[FONT="]نه آینده ... نه گذشته[/FONT][FONT="] ...[/FONT]
[FONT="]همین جا ایست[/FONT][FONT="] ![/FONT]
[FONT="]هی ... با توام[/FONT][FONT="] ![/FONT]
[FONT="]همین جا کافیست[/FONT][FONT="] ...[/FONT]
[FONT="]خسته ام از افکار تکراری دست نیافتنی[/FONT]
[FONT="]خسته ام از ته دل[/FONT]
[FONT="]خسته ام از خسته بودن[/FONT][FONT="] ![/FONT]
[FONT="]خسته ام از این واژه ی کلیشه ای[/FONT]
[FONT="]کتاب هایم ... اتاقم ... تابلوی روی دیوار[/FONT]
[FONT="]همه و همه پا به پای من فکرمی کنند[/FONT][FONT="] ...[/FONT]
[FONT="]فکر می کنند و جزیی از افکار من می شوند[/FONT]
[FONT="]نقش می گیرند...درتکلیف من[/FONT][FONT="] ![/FONT]
[FONT="]در آن علامت تعجبی که آخر جمله هایم می گذارم[/FONT]
[FONT="]خیره می شوم به عمق یک بعد از ظهر تیر ماه[/FONT]
[FONT="]کاش تمام نشود[/FONT][FONT="] ...[/FONT]
[FONT="]کاش نگاه و قدم هایمان آن قدر محکمم در هم گره بخورد که باز کردنش کار ما نباشد[/FONT][FONT="] !!![/FONT]
[FONT="]اما نه ... اگر تمام نشود که تمام این دو سال و چند وقت می رود زیر سوال ؟[/FONT][FONT="]![/FONT]
[FONT="]انتخاب را می گذرام به عهده ی همان بعد از ظهر[/FONT]
[FONT="]اما این را خوب میدانم[/FONT]
[FONT="]خط های ممتدی که با سرعت از جلوی چشم هایم فرار می کنند[/FONT][FONT="] ...[/FONT]
[FONT="]هیچ وقت تمامی ندارند[/FONT][FONT="] ...[/FONT]
[FONT="]نه برای من ... نه برای تو[/FONT][FONT="] ... ![/FONT]
[FONT="]همین جا ایست[/FONT][FONT="] ![/FONT]
[FONT="]هی ... با توام[/FONT][FONT="] ![/FONT]
[FONT="]همین جا کافیست[/FONT][FONT="] ...[/FONT]
[FONT="]خسته ام از افکار تکراری دست نیافتنی[/FONT]
[FONT="]خسته ام از ته دل[/FONT]
[FONT="]خسته ام از خسته بودن[/FONT][FONT="] ![/FONT]
[FONT="]خسته ام از این واژه ی کلیشه ای[/FONT]
[FONT="]کتاب هایم ... اتاقم ... تابلوی روی دیوار[/FONT]
[FONT="]همه و همه پا به پای من فکرمی کنند[/FONT][FONT="] ...[/FONT]
[FONT="]فکر می کنند و جزیی از افکار من می شوند[/FONT]
[FONT="]نقش می گیرند...درتکلیف من[/FONT][FONT="] ![/FONT]
[FONT="]در آن علامت تعجبی که آخر جمله هایم می گذارم[/FONT]
[FONT="]خیره می شوم به عمق یک بعد از ظهر تیر ماه[/FONT]
[FONT="]کاش تمام نشود[/FONT][FONT="] ...[/FONT]
[FONT="]کاش نگاه و قدم هایمان آن قدر محکمم در هم گره بخورد که باز کردنش کار ما نباشد[/FONT][FONT="] !!![/FONT]
[FONT="]اما نه ... اگر تمام نشود که تمام این دو سال و چند وقت می رود زیر سوال ؟[/FONT][FONT="]![/FONT]
[FONT="]انتخاب را می گذرام به عهده ی همان بعد از ظهر[/FONT]
[FONT="]اما این را خوب میدانم[/FONT]
[FONT="]خط های ممتدی که با سرعت از جلوی چشم هایم فرار می کنند[/FONT][FONT="] ...[/FONT]
[FONT="]هیچ وقت تمامی ندارند[/FONT][FONT="] ...[/FONT]
[FONT="]نه برای من ... نه برای تو[/FONT][FONT="] ... ![/FONT]