معماری با مصالحی از جنس دل
- شروع کننده موضوع mohammad azizi
- تاریخ شروع
baran92
عضو جدید
می روم حسرت دریای مرا دفن کنیداهل دیـــروزم و فردای مرا دفـن کنیدلـحدم را بگذارید بــــه روی لـحدمشـال ابریشم لیلای مرا دفن کنیدایل من مرده کسی نیست که چنگی بزندوقت تنـــگ است بخـــــارای مرا دفن کنیدصخره ام،صخره که دلتا شده از سیلی روددل که خـوب است فقط "تا"ی مرا دفن کنیدتا پر از روسری و سیب شود شهر شمازیــــر این خاک غــزل های مرا دفن کنید
چرا وقتی که آدم تنها می شه
غم وغصه اش قد یه دنیا می شه
می ره یک گوشه پنهون می شینه
اونجا رو مثل یه زندون می بینه
غم تنهایی اسیرت می کنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
وقتی که تنها می شم اشک تو چشام پر می زنه
غم می آد یواش یواش خونه دل در می زنه
یاد اون شب ها می افتم زیر مهتاب بهار
توی جنگل لب چشمه می نشستیم من و یار
غم تنهایی اسیرت می کنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
می گن این دنیا دیگه مثل قدیما نمی شه
دل این آدما زشته دیگه زیبا نمی شه
اون بالا باد داره زاغ ابرارو چوب می زنه
اشک این ابرا زیاده ولی دریا نمیشه
غم تنهایی اسیرت می کنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
غم وغصه اش قد یه دنیا می شه
می ره یک گوشه پنهون می شینه
اونجا رو مثل یه زندون می بینه
غم تنهایی اسیرت می کنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
وقتی که تنها می شم اشک تو چشام پر می زنه
غم می آد یواش یواش خونه دل در می زنه
یاد اون شب ها می افتم زیر مهتاب بهار
توی جنگل لب چشمه می نشستیم من و یار
غم تنهایی اسیرت می کنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
می گن این دنیا دیگه مثل قدیما نمی شه
دل این آدما زشته دیگه زیبا نمی شه
اون بالا باد داره زاغ ابرارو چوب می زنه
اشک این ابرا زیاده ولی دریا نمیشه
غم تنهایی اسیرت می کنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
در خیال من بمان،اما خودت برو... آنکه در رویای من است مرا دوست دارد نه تو..
غریبم
غریبم
[h=2]
[/h]
غریبم
[h=2]
[/h]
شاعر که باشی هیـــچکس جدی ات نمیگیرد ..
حتی اگر بگویی " دوستـــش دارم " ..
می گویند : " اوه" ..
چه شـــعر زیبایی !!
حتی اگر بگویی " دوستـــش دارم " ..
می گویند : " اوه" ..
چه شـــعر زیبایی !!
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]هیـــــــــــس...![/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]سکوت کن وقتی حرمتِ کلمات را نمیدانی[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]وقتی که همه چیز را به گَند کشاندی[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]دیگر عشـــــــــق را به گَند نکشان لطفا . . .[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]ســـیـــگارم چــه زیبا کام میدهد
او تا صبح پیراهن سفیدش را برایم میسوزاند
و من از لبــانش[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] بوســـه ها [/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]میگیرم . چه لذتی میبرم[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] از این رفاقت بی منت او از جان مایه میگذارد و من از عمـــــــــر[/FONT]
او تا صبح پیراهن سفیدش را برایم میسوزاند
و من از لبــانش[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] بوســـه ها [/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]میگیرم . چه لذتی میبرم[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] از این رفاقت بی منت او از جان مایه میگذارد و من از عمـــــــــر[/FONT]
[/FONT]
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨــــﺪ:
ﺩﺭﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻪ ﺷﻮﯾﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ
ﺩﺭﺳـﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ:
ﺯﻧﺪﮔــــﯽ، ﺁﻧﻘــــﺪﺭ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ
ﮐــــــﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻧﻮ،
ﺩﺭﺩ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽﺷﻮد
ﺩﺭﺩﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻪ ﺷﻮﯾﺪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ
ﺩﺭﺳـﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ:
ﺯﻧﺪﮔــــﯽ، ﺁﻧﻘــــﺪﺭ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ
ﮐــــــﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻧﻮ،
ﺩﺭﺩ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽﺷﻮد
آدم هـا می آینـد….
زنـدگی می کننـد
می میـرنـد و می رونـد …
امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو
آن هـنگـام آغـاز می شـود
کـه آدمی می رود امــا نـمی میـرد!
مـی مـــانــد
و نبـودنـش در بـودن ِ تـو
چنـان تـه نـشیـن می شـود
کـه تـــو می میـری ،
در حالـی کـه زنــده ای …
زنـدگی می کننـد
می میـرنـد و می رونـد …
امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو
آن هـنگـام آغـاز می شـود
کـه آدمی می رود امــا نـمی میـرد!
مـی مـــانــد
و نبـودنـش در بـودن ِ تـو
چنـان تـه نـشیـن می شـود
کـه تـــو می میـری ،
در حالـی کـه زنــده ای …
این نیز بگذرد؛
مثل همه ی اتفاقات خوب و بد زندگی؛
مثل همه ی دوست داشتن هایی که؛
در ته صندوق خاک خورده ی زمان مخفی ماند؛
و هیچ کس نفهمیدشان؛
این نیز بگذرد، مثل زندگی …
مثل همه ی اتفاقات خوب و بد زندگی؛
مثل همه ی دوست داشتن هایی که؛
در ته صندوق خاک خورده ی زمان مخفی ماند؛
و هیچ کس نفهمیدشان؛
این نیز بگذرد، مثل زندگی …
زندگی کن به شیوه خودت…
با قوانین خودت … !!!
مردم دلشان می خواهد موضوعی برای گفتگو داشته باشند …
برایشان فرقی نمی کند چگونه هستی …
چه خوب … چه بد …
موضوع صحبتشان خواهی شد …!
پس زندگی کن به شیوه خودت …
چه خوب … چه بد …
با قوانین خودت … !!!
مردم دلشان می خواهد موضوعی برای گفتگو داشته باشند …
برایشان فرقی نمی کند چگونه هستی …
چه خوب … چه بد …
موضوع صحبتشان خواهی شد …!
پس زندگی کن به شیوه خودت …
چه خوب … چه بد …
نگران نباش
حال من خوب است
فقط کمی بزرگتر شده ام
عقلم قد کشیده
شعورم متبلور شده
دلتنگی هایم کوچک شده اند
و در فاصله کوتاه لبخندها و اشکهایم
آموخته ام زندگی کنم…
حال من خوب است
فقط کمی بزرگتر شده ام
عقلم قد کشیده
شعورم متبلور شده
دلتنگی هایم کوچک شده اند
و در فاصله کوتاه لبخندها و اشکهایم
آموخته ام زندگی کنم…
یاد گرفتم
دستانم اینبار که یـــخ کرد
دیگر دستانت را نگیرم
آستین هایم از تو با ارزشتر و ماندنی ترند
دستانم اینبار که یـــخ کرد
دیگر دستانت را نگیرم
آستین هایم از تو با ارزشتر و ماندنی ترند
پاکت نامه راخالــی بفرست !کلمات ،احساست را محدود مـی کند...!
مـــ ــهم نیستـــ از بیرפּלּ چـ ــه طـ ــפּر بــه نظـ ــر میــ ــــام
کسایـﮯ کـ ــه درפּنــــمــפּ مـــ ﮯ بینـــלּ פּاسـ ـــم کافیــלּ ...!
פּاســ ـه اפּنایــ ـﮯ کـ ــه از رפּ ظاهـ ـرم قضــ ـاפּت مــ ـﮯ کنـــלּ حرفــ ﮯ نـ ــدارم ...!
هـــمــפּלּ بیرפּלּ بمــפּ نــלּ ـ واسشــפּלּ بســ ــه.....
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گـ ـاهــی آدمـــ دلــش مـ ـیـ ـخـ ـواهـ ـد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کـ ـفـ ـش هـ ـایـ ـش را در بــیـ ـاورد…[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]یـ ـواشـ ـکــی نـ ـوکـ ِـ پـ ـا نـ ــوکــِـ پـ ــا از خـ ـودش دور شـ ــود![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بـ ـعـ ــد بــ ـزنـ ــد بـ ــه چـ ــاکـ ــ …[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فـــرار کــنـ ــد از خــودش…![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کـ ـفـ ـش هـ ـایـ ـش را در بــیـ ـاورد…[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]یـ ـواشـ ـکــی نـ ـوکـ ِـ پـ ـا نـ ــوکــِـ پـ ــا از خـ ـودش دور شـ ــود![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بـ ـعـ ــد بــ ـزنـ ــد بـ ــه چـ ــاکـ ــ …[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فـــرار کــنـ ــد از خــودش…![/FONT]
حکایت رفاقت من با تو
حکایت "قهوه" ایست،
که امروز به یاد تو ،
تلخِ تلخ
نوشیدم!
... که با هر جرعه
بسیار اندیشیدم ،
که این طعم را دوست دارم یا نه!
و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن،
که انتظار تمام شدنش را نداشتم!
و تمام که شد
فهمیدم ،
باز هم قهوه می خواهم!
حتی
تلخِ تلخ!
شبیه "باز هم خواستن من به ماندن
با توی تلخِ !
حکایت "قهوه" ایست،
که امروز به یاد تو ،
تلخِ تلخ
نوشیدم!
... که با هر جرعه
بسیار اندیشیدم ،
که این طعم را دوست دارم یا نه!
و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن،
که انتظار تمام شدنش را نداشتم!
و تمام که شد
فهمیدم ،
باز هم قهوه می خواهم!
حتی
تلخِ تلخ!
شبیه "باز هم خواستن من به ماندن
با توی تلخِ !
بـــــگـــو تـــــو هـــم خستــــــه شـــــدی مثـــل مـــن از فــاصلـــه ها..
..
نمــیتـــونم دورت کنــــم لحظـــه ای از تـــو رویــاهــام
تــــــــــو مثــل خــالــکوبــی شـدی تــو تــک تــک خــاطــره هــام
از کـــی داری تـــو دور میـــشی
از مــن کـــه میــمیــرم بـــرات
از منـــی کــه دل نـــدارم بــرگــی بیــفتــه ســر راتــــ....
..
نمــیتـــونم دورت کنــــم لحظـــه ای از تـــو رویــاهــام
تــــــــــو مثــل خــالــکوبــی شـدی تــو تــک تــک خــاطــره هــام
از کـــی داری تـــو دور میـــشی
از مــن کـــه میــمیــرم بـــرات
از منـــی کــه دل نـــدارم بــرگــی بیــفتــه ســر راتــــ....