\/ \/\/ | F /\ T
عضو جدید
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
شبتون خوش
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم
شبتون خوش
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
شبتون خوش
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم
شبتون خوش
ما خرابیم چو صفر اندر حسابیم
چو صید اندر طنابیم
جهان را برد آب و ما به خوابیم
من ندانم به نگاه تو چه رازیست نهان
که من این راز توان دیدن و گفتن نتوان
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
بختم ار یار شود رختم از اینجا ببرد
شبتون خوش
موفق باشید
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من.............گر از قفس گریزم ،کجا روم، کجا مندیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
شبتون خوش
اوقات به کام
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من.............گر از قفس گریزم ،کجا روم، کجا من
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست.....................................سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
اگر نه باده غم دل ز یاد ما ببرد
نهیب حادثه بنیاد ما ز جا ببرد
آمدم ای شاه پناهم بدهدرس ادیب اگر بود زمزمه ی محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
روزها فکرمن این است و همه شب سخنمهمچو طاوس بگلزار حقیقت شو
همچو سیمرغ سوی قاف ارادت پر
روزها فکرمن این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش// بر در دل روز و شب منتظر یار باشتو جان عید و از روی تو جانا
هزاران عید در اسرار ما را
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش// بر در دل روز و شب منتظر یار باش
شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت
دوباره گریه ی بی طاقتم بهانه گرفت
شکیب درد خموشانه ام دوباره شکست
دوباره خرمن خاکسترم زبانه گرفت
یک دم مرا به گوشه راحت رها مکن با من تلاش کن که بدانم نمرده امای سرنوشت مرد نبردت منم بیا زخمی دگر بزن که نیفتاده ام هنوزترسم رسد از من به تو آهی روزیزیرا که نمیکنی نگاهی روزیگر میندهی دو بوسه هر روز، ای ماهآخر کم از آن که هر به ماهی روزی
یک دم مرا به گوشه راحت رها مکن با من تلاش کن که بدانم نمرده امای سرنوشت مرد نبردت منم بیا زخمی دگر بزن که نیفتاده ام هنوز
نامم به عاشقی شد و گویند توبه کن/ توبت چه فایده دارد که نام شد!!ز داغ عشق تو خون شد دل چو لاله ی من
فغان که در دل تو ره نیافت ناله ی من
مرا چو ابر بهاری به گریه آر و بخند
که آبروی تو ای گل بود ز ژاله ی من
نامم به عاشقی شد و گویند توبه کن/ توبت چه فایده دارد که نام شد!!
درمان درد عشق صبوری بود ولی........با من چرا حکایت سنگ و سبو کنی
تو کز محنت دیگران بی غمی.................نشاید که نامت نهند آدمییک شمه ز اصلاح می ناب گفتنی است
با زاهدان سرودی ازین باب گفتنی است
هزگز شکست توبه ملولم نداشته است
این نکته در میانه ی اصحاب گفتنی است
ای مردم وصال غم و دور ماندگان
بشنو که حال تشنه به سیراب گفتنی است
نتوان به گفتگو به حقیقت رسید، لیک
افسانه ای ز گوهز نایاب گفتنی است
دیدم به خواب کان لب لعلم به کام بود
گر واقع است و گر غلط این خواب گفتنی است
ابله کسی که عیب خود از دوست نشود
با دوستان حکایت ازین باب گفتنی است
در آتشم درون و برون جوش می زند
این حرف در میان تب و تاب گفتنی است
یکی درد و یکی درمان پسندد ....................... یکی وصل و یکی هجران پسنددتو کز محنت دیگران بی غمی.................نشاید که نامت نهند آدمی
یکی درد و یکی درمان پسندد ....................... یکی وصل و یکی هجران پسندد
دارم چه شکایت ها از دست ستمکاران ......................... ای کاش به پا خیزد از عدل تو غوغاییدر ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
دارم چه شکایت ها از دست ستمکاران ......................... ای کاش به پا خیزد از عدل تو غوغایی
رواق منظر چشم من آشیانه ی توست ......................... کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توستیوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
رواق منظر چشم من آشیانه ی توست ......................... کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست
رواق منظر چشم من آشیانه ی توست ......................... کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست ..................... در حلقه ایم با تو و چون حلقه بر دریمتنم را در قناعت زنده دل دار/ مزاجم را به طاعت معتدل دار.....................
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |