از یک طرف دوستی پیش از ازدواج را تجویز و تشویق میکنید و از طرف دیگر آن را مورد نکوهش فراوان قرار میدهید.چرا؟
نکته همینجاست
دقت کن... بعد هر دو جایی که از دوستی حرف زدم یه پرانتز باز کردم.... اون پرانتزه که مشخص میکنه معنی دوستی در دو حالتی که گفتم چیه
اولین باری که گفتم بهتره دوست بشن ..
گفتم
1- چند ماه بیشتر طول نکشه و به قصد ازدواج باشه
2- هر دو طرف شرایط ازدواج رو داشته باشن
3- مطمئن باشن که طرف همونیه که میخوان و تقریبا همدیگرو دوست دارن
4-هر دو درک درستی از ازدواج داشته باشن و به سن ازدواج رسیده باشن و منطقی باشن
ینی اول مطمئن بشیم که از هر لحاظ با همدیگه مناسب هستیم( چه فرهنگی سیاسی اقتصادی اجتماعی خانوادگی)... بعد تو سن ازدواج باشه و شرایط ازدواج مث کار و غیره رو داشته باشیم و درک درستی از همدیگه و از ازدواج داشته باشیم و بعد که مطمئن شدیم از یه سطح هستیم و علاقه ای هم بینمون هست اونموقع دوستی 2 نفره رو اغاز کنیم که ببینیم با هم تفاهم داریم یا نه... که اگه با تحقیق و تو شرایط درست و منطقی و سن مناسب باشه به ازدواج ختم میشه
دوستی ای که برای بار دوم عرض کردم هم منظورم دوستی هایی تو سن های پایین و دوستی غیر منطقی
و دوستی که مطمئنی طرف احساسی برخورد کرده.. یا مدت دوستی زیاد بوده و مطمئنی منطقی نبوده و یا هدفش ازدواج نبوده و از نظر من لازم نیوده که دراون زمان و با اون شراط اون ها با هم دوست بشن و بیشتر جنبه ی تفریح و جبران محبتی که ناشی از کمبود محبت در خوانواده و غیره,باشه
واسه همین بعدش پرانتز باز کردم و گفتم اگه بدونم طرف معیارهاش با من همخونی داره و اینکه دوستیش صادقانه و پاک و به قصد ازدواج ومدت کم و تو شرایط عقلانی و منطقی بوده باهاش ازدواج میکنم و باید تو اون شرایطباشن و همه ی اینها رو بسنجم و تحقیق کنم
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
فقط تو اون پرانتز دومی اگه گفتم
شاید.. این شاید شخصی بود... دیگرون می تونن نادیده بگیرن و فقط اگه بفهمن دوستی قبلیش به قصد ازدواج بوده باهاش کنار بیان
اون شاید بخاطر یه حسیه که هنوز در من از بین نرفته.... ولی اگه در اولین انتخوابم شکست بخورم ( که البته من منطقی و احساسی هر دو رو با هم انجام میدم و احتمال اینکه در اولین انتخوابم شکست بخورم خیلی کمه و میدونم طرفم رو چطوری انتخواب کنم که نه اون کنار بکشه نه من:دی)
در من از بین میره و حداکثرش اینه که باید باید نادیده بگیرمش
یه حسی تو وجود بعضی ها هست که می خوان اولین باشن
اولین عشق طفشون باشن
سعی می کنم تا اونجایی که می تونم اولین عشق همسرم باشم
اگه تونستیم و به سر انجام رسید که الحمد الله
اگه جور نشد اونوقع دیگه اون حس اولین عشق رو در خودم خفه میکنم.... و تا اونجایی که می تونم در مورد دوستی همسرم (که البته صد در صد باید به قصد ازدواج بوده باشه و اینکه مدت کم و دوستیه منطقی و رعایت حد و مرز و غیره) کنار میام و باهاشازدواج می کنم