مرا به کار جهان هرگز التفات نبود...........رخ تو در ظر من چنین خوش آراست.........
دل از من برد و روی از من نهان کرد ......................... خدا را با که این بازی توان کرددر خرابات ز اسرار حقیقت صائب..........تا خبر یافتم ازبی خبرانم کردند.........