مشت زدم بر زمین
تکه ای خاک برداشتم
بوییدمش
بوسیدمش
آری این همان یارخلق نشده من است
تکه ای خاک برداشتم
بوییدمش
بوسیدمش
آری این همان یارخلق نشده من است
تازه عادت کرده بودم ، که تو تنهایی بمونم
ولی وقتی تو رو دیدم ، دیگه گفتم نمیتونم
تازه عادت کرده بودم ، که باشم تنهای تنها
تا که دیدمت دلم گفت ، تویی اون عشق تو رویا
تازه عادت کرده بودم ، تازه عادت کرده بودم