نامگذاری خیابانی در اسراییل بنام کوروش ایران+عکس

وضعیت
موضوع بسته شده است.

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
به گزارش آخرین نیوز ،یهودیهای ساکن در سرزمین های اشغالی یکی از خیابانهای مهم پایتخت این رژیم را به نام کوروش ایران نامگذاری کردند .بر اساس اسناد تاریخی کوروش قوم یهود را نجات داده بود و بر همین اساس در منابع آموزشی و کتب درسی دانش آموزان اسراییلی از کوروش به بزرگی یاد شده است




 

آیتای_AYTAY

عضو جدید
کاربر ممتاز
لابد چند وقت دیگه ادعا میکنن کوروش یهودی بوده! چون به خداشون احترام گذاشته....

حالا ما باید افتخار کنیم که تو اسراییل یه خیابون....

مرسی دوست عزیز
جالب بود
 

fifa

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
غلط كردن اونا جيب ما رو نزنن نامگذاريشون پيشكش.
درسته كه كورش رو خيلي دوست دارم ولي از اين كارش اصلا خوشم نيومده.
 

mohamad javid

عضو جدید
کاربر ممتاز
چند روز پیش جشن سالانه ایرانی کشی در اسرائیل برگزار شد

لطفاً منبع این حرفت رو بذار...
غلط كردن اونا جيب ما رو نزنن نامگذاريشون پيشكش.
درسته كه كورش رو خيلي دوست دارم ولي از اين كارش اصلا خوشم نيومده.

از کدوم کار کوروش خوشت نیومده
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دست برادران عزیز حامی اسراییل، پیاده نظام ایشان و مسوولین اسراییلی درد نکنه که به فکر میراث ایرانیان هستند و نمی گذارند کسانی که عقلشان در چشمشان است، نا امید شوند....
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
این کارشون بخاطر اینه که کورش یهودی‌هارو از بردگی نجات داد. به همین خاطر از قدر دانی میکنن.
حالا بیا و ببین ما برای کسانی که تاریخ و تمدن چندین هزار ساله مملکت رو رقن زدن قدر ارزش قائلیم.
 

babi charlton

عضو جدید
کاربر ممتاز
جشن پوریم = جشن ایرانی کشی
فاجعه پوریم به عنوان بزرگترین واقعه تمدن سوز تاریخ بشر، به دستور شاه هخامنشی و یهود به وقوع پیوسته است!
« [FONT=arial, helvetica, sans-serif]یهودیان در تمام ولایت های اخشورش پادشاه (خشایارشا) جمع شدند تا بر کسانی که قصد آزار آنان را داشتند غلبه کنند… و تمام روسای ولایت ها و امیران و والیان و عاملان پادشاه به یهودیان کمک کردند…[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پس یهودیان جمیع دشمنان خود را به دم شمشیر زده کشتند و هلاک کردند و با آنان هرچه خواستند انجام دادند… تمام یهودیانی که در ولایت های پادشاه بودند ، جمع شده و برای جان های خود مقاومت نمودند و چون هفتاد و هفت هزار نفر از دشمنان خویش را کشته بودند، از آنان آرامی یافتند ولی دست خود را به تاراج نگشودند [/FONT]» ([SIZE=+0]عهد عتیق، استر ، ۹[/SIZE])

ملل و اقوام گیتی جشنها و آیینهای گوناگونی دارند که هر کدام به مناسبتی برگزار میشوند اما مناسبت برخی از این جشنها بسیار ناراحت کننده و غیر انسانی است.ی کی از این جشنها جشنی است به نام پوریم که هر سال روزهای سيزدهم ، چهاردهم و پانزدهم ماه آذار ( که برابر با ۱۳ اسفند یا فروردین بسته به ۱۲ ماهه یا ۱۳ ماهه بودن سال عبری) توسط یهودیان برگزار میشود . این جشن یادآور قتل عام و نسل کشی بزرگی است که در زمان خشایارشا ، یهودیان بر ایرانیان روا داشتند و در عرض ۳ روز در حدود77 هزار ایرانی را با عنوان دشمن یهود بودن به قتل رساندند.



[SIZE=+0]شادی یهودیها در اروپا و امریکا از جشن پوريم يا جشن ايراني کشي[/SIZE]
[SIZE=+0]نماد استر و خشایارشا[/SIZE]



برمبنای مندرجات كتاب استر ، ابتدا هامان - وزیر ضد یهودی خشایارشا - برنامه‌ای را برای قتل عام یهودیان تدارك می‌بیند و آن‌گاه اشرافیت یهود به رهبری مردخای در مقام "دفاع از خود" برآمده و در یك برنامه به اصطلاح ضد كودتا كه نقش اصلی آن را استر برعهده می‌گیرد ، رأی و نظر خشایارشا یا اخشورش پادشاه به تعبیر تورات را صد و هشتاد درجه تغییر می‌دهد و به جای آن كه در روز "‌سیزدهم و چهاردهم ماه اذار" یهودیان قتل عام شوند، ناگهان "77 هزار نفر" از ساكنان ایالات مختلف امپراتوری ، از دم تیغ یهودیان و عوامل آنها، می‌گذرند. به یقین باید گفت ماجرای پوریم جز سركوب بیرحمانه و خونین اقوام ایرانی به جان آمده از حاكمیت و سلطه اشرافیت یهود بر دستگاه سلطنتی و نیز ظلم و جور و فساد یهودیان ساكن در مناطق مختلف كه تحت حمایت حكومت مركزی ، از آزادی عمل كامل برخوردار بودند ، نیست و این مسئله دقیقاً با سیر تاریخی حوادث و رویدادهای پس از قتل كمبوجیه و به دست‌گیری قدرت توسط داریوش ، همخوان و هماهنگ است. همچنانکه از متن تورات بر می آید یهودیان تمام ایالات امپراتوری ایران را از غرب تا شرق درنوردیدند و همه دشمنان را از دم تیغ گذراندند! در روزگاران باستان عدد 77 هزار يعني 77 شهر که با خاک يکسان شد . یهودیان هنوز هم آن کشتار سراسری و وسیع را، به ‌عنوان روز سپاسگزاری، روز امحای دشمنان یهود و روز «پوریم» جشن می‌گیرند. بسیاری از یهودیان اروپا و امریکا به جای پوریم، این مراسم را [SIZE=+0]جشن «ایرانی کشی»[/SIZE] می‌نامند و بقول یکی از یهودیان شراب خوردن در این روز مستحب است این جنایت هنوز هم با گذشت ۲۶ قرن هرساله توسط یهودیان در تمام دنیا جشن گرفته میشود ، یهودیان در این روز لباسهایی شبیه شخصیتهای این داستان پوشیده و با بازی کردن نقشهای آنها این جنایت بزرگ را با نام از بین بردن دشمنان یهود تجدید خاطره میکنند.

برخی اعتقاد دارند که این نسل کشی را میتوان نوعی [SIZE=+0]هولوکاست[/SIZE] به حساب آورد. هولوکاستی که به گفته کتاب مقدس در طی ۳ روز اتفاق افتاده و در طی آن 77 هزار ایرانی به قتل رسیده اند. هولوکاستی که روز به انجام رسانیدن آن یکی از بزرگترین جشنهای آیینی محسوب میشود ،در روز اول آن برای شکرگزاری به درگاه خدا روزه گرفته و در روزهای بعد به رقص و پایکوبی پرداخته و خدا را به خاطر این معجزه و نسل کشی عظیم شکر میکنند. چگونه است که یهودیان در قبال واقعه ای مانند هولوکاست که سندیت آن مورد تردید است اینگونه آه و فغان سرداده و داستانها و فیلمهای متعددی برای محکوم کردن آن میسازند و اجازه نمیدهند هیچکس درباره وجود داشتن آن به خود تردیدی راه دهد اما به خود اجازه میدهند روزی را که قتل عامی بدتر از نازیها را در قبال ایرانیان به اسم ضدیهود داشته جشن بگیرند؟ آن هم ایرانیانی که آنها را پس از آواره شدن در کشور خود راه داده و اجازه زندگی مستقل و آزاد را به آنها داده اند؟ این جشن گرفتن قوم یهود در تمام دنیا حتی در ایران در حالی صورت میگیرد که همه سعی میکنیم در دنیایی زندگی کنیم که در آن زندگی انسانها مهم است و کشته شدن حتی یک انسان جنایتی بزرگ محسوب میشود و یهودیان نیز خود را موجوداتی بی آزار و مظلوم میدانند . چگونه میتوان چنین عملی را توجیه کرد؟ آیا این جنایت چیزی جز نژادپرستی و بی ارزش دانستن اقوام دیگر است؟

[SIZE=+0]آرامگاه یا بقعه استر و مردخای، مقبره‌ای در همدان . آرامگاه استر و مردخای[/SIZE]

[SIZE=+0]که عاملان اصلي جنايات پوريم هستند [/SIZE]








[FONT=arial,helvetica,sans-serif]عکسهایی جالب از مراسم یهودی پوریم[/FONT]

http://www.upi.com/News_Photos/gallery/Purim_Celebrations_in_Jerusalem/1646/
 

babi charlton

عضو جدید
کاربر ممتاز
جشن پوریم و تراژدی قتل عام غمبار ایرانیان بدست یهودیان :جشن پوریم که در برخی از نقاط اروپا و آمریکا برگزار می‌شود به جشن ایرانی‌کشی نیز مشهور است. این جشن براساس داستانی در تورات است .در این 3 روز 70 هزار نفر از ایرانیان که در میانشان زنان و کودکان نیز قرار داشتند با بی‌رحمی تمام به قتل رسیدند و اموالشان به غارت برده شد. این نسل‌کشی بی‌سابقه مطابق با روز 13 فروردین بوده است.جشن پوریم مراسمی است صهیونیسم جشن می گیرند علت آن قتل و عام مردم ایران توسط یهودیان در زمان خشایارشاه است
ماجرای پوریم :
"مُردخای" و بردارزاده اش "استر" دو یهودی نفوذی دربار هخامنشینی بودند . "استر" با حیله و نیرنگ باعث دل فریبی خشایار می شود و مقام ملکه را از آن خود می کند نفوذ آن دو آنقدر زیاد می شود که بر اساس توطئه ای هامان وزیر اعظم هخامنشی و اعضای خانواده اش را به اتهام ضدیت با یهود به طرز فجیعی به قتل می رسانند.
ولی "مُردخای" و "استر" به این جنایت بسنده نکردند و در پایان همان روز با دسیسه دیگر 75000 نفر از مردم ایران را به جرم مخالفت با یهود قتل و عام کردند


حال هر ساله یهودیان صهونیسم کشته شدند 75000 نفر مردم ایران را جشن می گیرند
این مدارک را کتاب عهد عتیق ، کتاب استر (البته با مظلوم نمایی) موجود است .



روز عید پوریم- آنقدر شراب می خورند که دیگر فرق خوب وبد را نمی دهند و تمام این شادی برای پیروزی یهودیان بر ایرانیان است که با توهم تهدیدی خیالی یک دوازدهم مردم ایران را در زمان خشایارشا به قتل رسانیدند.




 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دست برادران مسلمان هم درد نکنه که دسمال پر افتخار اسلامو به گردن کوروش نمادین انداختن
که عده ای عقل از سرشون بپره و در حالی که هیچ اطلاعاتی راجع به کوروش ندارن اونو یه کشور کشا بدونن و بس کشور های دیگه و ادیان دیگه از افتخارات ایران تجلیل کنن و بگیم توطئه ای بیش نیست تا مردم از اسلام برگردن

این پستتون عمق بی اطلاعیتون رو از مفهوم اون ، به قول شما، دستمال نشون داد
وقتی نمی دونید مفهوم اون دستمال چیه، انتظار میره ازتون این حرفو بزنید...
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
جشن پوریم و تراژدی قتل عام غمبار ایرانیان بدست یهودیان :جشن پوریم که در برخی از نقاط اروپا و آمریکا برگزار می‌شود به جشن ایرانی‌کشی نیز مشهور است. این جشن براساس داستانی در تورات است .در این 3 روز 70 هزار نفر از ایرانیان که در میانشان زنان و کودکان نیز قرار داشتند با بی‌رحمی تمام به قتل رسیدند و اموالشان به غارت برده شد. این نسل‌کشی بی‌سابقه مطابق با روز 13 فروردین بوده است.جشن پوریم مراسمی است صهیونیسم جشن می گیرند علت آن قتل و عام مردم ایران توسط یهودیان در زمان خشایارشاه است
ماجرای پوریم :
"مُردخای" و بردارزاده اش "استر" دو یهودی نفوذی دربار هخامنشینی بودند . "استر" با حیله و نیرنگ باعث دل فریبی خشایار می شود و مقام ملکه را از آن خود می کند نفوذ آن دو آنقدر زیاد می شود که بر اساس توطئه ای هامان وزیر اعظم هخامنشی و اعضای خانواده اش را به اتهام ضدیت با یهود به طرز فجیعی به قتل می رسانند.
ولی "مُردخای" و "استر" به این جنایت بسنده نکردند و در پایان همان روز با دسیسه دیگر 75000 نفر از مردم ایران را به جرم مخالفت با یهود قتل و عام کردند


حال هر ساله یهودیان صهونیسم کشته شدند 75000 نفر مردم ایران را جشن می گیرند
این مدارک را کتاب عهد عتیق ، کتاب استر (البته با مظلوم نمایی) موجود است .



روز عید پوریم- آنقدر شراب می خورند که دیگر فرق خوب وبد را نمی دهند و تمام این شادی برای پیروزی یهودیان بر ایرانیان است که با توهم تهدیدی خیالی یک دوازدهم مردم ایران را در زمان خشایارشا به قتل رسانیدند.





چطور از احساسات میهن پرستانه مردم سو استفاده میکنید.کمی شرم و حیا بد نیست.
اصلا داستان یک چیز دیگه هست .تاریخ یک چیز دیگه هست.
کلا داستان این هست که پادشاهی ایران مثل همیشه اجازه زندگی اقوام را در امپراطوری خودش داده بود.
عده ای از یهودی ها که بی خانمان شده بودند .به ایران مهاجرت کردند.
مطلب این تاپیک من را یاد مطالب خبرگزاری فارس میندازه.استر که نفوذی بودند :biggrin::biggrin::biggrin::biggrin:

عده ای از درباریان به دنبال این بودند که به بهانه های مختلف قوم یهود که در ایران پناه گرفته بودند را از بین ببرند و اون ها را بیرون کنند.هامان هم جزشون بود.
حتی استر که یک یهودی بود قبلش با خشایار ازدواج کرده بود.
در واقع این جشن برای این گرفته میشه که از نابودی قوم یهود توسط استر و خشایار جلوگیری شد.
و خشایار هم یکی از افرادی هست که یهودیان خیلی دوستش دارند.
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
"استر" بانوی خشایار شاه

خشایار شاه - شاه وقت - که بر سرزمینی از هند تا دانوب و از استپ های شمالی خاوری آسیای میانه تا لیبی حکومت می کرد٬ پس از فرو نشاندن شورش بابل ( عراق جنوب غربی امروز ) در ۴۸۲ پیش از میلاد و تصرف آتن در سال ۴۸۰ پیش از میلاد و بازگشت از لشکر کشی به اروپا٬ در چهارم فوریه ۴۷۹ سال پیش از میلاد (۱۵ بهمن) توسط همسر یهودیش " استر" از خاندان شائول که در شهر همدان مدفون است از توطئه هامان "بزرگ وزیر" خود برای کشتار اتباع یهودی امپراتوری ایران آگاه شد و همان شب دستور لغو آن را صادر کرد که به نوشته مورخان یونانی و یهود٬ این دستور در سه روز به سراسر امپراتوری رسید که با وسایل آن زمان رکوردی بی سابقه است. طبق کتاب استر که ۲۴ قرن قدمت دارد٬ هامان به دروغ از قول خشایار شاه به شهربانان ایران ابلاغ کرده بود که همه یهودیان ٬ از خرد و بزرگ را بکشند. در آن زمان همه یهودیان جهان از اتباع امپراتوری ایران بودند٬ در قلمرو این امپراتوری زندگی می کردند و در وفاداری آنان به شاه ایران تردید نبود.
خشایارشاه ( پسر داریوش کبیر و نوه دختری کوروش بزرگ) پس از لغو بخشنامه هامان ٬ وی را به دادگاه سپرد که محاکمه و در شهر شوش ( پایتخت اداری ایران) اعدام شد و از آن زمان تاکنون یهودیان هر سال (مطابق تقویم خودشان) به این مناسبت جشن می گیرند که به جشن "پوریم" معروف است .
 

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
يهوديان ايران در سال 539 قبل از ميلاد وارد ايران شدند و در سه قسمت غرب و مركز و شمال ايران سكني گزيدند. يهوديان همدان نيز بخشي از يهوديان وارد شده به ايران بودند. از تعداد يهودياني كه وارد همدان شدند آمار مشخصي در دست نيست.

برخي از كليميان همدان خود را از سبط شيمعون (از فرزندان حضرت يعقوب) و بعضي ديگر خود را از نسل حضرت داوود ميدانند.

همدان در زمان پادشاهان پارسي و هخامنشي همواره شهر ييلاقي آنها بود و به همين علت يكي از پر جمعيت ترين مراكز يهودي نشين ايران بوده است.

در مورد تعداد يهوديان همدان آنچه كه از قرائن بر ميآيد اين است كه كليميان همدان بايد تعدادشان قابل ملاحظه بوده باشد به طوري كه از يكصد سال پيش به اين طرف بازار همدان به نام بازار كليميان همدان نام گذاري شده بود. جمعيت يهوديان همدان درقرن معاصر حداكثر به 10000 نفر رسيده (بنابر روايات مختلف) و در دو دهه اخير حداكثر به 2500 نفر رسيد كه درحال حاضر كمتر از 100 نفر در اين شهر ساكن هستند.

شغل و حرفه كليمياني كه به ايران وارد شده بودند ابتدا كشاورزي و گلهداري بوده است و بعدها با توجه به تغييرات اجتماعي ايران، به طرف حرفههاي ديگر مانند پيشههاي قماش فروشي، عطاري و در قرون بعدي به طرف شغل اداري و پزشكي و ساير مشاغلي علمي گرايش پيدا نمودند.

زيارتگاه «اِستِر» و «مُردِخاي»

در حدود 2500 سال پيش (سال 3276 عبري يا 484 قبل از ميلاد)، خشايارشا، پادشاه ايران (كه طبق عقيده برخي مورخين، فرزند داريوش بزرگ هخامنشي بود)، در مراسم جشنهاي سلطنتي بر همسر خود خشم گرفت و به جاي او، يك دختر يهودي را به نام «استر» به عنوان ملكه ايران زمين برگزيد.

مقبره استر و مردخاي- كه جزء مهمترين زيارتگاههاي يهوديان ايران و جهان است- در شهر همدان قرار دارد و علاوه بر يهوديان، ساير هموطنان نيز از اين مكان مقدس ديدار ميكنند. مقبره استر و مردخاي جزء آثار ميراث فرهنگي ايران ثبت شده است. وجود اين زيارتگاه، عامل مهمي در شكلگيري و تداوم حضور جامعه يهودي در همدان بوده است.

زبان كليميان همدان

زبان كليميان همدان زبان «فًهلوي» (دري) بود. در اين زبان هنگام تلفظ واژه ها يا كلمات به آنها كسره ميداده اند و كليميان به اين زبان اصولا زبان «راجي» ميگفته اند و اين زبان هنوز در برخـي خانواده هاي كليمي تكلم ميگردد.

اطلاعاتي در مورد تاريخچه بوجود آمدن اين زبان در دست نيست ولي عده اي را عقيده بر اين است كه اين زبان در زمان مغولها بوجود آمده است ولي با توجه به شباهتي كه اين زبان با زبان هموطنان زرتشتي دارد گمان ميرود كه تاريخچه اين زبان به زمان ورود يهوديان به ايران باز گردد.

برخي را عقيده بر اين است كه علت پيدايش و ابداع اين زبان اين بوده است كه اگر گفتگوي خصوصي بين دو يا چند نفر بوده و نميخواستند كه كسي متوجه گفتگوي بين آنها گردد با اين زبان صحبت ميكردند.

سواد

اكثر كليميان همدان فاقد سواد فارسي بودند و سواد آنها به سواد عبري محدود ميشد. يعني اگر مطلبي را ميخواستند بنويسند به خط عبري و زبان فارسي مينوشتند يعني حروف آن را با فارسي تطبيق ميدادند و مينوشتند. هم اكنون در بعضي از كنيساها كتابهايي مذهبي- مانند ترجمه متون مقدس- موجود است كه به خط عبري فارسي (فارسيهود) نگاشته شده است.

كليميان همدان زبان عبري را معمولا در كنيساها و يا مكتبخانهاي كه در آن زبان عبري تدريس ميشد فرا ميگرفتند.

پس از مدتي از فعاليت مكتبخانه، در محلي به نام «گَن يِلاديم» كه امروزه مهدكودك ناميده ميشود به كودكان و نوجوانان عبري ياد داده ميشد.

پس از مدتها مدرسه آليانس بعد از تهران، در همدان نيز تاسيس شد. تا قبل از تاسيس مدرسه آليانس، كليميان همدان از نظر امنيت و امكانات مادي و معنوي وضع خوبي نداشتند. كمتر فرد كليمي با زبان خارجي آشنايي داشت و كليميان همواره در فقر و فلاكت زندگي ميكردند.

وجود بيماريهاي گوناگون روز به روز قربانيان بيشتري ميگرفت. اين جامعه هميشه مورد تعرض، تهديد انواع دشنامها و توهينها قرار ميگرفت، تا اين كه در سال 1900 ميلادي، مكاتب سنتي آموزش ديني جاي خود را به اين مدارس دادند و جامعه كليميان با تاسيس مدارس مذكور با فرا گرفتن علوم و فنون، موقعيت اجتماعي بهتري در ميان ملت ايران پيدا نمود.

ظهيرالدوله حاكم همدان (داماد ناصرالدين شاه) در خاطرات خود در مورد تاسيس مدرسه آليانس در همدان چنين ميگويد:

«جمعه دو ساعت به ظهر مانده به مدرسه آليانس دعوت داشتم رفتم، اين مدرسه مكان مخصوصي براي اين كار ندارد، دو سه خانه كوچك را اجاره كرده به توي هم راه باز كردهاند. چهارصد پسر و هشتاد دختر شاگرد دارند. بيشتر شاگردها يهودي هستند (چون خود شركت آليانس يهودي است) سه نفر رييس و معلم دارند كه فرنگي و فرانسه هستند، ولي مذهبا يهودند. جِدّي دارند كه بچههاي پنج شش ساله را فرانسه بياموزند و هم آموختهاند، از اين عده شاگرد از كوچك تا بزرگ هيچ كدام نيستند كه زبان فرانسه را خوب حرف نزنند. بعضيها به كلي زبان فارسي و تلفظ فارسي يادشان رفته است و فرانسه خوب ميدانند. گويا معلمين آليانس در هر كجا هستند سعي و كوششان اين است كه هر شاگردي به كلي زبان وطن و پدر و مادرياش را فراموش كند و زبان فرانسه بياموزد. معلمين نقش بزرگي نشان دادند كه در اين نقاط ما مدرسه داريم. در غالب جاها به جز ممالك متمدنه مدرسه دارند. رييس ميگفت عدد شاگردهاي ما در تمام دنيا چهل و پنج هزار نفر است … ».

ظهيرالدوله مجددا در خاطره ديگري چنين ميگويد: « چهارشنبه صبح رفتم سر بنايي كه عملهجات مشغول پي كندن بودند و مردم هم دسته دسته آجر و گچ ميآوردند. شاگردان مدرسه آليانس كه بيشترشان اسرائيل (كليمي) هستند با رييسشان كه فرنگي است خيلي منظم هستند. چهار صد نفرند، مدرسه دخترها هم دارند ولي بيشترشان دخترهاي اسرائيلي هستند (منظور يهودي يا كليمي است) گويا هفتاد هشتاد نفر شاگرد دختر داشته باشند.

ده پانزده نفرش مسلمانند. پس از آن كه آجرها را به جاي خودش گذاشتند خطابه منظومي خواندند و خيلي تشكر كردند كه حالا يهوديها خيلي راحتتر و آزادتر از هر زمان هستند».

مدرسه آليانس همدان تا جايي پيش رفت كه بهترين آموزگاران و دبيران را در اختيار داشت و در مسابقات درسي كه هر ساله در همدان برگزار ميگرديد، نفرات اول يا دوم و سوم همواره از مدرسه آليانس بودند و در مسابقات ورزشي نيز مقامهايي را نصيب خود ميكردند.

مدرسه آليانس همدان تا يك سال بعد از انقلاب اسلامي پابرجا بود ولي به علت مهاجرت عده زيادي از كليميان همدان به تهران و گاه خارج از كشور، منحل و نام آن تغيير يافت و بعدا به علت قديمي بودن تخريب و به جاي آن مدرسه ديگري ساخته شد.

بهداشت

تا قبل از تاسيس مدرسه آليانس، كليميان همدان از بهداشت نيز كم بهره بودند اما بعد از تاسيس اين مدرسه در كنار آن درمانگاهي نيز بوجود آمد تا هم كليميان همدان در مواقع بيماري يا بروز بيماريهاي خاص خود را در آنجا مداوا كنند و هم اين كه اگر دانش آموزي بيمار بود يا در مدرسه برايش مشكلي پيش آمد او را به درمانگاه انتقال داده و تحت مداوا قرار ميدادند.

تشكيلات و اجتماعات كليميان همدان

اولين تشكيلات جامعه كليميان همدان كنيسا بود و اين كنيسا بود كه مردم را به دور هم جمع ميكرد. اين كنيساها عبارت بودند:

1- كنيساي بزرگ كه گنجينه خاطرات كليميان همدان بوده است. يكي از خاطرات خوب و پرشور كليميان همدان تجمع آنها در كنيساي بزرگ بود كه روزهاي شبات (شنبه) بعد از مراسم تفيلا (دعا) از ساعت يازده صبح در آنجا تجمع ميكردند و بزرگان قوم براي آنها به سخنراني مذهبي (داراش) ميپرداختهاند و بعد از اين سخنرانيها جوانان سرودهاي عبري ميخواندند و گاهي نيز شعر به زبان يا گويش همدان يا زبان راجي خوانده ميشده است.

2- كنيساي حَگَي نبي كه در ابتداي بازار همدان قرار دارد و به علت كم شدن جمعيت كليميان همدان، اين كنيسا به برادران مسلمان واگذار گرديد كه بعدها به نام مسجد پيغمبر ناميده شد.

3- كنيساي ملا ربيع

كه در سال 1357 به آيت اله مدني اهدا گرديد زيرا بدون استفاده مانده بود و از كنيساهاي قديمي همدان بود.

4- كنيساي ملا اوراهام

5- كنيساي مدرسه آليانس كه در سال 1355 به كنيساي ساخته شده در جوار مقبره استر و مردخاي انتقال داده شد.

يك باب حمام مخصوص كليميان نيز وجود داشت كه شامل دو قسمت مردانه و زنانه بود.

وجود چندين قصابي كاشر نيز از تشكيلات كليميان همدان بوده است.

حال از آن تعداد كنيساها فقط يك باب كنيسا باقي مانده است و از چندين باب قصابي هيچ يك باقي نيست.

مقبره استر و مردخاي در همدان نيز در اعياد و روزهاي جمعه محل تجمع كليميان همدان بوده و هست.

كليميان همدان فراز و نشيبهاي بي شماري را در مدت اقامت خود در همدان تحمل كردهاند. در سال 1896 ميلادي گروهي ضد يهودي به رهبري شخصي به نام آقا سيد ريحان اله در همدان به آزار و اذيت كليميان مبادرت نمود و اين حركت را در سال 1897 ميلادي به تهران نيز كشانيد. شخص ديگري به نام ميرزا عبداله در همدان براي آزار كليميان همدان، دستوراتي درباره نحوه لباس پوشيدن و شكل در ورودي خانههاي آنان صادر كرد.

چنانچه كسي اين دستورات را اطاعت نميكرد مورد مجازات قرار ميگرفت.

شايد يكي از علل بهائي شدن عدهاي از كليميان همدان همين موضوع بوده باشد.

يكي ديگر از مصايب وارده بر كليميان همدان، تبليغات شديدي بود كه عوامل بهايي در همدان در ميان كليميان انجام ميدادند.

مدتي تبليغات بهائيگري در ميان كليميان صورت گرفت و تعدادي از كليميان همدان بهائي شدند ولي در همان ابتداي كار يكي از بزرگان جامعه كليميان همدان به نام مسيو منحم كه به ملا منحم هم مشهور بود براي مسئول بهائيان همدان پيام شديد اللحني فرستاد و آنان را از اين كار منع نمود و آنان (مبلغان بهائيت) از اين كار دست كشيدند.

ملا يحزقل (پدر مرحوم دكتر فارياب معروف) يكي ديگر از چهره هاي سرشناس جامعه كليميان همدان بود كه خود مدتي براي تحقيق درباره بهائيت به ميان آنان رفت. او يكي از روزها در يكي از كنيساهاي همدان براي كليميان سخنراني كرد و با ارايه دلايل مستند كليميان را از گرايش به بهائيت بازداشت.

علم و هنر

كليميان همدان به شعر و موسيقي نيز علاقهمند بودند. از شعراي همدان بايد از آقايان عبداله طالع، سياري و ظهوري نام برد. آقاي طالع خود نيز دست طولائي در موسيقي دارد.

از موسيقيدانان كليمي همدان ميتوان از نوراله ونوسي، اسحق انجمي، مهدي انجمي و اسحق شيرازي نام برد كه اين سه نفر تار مينواختند و آقاي ربيع عاشقيان نوازنده چگور يا شش تار، باباجان يوسفيان نوازنده سنتور و تنبك مشهور به باباجان شش انگشتي، شكراله خوش آهنگ نوازنده تنبك يحيي انور نوازنده تار بودند.

از پزشكان كليمي همدان اين افراد را ميتوان نام برد: دكتر ظهيرالحكما- دكتر دانيل صديق الحكما- دكتر يعقوب خان ملقب به ناصرالحكما- دكتر بابا ملقب به ساعد الحكما- دكتر خداداد بني شاهي- دكتر بصير- حكيم سليمان – حكيم بنيامين- حكيم يوسف- دكتر مستفيض- حكيم نبي- حكيم آقا- دكتر مهدي- دكتر محمود- دكتر عزيز سينايي- دكتر مراد سينايي- دكتر ابراهيم اخوت. اين افراد دكترهاي قديم همدان بودند كه هيچيك از آنان در قيد حيات نيستند. اما پزشكان دورههاي اخير: دكتر نوراني- دكتر مهديان- دكتر شفا- دكتر ناصري- دكتر كرماني- دكتر اميني- دكتر رفيع.

مقبره استر و مردخاي در همدان.
 

آیتای_AYTAY

عضو جدید
کاربر ممتاز
عزیزم شما کتیبه ای یا مدرکی داری که کوروش ادعا کنه من دینم چیه
میدونی چرا چون ممکن بود کسی به خاطر علاقه خودش به مردانگی کوروش وبدون اندیشه بگه من هر دینی که کوروش داره اعتقاد دارم
مثل بعضی ها نبود که با شمشیر دینشو تحمیل کنه
شما چه ادعایی دارین کوروش مسلمون بوده ؟؟؟

:surprised:شما مثل اینکه همه چیو به هم ربط میدین

مگه من گفتم مسلمون بوده؟؟؟ که حرف تو دهن من میزاری؟:surprised: یا از اسلام حرفی زدم؟؟؟؟؟؟؟ جمله آخرتون خیلی بی ربط بود....ببخشیدا:gol:
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی موجز و مختصر، بدون اطلاعات حاشیه ای اضافی

خیلی موجز و مختصر، بدون اطلاعات حاشیه ای اضافی

به قول جناب کاپلو و به تایید آقا کامبیز:
طبق کتاب استر که ۲۴ قرن قدمت دارد

استر به پادشاه آگاهی داد که خود او از قوم یهود است و هامان قصد دارد همه یهودیان را در امپراطوری ایران از دم تیغ بگذراند. چون پادشاه ایران به این توطئه هامان پی‌برد سخت به خشم آمد و دستور داد همان کیفری که هامان برای یهودیان در نظر گرفته بود و با ترفند قصد داشت اجازه آن را از پادشاه بگیرد، درباره خود او، خانواده‌اش و افراد قومش اجرا گردد.


روز سیزدهم آدار فرا رسید. در این روز، دشمنان یهود امیدوار بودند بر یهودیان غلبه یابند، اما قضیه برعکس شد و یهودیان بر دشمنان خود پیروز شدند. یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آنها را کشتند آنها در شهر شوش ۵۰۰ نفر از جمله ۱۰ پسرهامان به نام‌های فرشنداتا، دلفون، اسفاتا، فوراتا، ادلیا، اریداتا، فرمشتا، اریسای، اریدای و ویزاتا را کشتند.


بعد از این کشتار استر از پادشاه خواست تا اجساد ده پسر هامان را به دار بیاویزند و از پادشاه خواست تا به یهودیان اجازه بدهد تا کارشان را فردا نیز ادامه بدهند. با موافقت پادشاه، یهودیان ۳۰۰ نفر دیگر را در پایتخت کشتند.در سایر شهرها نیز یهودیان از خود دفاع کردند و آنها ۷۵۰۰۰ نفر از دشمنان خود را وحشیانه کشتند ولی اموالشان را غارت نکردند. این کار در روز سیزدهم ماه آدار انجام گرفت و آنها روز بعد، یعنی چهاردهم آدار پیروزی خود را جشن گرفتند.


استر ۹:۱
استر ۹:۵
استر ۹:۷ - ۹:۱۰
استر ۹:۱۳
استر ۹:۱۴
استر ۹:۱۵
استر ۹:۱۶
استر ۹:۱۷

*******************
منبع معتبرتر سراغ نداشتم!
داشتید بذارید...

به یهودیان اجازه دهد کار خودشان را فردا هم ادامه دهند؟:surprised:
پدر سوخته!
 
آخرین ویرایش:

کاپلو

عضو جدید
کاربر ممتاز
من نفهمیدم اخرش چی شد.این ولایی ها ها ضد یهود هستند یا ضد اسرائیل؟؟
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فکر میکردم شما فقط اعتقاد دارین که قرآن کاملترین و تحریف نشده ترین کتابه تا الان بین کتاب های تاریخیست.[/SIZE]
نه این کتاب هم ممکنه تحریف شده باشه، منتها جالبتر می دونید چیه؟

اینکه وقتی به قرآن استناد می کنند، شما معتقد به تحریف هستید، و وقتی به کتاب های دیگری هم استناد می کنند شما باز معتقد به تحریف هستید، کلاً هروقت چیزی بر خلاف تفکرتان باشد، معتقد به تحریف می شوید!!!!
ولی باز برای اثبات حرفهایتان به همان کتابهای تحریف شده مراجعه می کنید!!!!

طبق کتاب استر که ۲۴ قرن قدمت دارد ..........
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنون از مطرح کردن این نکته
عزیزم اگه قران تحریف نشده پس اینها سخنان خدا نیست و سخنان محمدد و مشاورانش هست اگه خواستید ثابت میکنم که از کلمات حبشی و پارسی و .. توی قران امده که جالبتر اینکه مشاوران محمد نیز از پارس و حبشی و.. بودند و اگه سخنان خدا بود ازکلمات عربی خالص که ادعا داره کامل و سادست استفاده میکرد
نمونش کلمه آیه که کاملا پارسی هستش میگذریم
ابتدا هیچ کدوم رو تحریف نشده حساب میکنیم و شما میگین که ایات نیاز به تفسیر داره و کتاب تاریخی هم مهر های زیادی میزنین روش
حالا اکه همه رو تحریفشده در نظر میگیریم و میبینیم که چندین کتاب تاریخیبه یک موضوع اشاره واضح داشتن ولی قران که اعتقاد داره تحریف نمیشه تضاد داره توش
خوب این الآن پاسخ به تناقض توی رفتارتون بود یا توضیح راجب تحریف شدن یا نشدن قرآن؟
فکر کنم سوالم در مورد اولی بود، و دومی ربطی به تاپیک نداشت...

عزیزم اگه قران تحریف نشده پس اینها سخنان خدا نیست و سخنان محمدد و مشاورانش هست اگه خواستید ثابت میکنم که از کلمات حبشی و پارسی و .. توی قران امده که جالبتر اینکه مشاوران محمد نیز از پارس و حبشی و.. بودند و اگه سخنان خدا بود ازکلمات عربی خالص که ادعا داره کامل و سادست استفاده میکرد
تحلیل جالبی بود، سخن بالاتون هم عمق بی اطلاعیتون از قدرت خدا رو مشخص کرد، چون امکان اینکه خدا از کلمات حبشی و پارسی استفاده کنه رو در نظر نگرفتید، خدا اگر خداست، از تمامی زبانها اطلاع دارد، و اینکه چون کلمات حبشی و پارسی توشه پس از جانب خدا نیست، یه استدلال مغلوط است.
 

afshin-18

عضو جدید
تقریبا میشه گفت کوروش اینا رو از نابودی نجات داد حالا نباید یه تقدیری کنن
 

Sarp

مدیر بازنشسته
http://www.iranjewish.com/essay/Essay_37_poorim.htm

بهتره یه سری هم به این سایت و منابع اون بزنی بعد بحرفی

2700 سال زندگی مسالمت آمیز یهودیان در کنار ایرانیان و نیز احترام خاص یهودیان جهان در طی تاریخ به ملت ایران به پاس خدمات و برخورد مناسب ایرانیان با آنها و وجود مقبره پیامبران و بزرگان یهود در ایران همه حکایت گر وجود پیوندی قوی و مستحکم بین ایرانیان و یهودیان است که با سم پاشی برخی افراد مغرض معلوم الحال خدشه پذیر نمی باشد.
نمیدونم پس چرا پایه گذاران این افکاری که شماها الان دارید مخالف یهود بودند و هستند (حزب پان ایرانیست)
شاید اونقده پیش رفتین که دارین از اینور بام میفتین:biggrin:
ممنون از مطرح کردن این نکته
عزیزم اگه قران تحریف نشده پس اینها سخنان خدا نیست و سخنان محمدد و مشاورانش هست اگه خواستید ثابت میکنم که از کلمات حبشی و پارسی و .. توی قران امده که جالبتر اینکه مشاوران محمد نیز از پارس و حبشی و.. بودند و اگه سخنان خدا بود ازکلمات عربی خالص که ادعا داره کامل و سادست استفاده میکرد
نمونش کلمه آیه که کاملا پارسی هستش میگذریم
ابتدا هیچ کدوم رو تحریف نشده حساب میکنیم و شما میگین که ایات نیاز به تفسیر داره و کتاب تاریخی هم مهر های زیادی میزنین روش
حالا اکه همه رو تحریفشده در نظر میگیریم و میبینیم که چندین کتاب تاریخیبه یک موضوع اشاره واضح داشتن ولی قران که اعتقاد داره تحریف نمیشه تضاد داره توش
یعنی اونقده سواد داری که بتونی ریشه فارسی یا عربی "آیه" رو دربیاری؟ :surprised:
خوب دربیار ببینیم (منظور کپی پیست کن ببینیم)
چندین کتاب تاریخی که از رو هم کپی کرده اند و رفرنس آخر رو هم به همدیگه پاس داده اند !
ها ؟
 

hemmat27

عضو جدید
ممنون از مطرح کردن این نکته
عزیزم اگه قران تحریف نشده پس اینها سخنان خدا نیست و سخنان محمدد و مشاورانش هست اگه خواستید ثابت میکنم که از کلمات حبشی و پارسی و .. توی قران امده که جالبتر اینکه مشاوران محمد نیز از پارس و حبشی و.. بودند و اگه سخنان خدا بود ازکلمات عربی خالص که ادعا داره کامل و سادست استفاده میکرد
نمونش کلمه آیه که کاملا پارسی هستش میگذریم
ابتدا هیچ کدوم رو تحریف نشده حساب میکنیم و شما میگین که ایات نیاز به تفسیر داره و کتاب تاریخی هم مهر های زیادی میزنین روش
حالا اکه همه رو تحریفشده در نظر میگیریم و میبینیم که چندین کتاب تاریخیبه یک موضوع اشاره واضح داشتن ولی قران که اعتقاد داره تحریف نمیشه تضاد داره توش
:biggrin::biggrin::biggrin:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا