

عضو جدید

گریه كردم مثل ابرها بی تو مادر

شد دل من جای غصه ها،بی تو مادر

رسول خدا گفت بهشت زیرپاته

بخواب مادر

برای همیشه هر وقتی*........

رفتی و من تنها ماندم

با غصه ها و غم ها ماندم

گركه تو را آزردم من

مادر،حلالم كن

بعد از تو بی پناهم

ای كه بودی تكیه گاهم

بی تو بنگر اشك و آهم

مادر حلالم كن...
 

Similar threads

بالا