من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کآن درد به صد هزار درمان ندهم ...
دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کآن درد به صد هزار درمان ندهم ...

دیگر برای داشتنش سماجت نمی کنم ،
پرنده ای که مال من نیست
صد تا قفس هم برایش بسازم ،
باز هم می رود !
مسعود من...........
هيچگاه فرصت نشد تا بگويم:
دوستت دارم
رفت و من در انتظار آمدن و گفتن:
دوستت دارم
اما!!!
خيلي زود دير شد...
حتي براي آخرين بارهم نتوانستم
ديدگان زيبايش را ببينم
و مرا
با سكوت مرگبار زمان تنها گذاشت...