معماری با مصالحی از جنس دل

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
غريبه بود

آشنا شد

عادت شد

عشق شد

هستي شد،روزگار شد

خسته شد

بافاصله شد،دور شد

بيگانه شد ولي فراموش نشد.....
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بگو آره! بگو نه!
بگو نه! به خط کشیدن رو پر پرواز رویا
بگو نه! به سنگ پروندن به قناری
به شقایق
به قفس کردن مهتاب
به سیاه کردن آینه
بگو نه! به سنگسار دوتا پروانه‌ی عاشق
رد شو از ترس و به سایه بگو نه!
بگو نه! که کوچه گلبارون شه
به سکوت و شب بگو نه!
بگو نه که عاشقی آسون شه!
بگو آره!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگه میگم دوستت دارم
از سر عادت نیست
یا ازسر جوونیم
میگم که یادت بیارم
بهترین اتفاقی بودی که تو زندگیم افتاده

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

گنــدم زار گیســـوانــم

وســـوســـ ه ای ســتـ

کـــاش داســـی شـــود دستـــآنتــ

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

ایـن چه مهربـانیـست؟
که بـا خود همه چیـز را بـردی
بـجز مـن




براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 862x862 مي باشد
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مَـــــن خَسته اَم و . . .

غـــرورَم اجــــازه نِمیدَهــــد بیُفتَم از پا . . .

حَتــــــی . . .

تَبَـــرهایی که دَر ریشــــه اَم گـــــیر کرده اند . . .

با تَعجُبـــ نگــاهَم میکنند و میگـــویَند :

این دِرَخــــت مگـــر چندســــاله استـــ !!!!




 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به تو که می رسم

زمان می ایستد


حتی پرنده ها هم به احترام حضورت سکوت می کنند



و من بی اختیار در تو خودر ا به فراموشی می سپارم..... !!
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!
نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند!
آن عشقی که میگویند تو نیستی ، تو معنایی بالاتر از عشق داری و برای من تنها یک عشقی!
... از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب به آن خیره میشدم!
باارزش تر از تو ، تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده !
قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت ، ماندن خاطره هایی که مرور کردن به آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند!
و رسیده ام به تویی که آمدنت رویایی بوده در گذشته هایم ، و رسیده ام به تویی که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه ی زندگی ام است
پایانی ندارد زندگی ام با تو ، آغاز دوباره ایست فردا در کنار تو ، فردایی که در آن دیروز را فراموش نمیکنم ، آنگاه که با توام هیچ روزی را فراموش نمیکنم ، که همه آنها یکی از زیباترین روزهاست و شیرین ترین خاطره ها ، و گرم ترین لحظه ها !
سر میگذارم بر روی شانه های تو ، آرامش میگیرم از صدای تپشهای قلب تو ، دلم پرواز میکند در آسمان قلبت ، میشنوم صدای تپشهای قلبت ، اوج میگیرم تا محو شوم در آغوشت !
تا خودم را از خودت بدانم ، تا همیشه برایت بمانم ،چه لذتی دارد تا صبح در آغوش تو بخوابم!
تا ببینم زیباترین رویاها ، فردا که بیدار میشوم حقیقت میشود همه ی رویاها !
و اینجاست که عاشق خیالات با تو بودن میشوم ، و به عشق این خیالات دیوانه میشوم !
حالا من مجنونم و تو لیلای من ، همیشه میمانیم برای هم ، و میسازیم یک قصه ی عاشقانه دیگر با هم !
بر میگردیم به دیروزی که گذشت ، خاطره ی شیرین فردا بدجور به دل نشست !
و میدانیم زندگی مان عاشقانه خواهد گذشت ، هم دیروز و امروز و هم فرداهایی که خواهد رسید!

 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه شعرها را گشتم . .
نشانی از تو نیافتم
برای تو باید
شعری دیگر سرود .
تو . . خود منی
در قالبی دیگر . .
ساده تر . .
پاک تر . .
غریب تر . .
مسحور تر .
یا نیمه ی منی
فرسنگها دورتر از من . .
چونان
که امتداد بهت نگاه من
در همه چیز
حسرت نشانی از تو یافتن است .



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﭼﺸـﻢ ﻫﺎﯾـﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺸـﺖ ﺑﮕﯿـﺮﻡ ...

ﺩﯾﺪﻡ ﻃﺎﻗﺖ ﺍﺳﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ !

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلگیرم از تمام خودم، از زمان، از زمین
از تو همیشه مثل خودم با دلم عجین
این روزهای بی غزل، این روزهای تلخ
می خواستم کنار تو باشم فقط همین!
تنـها نِـشـَسـته امـ ...

هــیچـکَـس مَــرا بـه یـاد نَــمـی آوَرد !

ایـن هَـمه آدم، روی کَـهـکِشان بـه ایـن بُـزرگـی !

و مَـــن ... حَـتـی آرِزوی یِـِکی نـبـودم


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نامه ای برای دخترم..

دخترکم

ما همه در این دنیا مسافر بودیم

نمازهایمان که نه

ولی دلهایمان بدجور شکسته بود..!


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دختر کوچولو: چيکارم داشتي گفتي بيام اينجا؟
.
.
.
پسر کوجولو: ميشه با پسراي ديگه بازي نکني؟
آخــــــــه من دوست دارم
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دختری شده ام از جنس پاییز

بی احساس مثل فصل برگ ریز


پیکره افت زده ام سوغات جدایی توست

و چشمان بارانی ام رهاورد عشق تو
ست!

دلم هزاران تکه شده
هر تکه اش در انتظار وصل توست
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باز هم شانه ات را

را می بویم و می بوسم

تا که بدانی با تکیه بر شانه تو احساس امنیت می کنم و از عطر تن تو مست می شوم

همین که شانه های تنومند تورا در کنار شانه های ظریف خود ببینم

همین که سرم را به سینه ستبر تو بچسبانم

همین که در آغوش دریایی تو غرق شوم و در پی راه نجاتی نباشم

یعنی من در امن ترین جای زندگی ام قرار دارم و نباید نگران دسیسه های این روزگار بی معرفت و

حسود باشم
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی مرا در آغوش میگیری
چنان جاذبه ی آغوشت به جاذبه زمین غلبه میکند
که
روحم به پرواز در میآید...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همیشه می دیدمش ...

کنارش بود

حتی در چشمانش !

و... سه نقطه پر از واژه های نا آشنا

چیزی همانند احساسش

و باورش در نقطه سر خط !

و دوباره گم کردنش در نیمه ی پاک شده ی واقعیت ها ...

سخت است

عادت به ندیدن !

و دفتری پر از نقطه های سر خط

بی هیچ واژه ای !

و باز حس سکوتش ...!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چند گویم من از جدایی ها

روزگاری با غم دوری تو من ساختم
قصه ها و غصه ها با یاد تو پرداختم
با امید دیدنت یک لحظه و یک ثانیه
بارها در کنج غم شعر و غزلها ساختم
شور عشقت خانه ی دل را به بازی میگرفت
من چه تلخ این بازی بی انتها را باختم
گرچه سازت همنوا با ساز من هرگز نشد
باز اما من برایت این نوا بنواختم
بی تو سرگردان و حیران گم بدم در خویشتن
با تو اما من خودم را بیشتر بشناختم
عقل در آغوش عشقم خفته و مدهوش بود
من به رأی عشق سوی قلب سنگت تاختم
پیش چشمم این جهان تمثیلی از روی تو شد
گوییا جز تو همه دنیا به دور انداختم
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مترسک تمام حواسش به بالای سرش بود ...

گنجشک به درخت خورد

هواپیما سقوط کرد

زمین پرواز کرد

خاک هایش نشست ...

سوخت

روحش هم ...

مترسک را باد برد ...!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر شـــــــــَب ..

امروزمـ رآ خَط میزنَــــــــــمـ ...

بآ خودَم میگویَـــــــــــــــــمـ : فَردآ از سَر می نویســــَــمـ ..!

ایــــــــنجوری نَــــــــــبودنـــت کنــــــــآرمـ ..

کمــــــــتَر مَعلوم میشَــــود...
 
بالا