مشاعرۀ سنّتی

[خیال شیشه ای]

رقم مهر تو از چهره ی ما پیدا بود
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود

دل چون آيينه ي اهل صفا مي شكنند
كه ز خود بي خبرند اين ز خدا بي خبران

 

[malmal_r]

دل چون آيينه ي اهل صفا مي شكنند
كه ز خود بي خبرند اين ز خدا بي خبران

نازنینا مال به ناز تو جوانی داده ایم!
باجوانان ناز کن با ما چرا؟

 

[soha.soha]

دل چون آيينه ي اهل صفا مي شكنند
كه ز خود بي خبرند اين ز خدا بي خبران

نمی دانم چه می خواهم خدایا ، به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من ، چرا افسرده است این قلب پرسوز

 

[خیال شیشه ای]

نازنینا مال به ناز تو جوانی داده ایم!
باجوانان ناز کن با ما چرا؟

آورده ام به دیده گهرهای سفته را

ای کاش ناله های چو من بلبلی حزین

بیدار کردی آن گل در خاک خفته را

گر سوزد استخوان جوانان شگفت نیست

 

[malmal_r]

آورده ام به دیده گهرهای سفته را

ای کاش ناله های چو من بلبلی حزین

بیدار کردی آن گل در خاک خفته را

گر سوزد استخوان جوانان شگفت نیست

تاتونگاه میکنی کار من اه کردن است
ای بفدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟

 

[خیال شیشه ای]

تاتونگاه میکنی کار من اه کردن است
ای بفدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟

تو با یاد خویش پر کن ذکر این لب بسته را
عاشق من باش و من را شوق یک دیدار کن

 

[tanin67]

تو با یاد خویش پر کن ذکر این لب بسته را
عاشق من باش و من را شوق یک دیدار کن

نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد

بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد

 

[عطار]

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

 

[محسن........]

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

دور از تو خواب من خواب پریشون شد
قناری تنها موند و پروانه ویرون شد

 

[tanin67]

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

دارم امید عاطفتی از جانب دوست

کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست

 

[محسن........]

دارم امید عاطفتی از جانب دوست

کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست

تب دستاتو میخوام صورت زیباتو میخوام تو بگو دوستم داری از خدا هیچی نمیخوام

 

[self.f_t_m990]

تب دستاتو میخوام صورت زیباتو میخوام تو بگو دوستم داری از خدا هیچی نمیخوام

من بنده ی آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم

 

[tanin67]

تب دستاتو میخوام صورت زیباتو میخوام تو بگو دوستم داری از خدا هیچی نمیخوام

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

 

[self.f_t_m990]

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست

تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

 

[خیال شیشه ای]

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

توبه کردم ز تو و چشم تو يعني بايد
باز هم منتظر تو به شکستن باشم

 

[samiyaran]

توبه کردم ز تو و چشم تو يعني بايد
باز هم منتظر تو به شکستن باشم

من همیشه با سه واژه زندگی كرده ام
راه ها رفته ام
بازی ها كرده ام
درخت
پرنده
‌آسمان
من همیشه در آرزوی واژه های دیگر بودم
به مادرم می گفتم
از بازار واژه بخرید
مگر سبدتان جا ندارد
می گفت
با همین سه واژه زندگی كن

احمدرضا احمدی

 

[eghlimaa]

من همیشه با سه واژه زندگی كرده ام
راه ها رفته ام
بازی ها كرده ام
درخت
پرنده
‌آسمان
من همیشه در آرزوی واژه های دیگر بودم
به مادرم می گفتم
از بازار واژه بخرید
مگر سبدتان جا ندارد
می گفت
با همین سه واژه زندگی كن

احمدرضا احمدی

نسیم زلف تو چون بگذرد بر تربت حافظ
ز خـــــاک کالبــدش هزار لاله برآیــد

 

[tanin67]

نسیم زلف تو چون بگذرد بر تربت حافظ
ز خـــــاک کالبــدش هزار لاله برآیــد

دل سراپرده محبت اوست

دیده آیینه دار طلعت اوست

 

[eghlimaa]

دل سراپرده محبت اوست

دیده آیینه دار طلعت اوست

تـــا بــدیــن جـــا بــهر دینــار آمـــدم
چـــون رســیدم مســت دیــدار آمـــدم

 

[tanin67]

تـــا بــدیــن جـــا بــهر دینــار آمـــدم
چـــون رســیدم مســت دیــدار آمـــدم

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

 

[samira93]

من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش

هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

تا نگردی اشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نا محرم نباشد جای پیغام شروش

 

[tanin67]

تا نگردی اشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نا محرم نباشد جای پیغام شروش

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت

روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت

 

[salvador]

تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود

 

[malmal_r]

تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتندو به پیمانه زدند

 

[901010]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتندو به پیمانه زدند

دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

 

[malmal_r]

دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

یارم را می برند
بهتر ببرند
دلم را میبرند
بهتر ببرند
عقلم را می برند
بهتر ببرند
عشقم را میخاهند ببرند
نه نه من نمیگذارم!
عشق مقدس است
پس یا مرا بکشید یا عشقم را نبرید!

 

[901010]

یارم را می برند
بهتر ببرند
دلم را میبرند
بهتر ببرند
عقلم را می برند
بهتر ببرند
عشقم را میخاهند ببرند
نه نه من نمیگذارم!
عشق مقدس است
پس یا مرا بکشید یا عشقم را نبرید!

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد وجان نیز هم

 

[malmal_r]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد وجان نیز هم

ما بلانشینا را جز بلا نمی شاید
هر بلا که بتوانی بر دل بهایی نه

 

[901010]

ما بلانشینا را جز بلا نمی شاید
هر بلا که بتوانی بر دل بهایی نه

هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آن که دارد با دلبری وصالی

 

[self.f_t_m990]

هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آن که دارد با دلبری وصالی

یا رب آن نو گل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش