alborz_2000
اخراجی موقت
خیلی باحال بود
ایییییییییول کلی حال کردمچرا . . .. رمز گشایی کردم فرزان در اومد!
به به...یادم باشه تو رو به حراست یونی لو بذم بابت این اعماله قبیحه تمنم یه بار خواستم پیش دخترا تکنو بزنم اومدم بچرخم با صورت رفتم تو در کلاس . . .! خداییش یه هفته دماغم ورم داشت!![]()
میدونم چه حسی داره.چند روز پیش داشتم باسرعت از کلاس میومدم بیرون نمی دونم کجا رو نگاه می کردم یه دفعه باکله رفتم تو شکمه یکی از پسرا اوخ من که پرت شدم یک طرف ولی ماشالله اون عین دیوار وایساده بود...
خیلی خجالت کشیدم...
اولین بار ترم 1 بودم،داشتم میرفتم سر کلاس،همچین تند و بی هوا وارد سالن شدم،از اون طرفم یه پسره داشت از پله ها میومد پایین و یهو اومد جلوم،منم که ندیده بودمش صاف رفتم توی شکمش،گلاب به روتون کاملا بغلش گرفتم...کلی ضایع بود
...
دفعه ی دوم ترم 2 بودم و موقع امتحانهای پایان ترم بود،داشتم از وسط محوطه یونی از کنار چند تا از پسرها که با هم وایساده بودند و در حال کر کر و خنده بودند رد میشدم...یکیشون که پشتش بهم بود منو ندید و همینجور که داشت میخندید،از شدت خنده از عقب داشت پرت میشد روی من...اوه اوه،منم یهو دیدم که روی سرم تاریک شد...دیگه تنها کاری که تونستم انجام بدم این بود که اونو هلش دادم و ازونجا با سرعت جت در رفتم آخه اون لحظه خیلی شلوغ بودو همه این صجنه رو دیدند
...
یه باره دیگه هم ترم 3 که بود سر یه کلاسی بودیم،یه صندلی جلوی صندلیه من بود.یه پسره میخواست رد بشه و برای ینکه رد بشه باید صندلی رو یه کم به طرف من هل میداد...منم مثلا خواستم تواضع به خرج بدم و کمکش کنم،صندلی رو به طرفه خودم کشیدم،بعد یهو دیدم که چشم اون پسره در اومده اینجوریو منم تعجب کردم که چی شده مگه...که یهو دیدم ببببببببببله منم دستم رو دقیقا گذاشتم همونجایی که دسته اون بود یعنی رسما به جای صندلی دست اونو گرفته بودم و تازه کلی هم فشار دادم و بیچاره از دردش چشمهاش در اومده بود
ولی به خدا اصلا متوجه نشده بودم
حالا سوتیه دوستم:یه روز دوستم توی سایت یونی نشسته بود و کیفش رو گذاشته بود روی صندلی کناریش،همین پسره که سره سوتیه دومه من داشت میوفتاد روی سرم میاد کنار دوستم روی همون صندلی میشینه و کیفه دوستم رو میذاره روی یه صندلیه دیگه ولی دوستم متوجه نشد که اون اومده اونجا نشسته،میخواد کیفش رو برداره،یهو میبینه به جای کیف پای پسره توی دسته![]()
میبینم که هر ترم یه سوتی دادی...ترم چندی؟ترم 4 نشدی که سوتی بدی(شوخیاااااا)ایییییییییول کلی حال کردم
به به...یادم باشه تو رو به حراست یونی لو بذم بابت این اعماله قبیحه ت
میدونم چه حسی داره...
برای من سه بار و برای دوستم هم یه بار اینجوری شد...
اولین بار ترم 1 بودم،داشتم میرفتم سر کلاس،همچین تند و بی هوا وارد سالن شدم،از اون طرفم یه پسره داشت از پله ها میومد پایین و یهو اومد جلوم،منم که ندیده بودمش صاف رفتم توی شکمش،گلاب به روتون کاملا بغلش گرفتم...کلی ضایع بود
...
دفعه ی دوم ترم 2 بودم و موقع امتحانهای پایان ترم بود،داشتم از وسط محوطه یونی از کنار چند تا از پسرها که با هم وایساده بودند و در حال کر کر و خنده بودند رد میشدم...یکیشون که پشتش بهم بود منو ندید و همینجور که داشت میخندید،از شدت خنده از عقب داشت پرت میشد روی من...اوه اوه،منم یهو دیدم که روی سرم تاریک شد...دیگه تنها کاری که تونستم انجام بدم این بود که اونو هلش دادم و ازونجا با سرعت جت در رفتم آخه اون لحظه خیلی شلوغ بودو همه این صجنه رو دیدند
...
یه باره دیگه هم ترم 3 که بود سر یه کلاسی بودیم،یه صندلی جلوی صندلیه من بود.یه پسره میخواست رد بشه و برای ینکه رد بشه باید صندلی رو یه کم به طرف من هل میداد...منم مثلا خواستم تواضع به خرج بدم و کمکش کنم،صندلی رو به طرفه خودم کشیدم،بعد یهو دیدم که چشم اون پسره در اومده اینجوریو منم تعجب کردم که چی شده مگه...که یهو دیدم ببببببببببله منم دستم رو دقیقا گذاشتم همونجایی که دسته اون بود یعنی رسما به جای صندلی دست اونو گرفته بودم و تازه کلی هم فشار دادم و بیچاره از دردش چشمهاش در اومده بود
ولی به خدا اصلا متوجه نشده بودم
حالا سوتیه دوستم:یه روز دوستم توی سایت یونی نشسته بود و کیفش رو گذاشته بود روی صندلی کناریش،همین پسره که سره سوتیه دومه من داشت میوفتاد روی سرم میاد کنار دوستم روی همون صندلی میشینه و کیفه دوستم رو میذاره روی یه صندلیه دیگه ولی دوستم متوجه نشد که اون اومده اونجا نشسته،میخواد کیفش رو برداره،یهو میبینه به جای کیف پای پسره توی دسته![]()
الان ترم 6 هستممیبینم که هر ترم یه سوتی دادی...ترم چندی؟ترم 4 نشدی که سوتی بدی(شوخیاااااا)![]()
الان ترم 6 هستم...
ترم 4 که خبری نبود ولی ترم قبل هم یه چیزی بود حالا میگم شاید اینم جالب باشه
ترم 5 که بودم سر کلاس تفسیر قرآن رفته بودم..من و دوستم بین دو تا پسره نشسته بودیم اونم ته کلاس...خیلی صندلی ها کیپ به کیپ بود و نفس هم به سختی میتونستیم بکشیم... دسته صندلیه من با پای پسره ی کناریم نزدیکه هم بود و آخر کلاس که من خواستم بلند بشم به جای اینکه دستم رو بذارم روی دسته ی صندلی تا بلند بشم دستم و میذارم روی پای پسره و پاش رو تکیه گاه میکنم تا بلند بشم
راستش خودم که یهم دیدم دستم رو چشمهام اینجوری شد
ولی سریع الفرااااااااااااار
![]()
پس با خدا هماهنگ کن که اجر اخروی رو برام در نظر بگیره
دستت درد نکنه با این سوتیات دل ما رو شاد کردی![]()
پس با خدا هماهنگ کن که اجر اخروی رو برام در نظر بگیره![]()
از یه طرف ، خوبم میشه . . چون آخرش پیدات میکنم و بخاطر کدورت های قبلی . . .!به به...یادم باشه تو رو به حراست یونی لو بذم بابت این اعماله قبیحه ت![]()
میگم دقت کردی هرچی ترم بالا تر میره دست و پای تو و دوستات داره به نقاط حساس تر آقایون برخورد میکنه . . . .! یهویی دیدی ترم های بالاتر زبونم لال . . !میدونم چه حسی داره...
برای من سه بار و برای دوستم هم یه بار اینجوری شد...
اولین بار ترم 1 بودم،داشتم میرفتم سر کلاس،همچین تند و بی هوا وارد سالن شدم،از اون طرفم یه پسره داشت از پله ها میومد پایین و یهو اومد جلوم،منم که ندیده بودمش صاف رفتم توی شکمش،گلاب به روتون کاملا بغلش گرفتم...کلی ضایع بود
...
دفعه ی دوم ترم 2 بودم و موقع امتحانهای پایان ترم بود،داشتم از وسط محوطه یونی از کنار چند تا از پسرها که با هم وایساده بودند و در حال کر کر و خنده بودند رد میشدم...یکیشون که پشتش بهم بود منو ندید و همینجور که داشت میخندید،از شدت خنده از عقب داشت پرت میشد روی من...اوه اوه،منم یهو دیدم که روی سرم تاریک شد...دیگه تنها کاری که تونستم انجام بدم این بود که اونو هلش دادم و ازونجا با سرعت جت در رفتم آخه اون لحظه خیلی شلوغ بودو همه این صجنه رو دیدند
...
یه باره دیگه هم ترم 3 که بود سر یه کلاسی بودیم،یه صندلی جلوی صندلیه من بود.یه پسره میخواست رد بشه و برای ینکه رد بشه باید صندلی رو یه کم به طرف من هل میداد...منم مثلا خواستم تواضع به خرج بدم و کمکش کنم،صندلی رو به طرفه خودم کشیدم،بعد یهو دیدم که چشم اون پسره در اومده اینجوریو منم تعجب کردم که چی شده مگه...که یهو دیدم ببببببببببله منم دستم رو دقیقا گذاشتم همونجایی که دسته اون بود یعنی رسما به جای صندلی دست اونو گرفته بودم و تازه کلی هم فشار دادم و بیچاره از دردش چشمهاش در اومده بود
ولی به خدا اصلا متوجه نشده بودم
حالا سوتیه دوستم:یه روز دوستم توی سایت یونی نشسته بود و کیفش رو گذاشته بود روی صندلی کناریش،همین پسره که سره سوتیه دومه من داشت میوفتاد روی سرم میاد کنار دوستم روی همون صندلی میشینه و کیفه دوستم رو میذاره روی یه صندلیه دیگه ولی دوستم متوجه نشد که اون اومده اونجا نشسته،میخواد کیفش رو برداره،یهو میبینه به جای کیف پای پسره توی دسته![]()
آخی نازی...حسین تو ازم دلگیری نه؟از یه طرف ، خوبم میشه . . چون آخرش پیدات میکنم و بخاطر کدورت های قبلی . . .!![]()
برای منم یه بار اینجوری شد...خاله دوست من تعريف ميكرد كه يه همكلاسي داشته! فاميليش جعفري بوده!!
ميگف تو كلاس با دخترا نشسته بوديم حرف از خورد و خوراك بود!!
بحث كشيده به سبزيجات اين بيچاره برگشته گفته:
من انقد جعفريو دوس دارم كه نگو!!!!!!!!!
همين لحظه اين آقاي جعفري با دوستاش ميان سر كلاس!!
پسره سر جاش خش ميشه!!!
دختر بيچاره ديده كه چه سوتي داده برگشته با گريه بلند داد زده :
به جون مامانم منظورم سبزيه جعفري بود!!!!!!!!!!!!!!!!![]()
سلام دخمل شاه پريون چقده سوتي حمومت قشنگ بود...مال علي و abed هم خيلي توپ بود.
حالا سوتي منو :
يه بار با دوسام رفته بودم پارك جمشيديه .ما يه گروه دختر و پسر بوديم داشتيم راه مي رفتيم بعد يه گروه ديگه داشتن مخالف ما حركت مي كردن بعد يه لحظه دو تا گروه با هم قاطي پاتي شديم من داشتم با اون يكي گروه مي رفتم![]()
یه البرز از خودت ول دادی مگه هر البرزی اورستهبچه ها چند تا سوتی خیلی خوب یادم اومده. اما خیلی ضایعه.این جا هم رشته مشخص هم اسمم. فردا 1جا همکار میشیم.شما منو زود میشناسید من که شما رو نمیشناسم. حسابی بهم میخندید. یه id جدید میسازم میام تعریف میکنم.
اونقدرام ضایع نبودا . . . .!داشتیم از فروشگاه بر می گشتیم، من داشتم رانندگی می کردم یهو یه ماشین جلوم بود که 4 تا لوله اگزوز داشت. منم برگشتم به همسرم گفتم: اااااااااااا ببین این ماشینه چند تا دودکش داره!!!!
ببخشید منظورم مینا جوجو بود گفتم مینا جون.
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
بسلامتی هر کی تاپیکو میخونه | زنگ تفريح | 1 | |
Д | هر کی اسپم انگلیسی بلده بیاد کل کل کنه.................... | زنگ تفريح | 4 | |
![]() |
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 42 | |
![]() |
هر کی دلش تنگه بیاد...!!! | زنگ تفريح | 1 | |
![]() |
هر کی آخر پست بده برندس!!!! | زنگ تفريح | 7 |