تو آغوشت بگیر امشب ، تن تب دارِ سردم رو
بزار با تو ببینم من ، هجوم تلخ مرگم رو تو آغوشت بگیر امشب ، وجودم مست اسم توست
تمام التهاب من ، فقط آغوش گرم توست ببین دیره برای ما ، ببین وقت وداع ماست
هنوز دلتنگه لبهاتم ، اگرچه آخرین شبهاست بیا آری بین من رو ، تو ای تنها غرور من
تمام لحظه ها از توست ، برای پیکر این تن نگاهت هر کجا پیداست ، کناره قلب آواره
دقایق بی تو بی معنی ، همش در جنگ و پیکاره تو آغوشت بگیر امشب ، شبی لبریز دردم من
همیشه ارزوم بوده ، تو آغوشت بمیرم من
" بگذار تا بجويمت " رايحه اي ببويمت، نرگس خوب روي من بگذار تا بجويمت ، اي همه جستجوي من راز دلم بگويمت ، اي همه گفتگوي من غم ز دلم برون کنم ، با سخنان گرم تو مهر تو را به جان خرم اي مه مهر پوي من
گفتگوی ماه و نابینا: نابینا گفت:دوستت دارم ماه گفت:توکه منو نمیبینی پس چطوری دوستم داری؟ نابینا گفت:اگر میدیدمت عاشق زیباییت میشدم/ اما الان که نمیبینمت عاشق خودت هستم
وقتی خسته ای از دنیا، از مردمانش و حتی از نزدیکترین افراد توی زندگیتاونوقته که دیگه زندگی برات معنی نداره، اونوقته که دوس داری نفس کشیدن هم از زندگیت خط بخوره تا راحت بشی...خدا برای هیچکس نیاره, این لحظه خیلی ...