سلام عزیزدلم، قربونت برم، ایشالله به سلامتی، مبارک باشه
.
به عروسی پسرم، فداش بشم،همین الانش توی خیالاتش یه زن و چهارتا بچه داره
اسم خانومش مرضیه ست، میگه میدونم اسم قشنگی نیست ولی انتخاب پدر و مادرش بود دیگه، کاری نمیشه کرد
اسم بچههاش هم رسا و آوین و آرمان، چهارمی هم شاهینه که تازه به دنیا اومده
رسا چهارده سالشه، آوین و آرمان دوقلوئن و دو سالشونه
همهی این سناریو کاملا از ذهن خودش اومده و از یک سال قبل یهو همچین چیزی رو بیان کرده و همچنان مثل یه مرد واقعی خانواده داره ادامه میده، کاملا حس پدرونهش واقعیه
نمیدونم میشه کسی بره داخل بدن کسی؟ یا صدا بشنوه بدون دیدن کسی ؟ بازو ام زخم شده .. مثلا میشه اعضا و جوارح انسان رو عوض کنن ؟ میگن این ی نوع بیماری روانی هست !
اله چقدر آت و آشغال ، بدون اجازه چیزای دیگران رو به اسم خودشون میکنن ! احساس میکنم دیروز غروب ی اتفاقی افتاد ؟؟
عزیز دلم منم حال روحم خوب نبود رفتم تراپیست و روانپزشک.خیلی بهم کمک شد .روح آدم هم مریض میشه و باید درمان بشه .یه پیشنهاد دوستانه هستش حتما برو باور کن خیلی بهتر میشی
عزیز دلم منم حال روحم خوب نبود رفتم تراپیست و روانپزشک.خیلی بهم کمک شد .روح آدم هم مریض میشه و باید درمان بشه .یه پیشنهاد دوستانه هستش حتما برو باور کن خیلی بهتر میشی