معماری با مصالحی از جنس دل

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش می شد امروز بگذرد
برود بشود جزئی از گذشته
بشود خاطره
...
انوقت شاید این قدر احساسم آزارم ندهد
شاید دلم تنگ شود برای امروز..
....
آنقدرها هم عجیب نیست...
نشده گاه دلت برای خاطره ای خاکستری تنگ شود...!
 

Melina666

عضو جدید
[FONT=times new roman, times, serif]آرامشــــ یــعنــےهـــر وقتـــ قهـــر ڪردے مطمئـטּ بـاشے ڪہ[/FONT][FONT=times new roman, times, serif] تـا آشتـے ڪنے [/FONT][FONT=times new roman, times, serif]هیچـ ڪســـــــے جاتـــــ رو نمے ڪًیره ...!!! [/FONT]
 

presante

عضو جدید
دلم برای یک نفر تنگ است…
نه میدانم نامش چیست…
و نه میدانم چه می کند…
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم…
رنگ موهایش را نمی دانم…
لبخندش را هم…
فقط میدانم که باید باشد و نیست…
 

presante

عضو جدید
رفــــــت!
پر کشیــــــــد!
روحــــــــــش طاقــــــت ایـــــــن دنیـــــــــا را نـــداشتـــــ!
دنــــــیا برایــــــش قفــس بود….
قفســــــــــی تنـــــگ..!!
ســـــردش استــــ !!!
امشــــــب مهمــــــــــان خــــــــــــاک ســــرد اســــت!!!
پــــــــرواز کرد!!
خوشــــا بهــــ حــــالشــــــ….
اما مـــــن چــــه کنمـــــــ بــــا ایـــــن همهــ دلـــــتنگـــــــــــی؟؟
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
به گل سرخ پژمرده اتاقم مینگرم
همچون
من پژمرده هست
همچون من
کسی
نگاهش نمیکند
و چه لذتی دارد
دیگر
کسی
را
نداشتن
تا مجبور
باشی
دروغهای
عاشقانه اش
را بشنوی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
به تنهایی خویش
مینگرم
کمی
انسوتر
از من
کسی شاید تنها باشد
ولی حجم تنهایی
مرا
جز خودم درک نخواهد
کرد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.

.

امروز میشوم
شما
فردا میشوم
تو
پس فردا میشوم
او
تنها
میدانی
تو همیشه
تو هستی
با وجود
اینکه
مرا
از یاد برده ای
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز

گاهـــي دِلـــــم
تفــــريح ناسالم مي خـــواد
مثـــل فکر کــردن به تــــــو
!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
.

.

هوای دلم
که
ابری میشه
مینویسم تا کمی اروم بشم
اما
به دلم
به چشمام مدیونم
بخاطر اینکه
دل تنگ یه نامرد میشم
برای
یه نامرد
اشک میریزم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خیلی روزها
به گوشه ای
دنج اتاقم میروم
تاریکش میکنم
تا
نبینم
دوباره
از سر دلتنگی
برایت
اشک میریزم
تا حداقل
فراموش کنم
تویی
را که
همیشه
برایت
بی ارزش بودم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اندوه دلم را
کسی نخواهد
فهمید
کسی
چه
میداند
تنهایی
یعنی چه
کسی
چه
میداند
ان روزها
که میامد
و تظاهر میکرد دوستم دارد
چه حالی داشتم
اخر دوستش داشتم و هنوز
هم دوستش دارم
برای
همین
تنهاتر
از همیشه
هستم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سر بر شانه
زمانه خویش گذاشته ام
تا
شاید
این زمانه
کمی
فراموش کند
مرا
و بگذار
به اغوش
خاک بروم
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
خداحافظ گل لادن تموم عاشقا باختن


ببین هم گریه هام از عشق چه زندونی برام ساختن


خداحافظ گل پونه گل تنهای بی خونه


لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه


یکی با چشمای نازش دل کوچیکمو لرزوند


یکی با دست ناپاکش گلای باغچمو سوزوند


تو این شب های تودرتو.خداحافظ گل شب بو


هنوز آوار تنهایی داره می باره از هرسو


خداحافظ گل مریم.گل مظلوم پر دردم


نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم


نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم


از این فصل سکوت و شب غم بارونو بردارم


نمی دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی


تو که بیداری بگو از شب چی میدونی


تو ابن رویای سردر گم.خداحافظ گل گندم


تو هم بازیچه ای بودی.تو دست سرد این مردم


خداحافظ گل پونه.که بارونی نمی تونی


طلسم بغضو برداره.از این پاییز دیوونه.
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
از کسی که دوستش داری ساده دست نکش !


شاید دیگه هیچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی


و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن


چون شاید


هیچوقت


هیچ کس


تو رو به اندازه اون دوست نداشته باشه !!
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
از خدا پرسید : اگر در سرنوشت ما همه چیز را از قبل نوشته ای، آرزو کردن چه سود دارد؟


خداوند خندید و گفت : شاید در سرنوشتت نوشته باشم " هرچه آرزو کرد "
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
آسانسوری شده ام
تنها
در برجی متروک
که سال هاست
بهانه ای برای اوج گرفتن
نداشته است
به خانه ام بیا
خسته ام
از این همه ایستادگی
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
به این فکر میکنم


لالایی های ِ مادرم


زیر ِ کدام بالشتک کودکی هایم جا مانده؟


شاید هنوز بشود آسوده خوابید…:(
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز


دلم خوش نیست


غمگینم


کسی شاید نمیفهمد


کسی شاید نمیداند


کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی


تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی


عجب احساس زیبایی


تو هم شاید نمیدانی …
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز


دلم بایگانی رویاهای شکسته ای ست که در حسرتت خاک می خورند ...


چه اشتباه مهیبی !!!


آنجا که سرنوشت عشق را به دلم پیوست کرد


و مرا در پوشه تنهائی گذاشت !
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
نقـش یـــک درخــت خشک را


در زنـدگی بازی میکـنم


نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم


یا هیزم شکن پـیــر..!!
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
دردهایم را ، سرسری می خوانی و رد می شوی ....


صبرکن !


اگر راست می گویی،


قلبم را بخوان! ...


مطمئنم چون قاصدکی در مسیر دلدادگیم پَرپَر خواهی شد!
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
با “یکی بود یکی نبود” شروع می شود این قصه …


با “یکی ماند ، یکی نماند” تمام !


یکی من بودم یا تو ، مهم نیست …


مهم قصه ایست که تمام می شود !
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
خنده ام میگیرد…
وقتی پس از مدتها بی خبری،
بی آنکه سراغی از این دل بگیری…
می گویی دلم برایت تنگ است …
یا دلم را به بازی گرفته ای،
یا معنای واژه ها را خوب نمی دانی ؟
دلتنگی … ارزانی خودت،
من دیگر دلم را به خدا سپرده ام…
 
بالا