همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود
کو را به سر کشته هجران نظری بود
من بودم و او نی قلم اندر سر من کش
با او نتوان گفت وجود دگری بود
دوست عزیز با دال شروع نکردین...
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود
کو را به سر کشته هجران نظری بود
من بودم و او نی قلم اندر سر من کش
با او نتوان گفت وجود دگری بود
دوست عزیز با دال شروع نکردین...
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
ببخشید د رو ه دیدم خطای دید بود
دیده ام خیره به ره ماند و نداددل به تو دادم تو دلت جای دگر بود
در فکر یکی مونس وهمتای دگر بود
هر گز نشد از دیدن تو چشم و دلم سیر
هر لحظه تو را صورت زیبای دگر بود
گفتی که چو من در پس بازار زیاد است
کی حسرت من وصلت لیلای دگر بود***
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدمدیده ام خیره به ره ماند و نداد
نامه ای تا دل من شاد کند
من هم شبی به شهر تو، ره جستم ای هوسدیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی بیاد خط تو بر آب میزدم
تا ابد معمور باد آن خانه کز خاک درشهمراه بسيار است ، اما همـدمي نيست
مثل تمام غصـه ها ، اين هم غمـي نيست
![]()
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا
الا گر جفاکاری اندیشه کن
وفا پیش گیر و کرم پیشه کن
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت ان مونس جان مارا بس
تا که نامی شدم از نام نبردم سودی
گر نمردم من و این گوشه گمنامیها
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگردردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
تو رهرو دیرینه سر منزل عشقیسینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]از غم هجر مکن ناله و فریاد ک من[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] [/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]زدهام فالی و فریادرسی میآید[/FONT]
ثانیه ها در پی هم میروند
نیست کسی در پی آنها رود
من ریشه های تو را دریافته امدستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای گشتم وچندی به سر شدم
تشبیه دهانت نتوان کرد ب غنچه
هرگز نبود غنچه ب این تنگ دهانی
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرسيک پنجره برای ديدن
يک پنجره برای شنيدن
يک پنجره که مثل حلقه ی چاهی
در انتهای خود به قلب زمين ميرسد[/B]
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرسيک پنجره برای ديدن
يک پنجره برای شنيدن
يک پنجره که مثل حلقه ی چاهی
در انتهای خود به قلب زمين ميرسد[/B]
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان ز او شده ام بی سر و سامان که مپرس
فوق العااااااده بووووود!!!!!!!!1 مرسییییییی!!!!!يک پنجره برای ديدن
يک پنجره برای شنيدن
يک پنجره که مثل حلقه ی چاهی
در انتهای خود به قلب زمين ميرسد[/B]
دردم نهفته به ز طبیبان مدعیصورتت شعر است و هر یک تار زلفت مصرعی
شعر را یک مصرع بیچیده زیبا میکند
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |