ببخشید نمیخوام توهین کنم،اما واقا بابای شما هدفش از جبهه رفتن این بوده؟بابامون 4 سال تو دفاع مقدس جون کنده ، جلوی توپ و تفنگ که ما رراحت باشیم
درست مثه اونی که باباش کار می کنه پولدار میشه که بچه هاش آسوده باشن
ببخشید نمیخوام توهین کنم،اما واقا بابای شما هدفش از جبهه رفتن این بوده؟
من به شخصه احترام زیادی برای اونایی که جنگیدن یا تو انقلاب بودن قائلم،اما این راه قدردانی کردن از اونا نیست.
آخه بابای شما رفته جبهه چه ربطی به شما داره که شما باید بری ی دانشگاه توپ درس بخونی؟ببین این مسائل اصلا به هم ربط ندارن.
شما که بابات رزمنده بوده برو ازش بپرس چند تا از دوستاش هستن که مریضن(به خاطر همین جبهه رفتن)یا خانواده های شهدایی که مشکل مالی دارن؟
اگه راس میگن اینجور خدمات رو ارائه بدن.نه اینکه بگن شما به خاطر بابات با اونی که خودش زحمت کشیده برابری.
اصلا تو اینکه اینطور خانواده ها خدماتی اضافه نسبت به بقیه باید اشته باشن شکی نیست،اما این راهش نیست که!!!
مملکت قراراه پیشرفت کنه یا خدا ازشون راضی باشه وقتی ی بیسواد رو میزارن سر کار و کسی رو که زحمت کشیده بیکار میکنن؟
من خودم کارمند بانکم.... بی عدالتی بی داد میکنه.... بابای خودم بازنشسته بانکه.... یکی یه روز میره پیشش میگه بیا پارتی من شو که من برم سرکار...بابام میگه بانک پارتی مارتی نداره ...باید امتحانشو قبول شی....خلاصه بابا میاد بهم گیر میده که برو امتحان بده.... 21 سالم بود و ترم دوم! امتحان دادم اما به لج بابام هیچی نخوندم.... زبانم خوبه .... ریاضی و فارسی هم که هلو بلدم.... سوالای کامپیوتریش خداییش نامردی داده بودن اما به لطف استاد ترم اول که پدرهممونو دراورد اونارم خوب زدم....از بین 1000 نفر دو نفر گرفتن یکیشون من بودم.... کلی زیر اب زنی کردن که من نرم سر کار (برعکس چیزی که همه فک میکنن و میگن بخاطر بابات رفتی سرکار) اما نتونستن کاری بکنن چون من امتحانو قبول شده بودم....بچه های خودشونو میخاستن بچپونن که اداره کل توی تهران نگذاشت کارشون به جایی برشه اما حداقلش این بود که تا تونستن اذیتم کردن.... از روزی که نتیجه هارو دادن یکسالو نیم طول کشید تا رفتم سرکار .... و منو جایی بردن که همه خانوما گریه کنان از اونجا میومدن بیرون و هیشکی حاضر نبود اونجا کار کنه ..... اتما خداروشکر من شدم ضدحالشون .... 14 روزه همه کارارو یا دگرفتم .... اما چه فایده بازم اذیت میکنن.... اذیت اذیت اذیت .... موهات بیرونه .... مانتوت دکمه هاش مدل دارن غیر اخلاقی میپوشی .... کیفت طوسی روشنه ... جلب توجه میکنه.... چرا چادر سرت نمیکنی؟؟؟ و حالا از طرف دیگه ... یه خانوم که پدرش جانبازه بعد از من از طرف بنیاد جانبازان و ؟؟؟ به بانک معرفی میشه و زود تر از من میره سرکار و دوره ازمایشی راحتی رو هم پشت سر میگذاره و حکم رسمیش هم خیلی زودتر از موعد مقرر میاد و الان هم داره از تمام مزایا استفاده میکنه.... ومن هنوز اندر خم یک کوچه ام ... و دارم خدا خدا میکنم که حکم رسمی ام بیاد ...
چرا؟؟؟؟
من شدم خار چشم خیلیا... اونایی که از خدا میخواستن تا من کارمو نتونم انجام بدم تا بهانه ای برای بیرون انداختن من داشته باشن .... بهانه ای برای سرکار اوردن بچه های فک وفامیل خودشون....
سجاد جون جوش نزن...خداوند در جایگاه حق هست و نمیذاره حق کسی پایمال بشه .... همه میگن باباش کار براش جور کرد...اما عقلشون نمیرسه اگه پارتی بازی بود چرا بابام داداشامو نیورد سرکار دولتی؟ اونا که واجب تر از من بودن؟؟؟ داداشام جفتشون ناظرن.... تاسیسات برقی و مکانیکی .... جگرشون کنده میشه تا اخر ماه شرکت پول بهشون میده .... بابام اگه پارتی مارتی داشت یه کاری برای اونا میکرد....
شما هم نگران نباش یه سر به این سایت بزن
banki.ir
تو سایتش اگهی استخدام همه بانکارو زده