معماری با مصالحی از جنس دل

[hassan2010]

[FONT=times new roman, times, serif]بہِتریـن لـذتـےڪہِ تـوے בنـیـا ہِست ایـنـہِ ڪہِ . . .
[FONT=times new roman, times, serif][/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]بـدونـے یہِ نـفـر خـیـلـے בوسِـت داره....[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif][/FONT]
[/FONT]
​

 

[hassan2010]

[FONT=times new roman,times,serif]ﻣﻄﻤﺌטּ ﺑﺎﺵ
ﻭﻗتے ﺑﺮﺍﻱ ڪسے مہِم ﺑﺎشے
ﺍﻭ ہِمیشہِ ﺭﺍہِے ﺑﺮﺍے ﻭﻗﺖ
ﮔﺬﺍﺷﺘטּ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎטּ ﺧﻮﺍہِـב ﻳﺎﻓﺘـــــــ …
ﻧــہِ ﺑہِانہِ ﺍے ﺑﺮﺍ[/FONT][FONT=times new roman,times,serif]ے ﻓﺮﺍﺭ ﻭ [/FONT][FONT=times new roman,times,serif]ﻧــہِ בﺭﻭغے ﺑﺮﺍے ﺗﻮﺟیہِ.../.[/FONT]

 

[hassan2010]

[FONT=times new roman,times,serif]از من نرنج...​

[/FONT]​

​

[FONT=times new roman,times,serif]نہِ مغرورم نہِ بے احساس...​

[/FONT]​

​

[FONT=times new roman,times,serif]فقط خستہِ ام...​

[/FONT]​

​

[FONT=times new roman,times,serif]خستہِ از اعتمادے بی جا...​

[/FONT]​

​

 

[hassan2010]

شایـב چشم‌ہِاے ما نیاز בاشتہِ باشنـב ڪہِ گاہِے با اشڪ ہِاےمان شستہِ شونـב،
تا بار בیگر زندگے را با نگاه شفاف‌ ترے ببینیم.

 

[hassan2010]

[FONT=times new roman,times,serif]درد دارد وقتے كه من عاشقانہِ ہِایم رامی نویسم
دیگران یاد عشقشان مے افتند...
اما تو ....
بیخیالے...[/FONT]

 

[hassan2010]

وزن دار نمے گویم

قافیہِ ہِم نمے گذارم

بے پرده و رک مے گویم

دلتنــــــــــگم

 

[mohammad azizi]

مهربانم ای خوب...​

ياد قلبت باشد يک نفر هست که اينجا
بين آدمهايي که همه سرد و غريبند با تو
تک و تنها، به تو مي انديشد
و دلش از دوري تو دلگير است...
مهربانم اي خوب
اين بار ياد قلبت باشد
يک نفر هست که با تو به خداوند جهان نزديک است
و به يادت هر صبح گونه سبز اقاقي ها را
از ته قلب و دلش مي بوسد
و دعا مي کند اين بار که تو
با دلي سبز و پر از آرامش، راهي خانه خورشيد شوي
و پر از عاطفه و عشق و اميد
به شب معجزه و آبی فردا برسی...
​

 

[ایلین1366]

آرامشی میخواهمـــ
خلوتی میخواهمــ
تو باشی و من
در کنار همــ
تو سکوت کنی و من گوش کنمــ
من آرام بگویم تو را دوست دارم و تو گوش کنی
و آرام بگویی...من هم...
و شرم زیبایی را بر گونه های تو ببینمــ

 

[ایلین1366]

تـو چـه مـیفـهـمـی از روزگـارم ....

از دلـتـنـگـی ام ...


گـاهـی بـه خـدا الـتـمـاس مـیـکـنـم ...


خـوابـت را بـبـیـنـم ...


مـیـفـهـمـی ؟!!


فـــــقــــــط خـــوابــــــت را !!!
.................................................. .....

 

[نادین]

لطفا این شعر را

آهسته بخوانید.

روویِ سطرِ آخرِ گریه‌هاش

خواب رفته است شاعر!

 

[نادین]

می گویند:

عشق خدا به همه یکسانَ ستــ

ولی من می گویم:

مرا بیشتر از همه دوستــ دارد

وگرنهـ

بهـ همهـ

یکی مثل تو می داد .
​

 

[نادین]

خندیدن، خوب است

قهقهه، عالی است

گریستن، آدم را آرام می کند

اما…

لعنت بر بغض!

 

[نادین]

روزهایی که تو را کم دارم...

ابرها بیشترند...
​

 

[mohammad azizi]

جای دوری نرفته ام ...

جای دوری نمی روم !

می روم

کمی باران را با دلم

یا دلم را با باران

یکی کنم ...!

 

[mohammad azizi]

آنقدر آرامم ،

که شک دارم به بودنم !

ترسم نه از طوفان ،

از مرداب شدن روحی ست

که هم قافیه ی پرواز

ترانه می سازد !!!
​

 

[mohammad azizi]

زیباست یادت...

ببین اگر خودت بودی چه غوغایی می کردی...

 

[mohammad azizi]

مي دانم روزي با تن خسته و خيس

سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهاي چشمم فرود مي آيي در ميان انبوه

مژگانم ميزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را براي هميشه مي بندم تا ديگر دوريت را حس نکنم...

 

[mohammad azizi]

غــــــرورم مدیون باران است
مدیون بــــاران
مدیون بــــآرانی که باعث شد اشک هایم پنهان بمــآند
از باران ممنونم
آبرویـــَم را حفظ کرد
امـــآ نمیدانم در این روزهــآی بی باران چه کنم؟؟!​

 

[fahimeh89]

عطرهای خوب ، شیشه خالی شان هم بعد سال ها هنوز عطر می دهد درست مثل جای خالی تو . . .

 

[محمدرضا گلـزار]

دیشب بابام اومده می گه
تو دیگه بزرگ شدی وقتایی که من نیستم تو مرد این خونه ای، تو باید کولرو خاموش کنی!

 

[محمدرضا گلـزار]

دیشب سر یه موضوع الکی که حق با من بود با بابام حرفمشد
بابام هم می خواست معذرتخواهی کنه هم غرورش نمی ذاشت
طی یه حرکت انقلابی رفت کولرو روشن کرد!

 

[محمدرضا گلـزار]

روزی مردی سراغ شیخ آمد و گفت: یا شیخ، من با زنی همکار هستم و در موقع کار دست و بدنمان به هم میخورد. تکلیف چیست؟

شیخ فرمود بیارش اینجا ببینیم ارزش فتوا داره یا نه… !!!

(کتاب شیخ و ملاحظات قبل از فتوا جلد 15 صفحه 42)

 

[محمدرضا گلـزار]

روزی سوسن (همسر شیخ) به اتاق اعتکاف شیخ وارد شدند و شیخ را خونین و مالین در حال ناله دیدند. شیخ در همان حال با زاری فرمودند: صد دفعه گفتم شبهای معراج این پنکه سقفی لعنتی رو روشن نکنین!

 

[ایلین1366]

به حرمت تمام عاشقانه ها
بمان و عاشقی کن
شاید حال دلم خوب شود
کسی چه می داند !!!

 

[ایلین1366]

معذرت خواهی‌، حرمت داره…
یه نفر غرورش و می‌شکنه… بخاطر تو…
از کنار معذرت خواهی‌ ساده رد نشو…

​

 

[ایلین1366]

این شعر را همین حالا بخوان

وگرنه بعدها باورت نمی شود
هنگام سرودنش چگونه دیوانه وار عاشقت بودم
همین حالا بخوان
این شعر را که ساختار محکمی ندارد

و مثل شانه های تو هربار گریه می کنم می لرزد
هربار گریه می کنم

و پیراهن هیچ فصلی خیس تر از بهاری نیست

که عاشقت شدم ...
امشب لب رودخانه نشستم و گریه کردم .

 

[ایلین1366]

من به کوتاهیِ این ثانیه ها معتقدم!

عشق یک معامله نیست !!!

ساده باید گفت:

دوستت می دارم ...

 

[senator007]

چه می شد اگر خدا، آن که خورشید را
چون سیب درخشانی در میانه‌ی آسمان جا داد،
آن که رودخانه ها را به رقص در آورد، و کوه ها را بر افراشت،
چه می شد اگر او، حتی به شوخی
مرا و تو را عوض می کرد
مرا کمتر شیفته
تو را زیبا کمتر

 

[mani24]

مــَــטּ هَــــر روز وَ هَـــر لَـــحـظِـہ نِــگُــرانـَـت مے شَـوَم

کِہ چـِہ مےکُنے؟

کُــجایے؟

دَر چـِہ حــالـے؟

پـَنجَـره اُتـاقَـم را بــاز مــےکُـنَـم وَ فَــريـاد مـے زَنَــم

تـَـنــهــآیــیـَت بَــرآے مَــטּ

غُـصِّـہ هـايَـت بَــرآے مَــטּ

هَـمـِـہ بُــغــض هـا وَ اشکـهـايَــت بَــرآے مَــטּ

تُـو فَـقَـط بــِخَـنــد

آنَــقَــدر بُــلَــنـد تـا مَــטּ هَــم بـ ِـشـنَـــوَم

صِـــداے خَـــنـده هـايَـت را
صِـــداے هَـــمـيـشِـہ خــوب بــودَنَــت رآ

 

[fantastic.fati]

ﯾﻪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺗﻮ کابینت ﺑﺮﺩﺍﺭ.
+ ﺧﺐ.
- ﭘﺮﺗﺶ ﮐﻦ ﺯﻣﯿﻦ.
+ ﺧﺐ.
- ﺷﮑﺴﺖ؟
+ ﺁﺭﻩ.
- ﺣﺎﻻ ﺍﺯﺵ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻦ.
+ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ.ﻣﻨﻈﻮﺭﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ.
- ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﺷﺪ؟
+ ﻧﻪ…
- ﻣﺘﻮﺟﻪ شدی ؟