دقیقا همینه که میگی . ایکاش میشد اینو فهمیداگرم من بدونم دختره علاقه داره که هیچی همه کار میکنم
دقیقا همینه که میگی . ایکاش میشد اینو فهمیداگرم من بدونم دختره علاقه داره که هیچی همه کار میکنم
داداش نمیدونم چرا حس میکنم ما رو سر کار گذاشتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نمیدونم داداشخداییش چرا فکر میکنید سرکار گذاشتم؟
ولی خداییش توی چند تا فروم این مطلب زدم نظرات خوبی گفتند و چشمم بیشتر باز شد
بازم منتظر نظرات وراهنمایی دوستان هستم
مخصوصا اینکه روش های فهمیدن اینکه طرف به ما حسی یا نظری داره؟!!
داداش نمیدونم چرا حس میکنم ما رو سر کار گذاشتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نمیدونم داداش
اخه به شما برنخوره ها
این جا هر ماه یه نفر پیدا میشه که 28 سالشه کارمنده همه شرایطش خوبه بعدش تا حالا چشم و گوش بسته بوده یه دفعه با یه خانم همکار میشه بعدش عاشق میشه بعدش میاد این جا کمک میخواد بعدش دختره میخواد بره بعدش جفتشون توی یه شهر دیگن و بعدش پسره میخواد از راز دل دختره سر در بیاره بعدش
هم استارتر غیبش میزنه!!!!!!!!!!!
داداش من لینک یادم نمیمونهنه بابا
چه جالب شد الان یعنی قبلا کسی تاپیک زده
لینک تاپیک بدید ببینیم انجا چی گفتند!
دوستان لطفا به هم بد بین نباشید
دوستان لطفا به هم بد بین نباشید
نمیدونم والا!!!
اخه از بس بعضیا میان اینجا بچه ها رو سر کار میذارن...ما هم دیگه مارگزیده شدیم!!!
نمونش چند شب پیش یه اقایی اومده بود یه مشکلی گفته بود بچه ها 30 صفحه براش نظر گذاشتن و راهنماییش کردن....اخرش اومد گف چقد شماها اوسکولین که حرفمو باور کردین و کلی بچه ها رو به فحش کشید و رفت!!!!!!!!!!!
در این مورد حق با شماستنمیدونم والا!!!
اخه از بس بعضیا میان اینجا بچه ها رو سر کار میذارن...ما هم دیگه مارگزیده شدیم!!!
نمونش چند شب پیش یه اقایی اومده بود یه مشکلی گفته بود بچه ها 30 صفحه براش نظر گذاشتن و راهنماییش کردن....اخرش اومد گف چقد شماها اوسکولین که حرفمو باور کردین و کلی بچه ها رو به فحش کشید و رفت!!!!!!!!!!!
نه اقا خداییش سرکاری نیست
داریم از تجربیات ونظرات دوستان استفاده میکنیم که تا هفته دیگر اومد یکچیزی داشته باشیم
پسری هستم 28 ساله
و کارمند
از یکی از همکاران که خانم 30 ساله است خوشم امده
ولی جرات ندارم ازش سوال کنم نظرشما چیه؟ یا معیار های شما برای ازدواج چیه از چه پسری خوشتون میاد
من ادم سربه زیر وکم رویی مخصوصا توی این موراد هستم
شرایط رو الان میگم
من کارمند هستم ان خانم هم کارمند هست توی همان اداره واتاق من
در شهر خودم خانه دارم
درامد هم خداروشکر بد نیست هم حقوق کارمندی و هم یک مقدار درامد از اینترنت
رشته من کامپیوتر است رشته ان خانم علوم انسانی است
الان 1000 کیلومتر ازخانواده ام دور هستم ان خانم هم مال این شهر نیست درواقع هر دوی ما غیر بومی هستیم وتو اینجا غیربومی ها باهم بیشتر خوبند تا بومی با غیربومی
دراینجا یک خانه اجاره کردم وتنها زندگی میکنم
دانشجوی کارشناسی ارشد هستم ترم سوم وان خانم لیسانس هستند
خانواده ام خدا رو شکر هیچ ایرادی ندارند
اهل دود ودم خلاف اینها نیستم
فقط یک ایراد بزرگی که دارم وناراحتم چاق هستم 90کیلو هستم
ان دختر خانم هم از خوشگلی اگر بگید زیاد خوب نیست درحد متوسط است چون من هم زیاد عقیده ندارم که زیادی باید خوشگل باشه نمیدونم چی شد که توی دام ایشون افتادم ولی رفتارش تاحالا نشان میده که ادم بدی نباید باشه
توی این مدت که همکار این خانم بودم نشان دادم که ادم زیراب زن یا دهن بین یا با دیگران مشکل داشته باشم نیستم سرم به کار خودم است
خوب الان میترسم برم بهشون بگم نظرتون چیه؟
یک همکار مرد دارم که ازدواج کرده وبچه هم داره از همانابتدایی زمانی که مشغول به کار دراین اداره شدم میگه چرا زن نمیگیره یا همکارهای دیگر هم میگن زن نمیگیره این خوبه این و.. که همین همکار خانم رو هم گفتند
گفتند میخوای ما بریم جلو بهش بگیم به انها هم روم نمیشه بگم فقط بهشون گفتم دوسال از من بزرگتره فکر نکنم بشه
ولی بدجوری هوایی شدم
الان هم از اداره میام بیرون میام خانه دارم دیونه میشوم بدجوری تو فکرش هستم واقعا دارم به جنون میکشه کارم الکی گریه میکنم کاملا دارم دیوانه میشوم-وقتی هم که تو اتاقنیست یک جوری هستم هوش وحواسم رفته دارم عقلم از دست میدم بدجوری احساسی دارم میشوم درحالی که قبلا اصلا توی این باغ ها نبودم
میترسم برم پیشنهاد بدهم
چطوری پیشنهاد بدهم که بفهمم نظرش چیه ؟
اصلا ان هم نظری به من داره یا نه؟
خودش قبلا که داشت با همکارهاش تعریف میکرد میگفت سختگیر تو انتخاب برای همین تاحالا ازدواج نکرده!!!!!
موضوعی قبلا پیش اومده بود همکارهاداشتند میگفتند مثلا من ازداج کنند بیان برای تحقیق ازتون تعریف میکنم ان خانم هم گفت من هم تعریف میکنم ازتون این یعنی چی؟ یعنی ازمن خوشش اومده یا اصلا نسبت به من احساسی نداره؟!!
قبلا یک تاپیکی هم زدم یکسری مسائل انجا گفتم
که بحثش شده با همکار دیگر بعد اخر وقت اداری که تنها بودم اومده با من دردودل کرده و گریه هم کرده که این کارش بیشتر منو به شک انداخته نکنه خدای نکرده از ان دخترها باشه!!
ما رو گیر اورده
ما هم ساده وبی زبون و معصوم!!!
بیشترین ترسم از همین اختلاف سن است والا یکم بیشتر شجاعت داشتم که برم موضوع بگم بهش
ولی خودم فکر میکنم زمان همه چیز رو روشن میکنه
میترسم بیشتر طولش بدم مرغ از قفس بپره
دو سه روز دیگر هم میره مرخصی دیگه نمیبینمش معلوم نیست از دوریش چی باید کنم
به نظرتون بهش بگم بعدازاینکه از سفر اومدید یک درخواستی دارم که بعد از تاسوعا عاشورا بهتون میگم چطوره؟
اصلا به نظرتون کسی حاضره به چنین جوانی زن بده؟
من خودم بدجوری دست کم میگیرم همیشه میگم اصلا شرایط مناسبی ندارم که دختری ازمن خوشش بیاد
الان حدود سه ماه است با ایشون همکار هستم
خصوصیاتی که از ایشون فهمیدم اینه که زیاد اهل جنب وجوش هستند و عیب اصلیشون هم اینه که زیادی عجول هستند
توی اتاقی که هستم کلا 4نفر هستیم که من فقط یک مرد هستم وسه تا خانم که دوتای دیگر متاهل هستند
قبلا داشتند با همیدیگرصحبت میکردند مثلا ایشون گفت من تو ازدواج زیادی سخت گیر بودم برای همین هنوز ازدواج نکرده ام
و چند روز بعد یک همکارها که متاهل بود موضوعی پیش اومده بود به من گفتند اگر برای تحقیق خواستگار اومدند تو اداره ازشما تعریف میکنیم این خانم هم گفت منم زیادی تعریف میکنم البته این موضوع مال یک ماه نیم پیشه
یک چند تا نکته هست شما اینها رو چی درنظر میگیرد عادی یا نظری داره
مثلا میوه گرفته بودند برای من اومد میوه پوست کند!
یا مهمان داشت و ابمیوه گرفته بود به من هم تعارف کرد گفت میخوری گفتم نه ممنون نمیخورم بعدش دیدم خودش رفت توی یک لیوان برام ابمیوه ریخت اورد ومنم ضد حال زدم بهش گفتم ابمیوه نمیخورم دوست ندارم!!
این مکانی که ایشون میزشون هست درست روبروی کولر است اتاق ما هم چون سرور هست وکولر همیشه بیشتراوقات باید روشن باشه ایشون هم جاشون روبروی کولر است وهمیشه داره یخ میکنه
داشتم توی یک اتاق جدید شبکه بندی میکردم وکابل شبکه وپریز شبکه میزدم وتنها بودم وایشون اومدند توی این اتاق وموضوعی پیش اومد گفتم چرا شما همش میخواهید از اتاق برید گفت چون جایی که هستم خیلی سردم میشه والا دوست ندارم برم!
یا تعریف میکرد بچه های شمال از عهده کارشون برمیان به من میگفت
من الان تنها توی این شهر هستم
یکبار که زیادی خسته شده بودم از پله ها زیاد بالا وپایین رفته بودم یکی گفت امروز زیادی خسته به نظر میاید و.. و این خاوم درجا گفت این یک ماه وخورده ای لاغر شدید وزن کم کردید
اصلا فکر نمیکردم به این جور چیزها هم اینها توجه میکنند!!
یکبار یک ماموریت سرزده میخواستیم با مدیر بریم مدیر گفت به هیچ کی نگو از اتاق که کیفم برداشتم میخواستم برم گفت کدوم شهر میرید من گفتم بهمون گفتم نگید کجا بهش مثل اینکه برخورد منم فهمیدم مثل اینکه به همکارهای دیگر گفت نکنه تو ذهنیت ایشون هم افتاده من مورد اعتماد نیستم
بعد فرداش که از ماموریت اومدم دیدم کلا تحویل نمیگیره وگفتم از حرف دیروز من اگر ناراحت شدید چون مدیر گفته چیزی نگیم بعد گفت نه من فکر کردم نکنه همکاران اینقدر ذهنیت منفی دادند به شما اینطوری فکر کردید گفتم نه من اصلا دهن بین نیستم
من بیشتر اوقات میخواهم یک چیزی بگم که بعضی اوقات حرف ممکنه باعث دردسر بشه درجا حرف میخورم ادامه نمیدهم یک چند باری که باهاش درمورد کار و.. صحبت میکردم بعضی حرف ها یکدفعه میخوردم قطع میکردم بعد همان روزی که اومد دردودل کرد گفت من دیشبش داشتم فکر میکردم چی شده شما این رفتار میکنید اعتماد ندارید چی شده
فکنم خالی داشت میبست شب به ما فکر میکرد؟!!
منم بهش گفتم من بعضی اوقات بعضی حرف ها میخورم نه اینکه به شما یا دیگران اعتمادی ندارم به نظرم اگر ان حرف بزنم برای به شخص خودم بد میشه که نباید بگم همین
مثلا امروز هرچی توی شهر گشتم کتاب نبود تو تهران هست ایشون هم چند روز دیگر تهران میروند
منم داشتم از اتاق میومدم بیرون گفتم یک لحظه میایید بیرون اون بیرون گفت خیر باشه!! یعنی اصلا توی این فاز نیست
گفتم دارید میرید تهران یک کتابی هست برام میگیرید گفت باشه حتما-ولی تا این تاریخ نمیام
مشکل منم اینه که چطوری بفهمم که حسی داره به من
یا یکی میگه حواست بهش باشه یا چیزهایی که میگی ببین امار میده؟
یعنی چی
چطوری اخه؟
مثلا چی باید کرد؟
چطوری میشه فهمید ایشون هم حسی داره یا نه؟
نه اقا خداییش سرکاری نیست
داریم از تجربیات ونظرات دوستان استفاده میکنیم که تا هفته دیگر اومد یکچیزی داشته باشیم
موندم بخندم یا گریه کنم.....
شما راست میگید مار گزیده شدیم رفت!!!!
بعضی افراد مریضند......
حقوقت ماهیانه حدودا چقدره داداش گلم؟
سلام دوست خوبم ما اینجاییم همه مثه تو بی تجربه و ناشی و شاید تو زمینه مشکل شما ناآگاه و بی سواد (معذرت میخوام به کسی جسارت نشه منظورم به خودمه )
مشکل منم اینه که چطوری بفهمم که حسی داره به من
یا یکی میگه حواست بهش باشه یا چیزهایی که میگی ببین امار میده؟
یعنی چی
چطوری اخه؟
مثلا چی باید کرد؟
چطوری میشه فهمید ایشون هم حسی داره یا نه؟
عزیز کارمندی با کارمندی خیلی فرق داره...کارمند نفت با کارمند شهرداری یکی نیست که...حقوق کارمندی چقدره همان قدر است
یک مقداری هم از اینترنت درامد داریم
البته من صاحب نظر تو این تالار نیستم!
اما توصیه می کنم کسایی که نمی تونن حضوری حرفشون رو بیان کنن از طریق پیامک ایمیل یا حتی نامه این کار رو انجام بدن به نظرم عملی تره تا دست روی دست بزارید ،اگرچه تاکیدم می کنم که بگذارید کمی احساست هم فروکش کنه بهتره تصمیم عجولانه هم خوب نیست.
سلام دوست خوبم ما اینجاییم همه مثه تو بی تجربه و ناشی و شاید تو زمینه مشکل شما ناآگاه و بی سواد (معذرت میخوام به کسی جسارت نشه منظورم به خودمه )
اما چیزی که میدونم فشار زیادی روی خوده شماست که مطمئنن اگه حلش نکنید ممکنه دردسر ساز باشه
به نظرم رفتن پیشه یه مشاور هم منطقی هم عاقلانه و هم راه کارهایی که ارائه میده برای جلب نظر طرف مقابل یا روش های سنجش
میزان علاقه طرفین خیلی به ما کمک میکنه تا از حس واقعی خودتون و اون خانم محترم مطلع بشید کمکی که شاید اینجا برخی دوستان میکنن یک جانبه و
صرفا از اطلاعاتی که خودتون در اختیارشون میذارید و شاید بکار بستنش در محیط واقعی سبب از بین رفتن حرمت های بین شما و همکارتون بشه و شاید
هم منجر به خدای نکرده پاسخ منفی و یا تصمیم اشتباه پس این مسئله که بسادگی قابل حل هستو با توصیه های اشتباه بحرانی و غیر قابل حل نکنید
با اهلش مشورت کنید و مطمئن باشد حتما چیزی که خیرو صلاحتونه بدست میارید
موفق موید باشید در پناه حق
التماس دعا
عزیز کارمندی با کارمندی خیلی فرق داره...کارمند نفت با کارمند شهرداری یکی نیست که...
اره فرصت خوبی بوده که احساسات کنترل کنم
نبودند برام خوب شد که بتونم بیشتر تصمیم بگیرم وببینم این حس چیه و بیشتر فکر کنم
ممنون
کارمند با حقوق ثابت 500تومان +مزایا حدود300
فرض کنیم حدود 200 هم از نت میشه ماهی 1 تومن...البته این بستگی به توقع خودت از زندگی آیندت داره که آیا کافیه یا نه و اینکه ایا خانومت شاغل هست یا نه...دوست من اگه من همه ایتم هارو گذاشتم کنار فقط بحث اقتصادیشو میکنم به این معنی نیست که همه چیز پوله ولی واقعا الان تو شرایطی هستیم که خیلی مهمه با این مخارج سنگین...
این خیلی خوبه که خونه داری حقوقتم بد نیست ولی اگه میتونی باید به فکر کارای پردرآمدترم باشی
پدر ما که با حقوق بازنشستگی 1میلیون تومان داره خرج5 نفر رو میده
توقع از زندگی ما پایینه