معماری با مصالحی از جنس دل

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز


وبااحساساتم کردند،ومرا




در دوردست خودم تنها گذاشتند،ومن امروز به پایان خودم




نزدیکم،پروردگارا به من بیاموز در این فرصت حیاتم




آهی نکشم برای کسانی که دلم راشکستند!​
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز

دِلــم بچگـے مے خواهـَد


جلوے در ڪـُدام مغازه پا بـِڪوبم

ڪہ بَرآیـم آرامــِش بِخــَرنــد؟؟؟


هــَرکـَسی ... بـه سـَهمـه خود
...

ازدُنیـا چـیزی بـَرمیدارد ...

مـَن ازدُنیـا


دست بـَرداشتـه ام
...

 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کاش می شد آدم گاهی
به اندازه‌ی نیاز، بمیرد...
بعد بلند شود
آهسته آهسته
خاک‌هایش را بتکاند
گردهایش بماند
اگر دلش خواست،
برگردد به زندگی...
دلش نخواست،
بخوابد تا ابد
کاش می‌شد گاهی آدم
به اندازه‌ی نیاز
بمیرد...!!
[/FONT]
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بدترین درد این نیست كه عشقت بمیره

بدترین درد این نیست كه به اونی كه دوستش داری نرسی

بدترین درد این نیست كه عشقت بهت نارو بزنه

بدترین درد اینم نیست كه عاشق یكی باشی و اون ندونه

بدترین درد این است یكی بمیره . بعد از مرگش بفهمی كه دوستش داشتی......!!!
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]مرگ انســـان زمـانیســت که نـــه شـــب بهانــه ای بـرای[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]خـــوابـیـدن دارد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]و نـــه صـــبح دلیلی بـرای بیــــدار شــــدن[/FONT][FONT=&quot]. . .[/FONT]
 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ميدوني بعضـي روزا ديگـــه[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]نه خاطره ...[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]نه بغــض ...[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]نه اشک ...[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]هيچ کدوم دردي ازت دوا نمي کنه ...[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]مي شيني و زل مي زني يه گوشه[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]زانوهــاتو بغــــــل مي کني[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]و با خــودت ميگي:[/FONT]


[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] ديگه زورم نمي رسه...[/FONT]​
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مسعود جان

تا تو رفتی همه گفتند که از دل برود هر آنکه از دیده برفت

و در آن لحظه به ناباوری و غصه ی من خندیدند
و کنون آه تو ای رفته سفر که دگر باز نخواهی گشت
کاش می امدی و می دیدی که در این کلبه ی خاموش هنوز
یادگار تو بجاست
کاش یک لحظه سرود غم و اندوه مرا می خواندی

که چه ها بر من آشفته گذشت
کاش می دانستی که در این عرصه ی دنیای بزرگ
چه غم آلوده جدایی ها
و بدانی تو که از دل نرود هر آنکه از دیده برفت
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
مے گویند[SUP]پرخاشگر[/SUP]شده ام!

نه ،


فقط هرڪس ڪ ِ لحظه اے
[SUP]یاد تـ[/SUP]را از ذهنم بگیرد

گیرم با یڪ
[SUP]عطسه[/SUP]ے معمولے

نمے توانم سر بـ ِ تنش بگذارم
!

می گویند
[SUP]خواب[/SUP]ندارم

نه!فقط
[SUP]منتظر تـُ ام[/SUP]

مے ترسم چشم روے هم بگذارم و بیایے
!

چیزیم نیســت
... !

دَر عوض ،

[SUP]
موسیقے آرام[/SUP]
گوش مے دهم!
[SUP]
قُرص[/SUP]
هایم را دوبرابر مے خورم!

و رگ خوابت را
[SUP]نَوازش[/SUP]مے کنم!

اصلا ً اتفاق عجیبے نیفتاده
!

فقط انگار سرم
[SUP]بلایے[/SUP]

دارد مے آید
...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تو را گم کرده ام
انگار نیستی،نه صدایی از تو است و نه نگاهی
پس بگو چرا نمیکنی از من یادی
من برایت شده ام لحظه ای،گهگاهی
فکر نمیکنم از دوری ام آرامی
در حسرت منی و پریشانی
تو را گم کرده ام و در جستجوی توام ،تا تو را دوباره به قلبم برسانم ،
قلبم نفس میخواهد،باید قلبم را تا لحظه ی پیدا کردنت بی نفس بکشانم.
آنقدر دلم برایت پرپر زد که بی بال شد،
آنقدر گشتم و گشتم اینجا و آنجا که اینک خودم را نیز گم کرده ام.
بشنو صدایم را ،این آخرین نوای کسی است که بی تو بی صداست
ببین حالم را،این آخرین نفسهای کسی است که بی تو بی هواست
تو را گم کرده ام و تنهایی را پیدا،ای غم تو دیگر به سراغم نیا
نیستی و خیالت با من است،از خیال تو یادت در قلب من است،
از یادت ،دلتنگی به جا مانده و انتظار،بیش از این مرا بیقرار نگذار.
تو را گم کرده ام و آغوش سردم در حسرت گرمای وجودت مانده،
قلب عاشقم این قصه نیمه تمام را تا آخرش خوانده،
این خاطره هاست که در خاطر پریشانم به جا مانده.
میخواهمت ای جواهر گمشده ام،
اگر بودی و میدیدی حالم را ،میفهمی که چرا دیوانه شده ام.
فاصله ی من و تو ، دورتر از آسمان و دریا است

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مسعود من.....
یادت هست روزی ازم پرسیدی اگه نباشم چیکار می کنی؟؟
منم گفتم : جونم بسته به جونت........

حالا که رفتی چشم به راه تو هستم تا بیایی....حتی در خواب هم دنبال تو می گردم.
.

 
آخرین ویرایش:

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ایــن شعر ـها یتیــم شده اند !

بی کــَس انــد !

نیــا ! بگذار در بی کـَسی بزرگشــان کنم !

بگذار شعر ـهایَم بی مخاطب بمانــد !

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خسته ام از دکمه هاي سردي که حرف ها را مي نويسند

بدون هيچ تضميني ،

حرف هايي که هيچ وقت صوت نميشن

...


 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مسعود جانم
هیچکس نفهمید گریه ی من از دوریه تو بود..
از اینکه نیستی ومن با خیالت خوشم...
با حرفایی که هر روز و شب توی ذهنم مرور میشن...
این جا همه چی رنگه تو رو داره حتی باروون....
دلم گرفته..
عجیب گرفته

 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرقـے نمـے کند !!

بگویم و بدانـے ...!

یا ...

نگویم و بدانـے..!

فاصله دورت نمی کند ...!!!

در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!

جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:

دلــــــــــــــم.....!!!
:cry:
 

presante

عضو جدید
سرگرمی ام شده گرفتنِ فال حافظ و من خسته از جواب های تکراری :
“غم تمام می شود”
“غصه نخور”
“مشکلات حل می شود ”
و …
دلم می گیرد ، چرا حافظ نمی داند بی او هیچ چیز تمامی ندارد جز این زندگی ؟!

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به سراغ من اگر می آیی،
تند و آهسته چه فرقی دارد؟
تو به هر جور دلت خواست بیا...
مثل سهراب دگر جنس تنهایی من
چیزی نیست که ترک بردارد،
مثل آهن شده است
چینی نازک تنهایی من

 

presante

عضو جدید
خیلی ها دلـمو شکستن؛
ولی تو با همه فـــرق داری
آخـه ی ضرب المثلی هست ک میگه :
کــــار را آن کرد ک تمــــام کرد
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
لحظه ایی که برای اولین بار وارد قلبم شدی
بهترین لحظه ی زندگی در تمام عمرکوتاهم بود
لحظه ایی که پرسیدم :
بمانم یا بروم؟؟
گفتی:
نمیدانم...
لحظه به لحظه مردنم را به نظاره نشسته ام ...
مردنم نزدیک است ...
نمیدانستم عمر عاشق بودنم
اینقدر کوتاه است...
نمیدانستم...
 

presante

عضو جدید
یکـــی بود یکــــی …..... مَــــــن میـــــروم قصه باید شــروع شود . . .
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
... چه قدر خوب میشد اگر
... یك بار​
... فقط یك بار​
... آسمان به زمین بیاید​
... تا وقتی​
... اشك میریزم​
: نگویند

مگر آسمان به زمین آمده ؟؟؟؟​

 

presante

عضو جدید
ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ !
ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ ﺷﺪ .
ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ .
ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ !
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻣﻦ ، ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ . . .
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خـیــــلی ســخــتـه كـه بــخــوای
بـا آب خــوردن،
بــغــضـت رو بـفـرسـتـی پـایـیـن،
امـــا یـــه دفــعــه
اشـــــك از چــشـمــا ت
جــاری بـشـه ...





 
بالا