ای نامت از دل و جان، در همه جا به هر زبان جاری است.......عطر پاک نفست سبز و رها از آسمان جاری استداد لبی که مستی جاوید می دهد
مینای می کجا و لب نوش او کجا ؟
ای نامت از دل و جان، در همه جا به هر زبان جاری است.......عطر پاک نفست سبز و رها از آسمان جاری استداد لبی که مستی جاوید می دهد
مینای می کجا و لب نوش او کجا ؟
ای نامت از دل و جان، در همه جا به هر زبان جاری است.......عطر پاک نفست سبز و رها از آسمان جاری است
دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟توبه کردم که دگر می نخورم در همه عمر ............. بجز از امشب و فردا شب و شب های دگر
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی،طاقت اسرار نداری
یار من پاک تر از برگ گل است
یار من جاذبه ی لطف و وفاست
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسي، من به خدا رسيده ام
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو
وصف تو کار واژه های لال من نیست
این شعر های عاشقانه مال من نیست
تا چند بسته ماندن در دام خود فريبي
با غير آشنايي، با آشنا غريبي
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من دست شسته ام از غرورم برای تویاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشتیم
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من دست شسته ام از غرورم برای تو
افتاده ام چو قطره شبنم به پای تو[/FONT]
تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته استوصف خوبی او چه دانم گفت............................هرچه گویم هزار چندین است
تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد
دلا تا کی درین زندان فریب این و آن بینی // یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود ........... رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود
درست اول اين نوبهار عاشق شد
دلم ميان همين گير و دار عاشق شد
دلم تنهاست ماتم دارم امشبدر اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
دلم تنهاست ماتم دارم امشب
دلي سرشار از غم دارم امشب
با اين عطش تا چشمه، ديگر دير خواهد شد
دريا اگر باشد دلت تبخير خواهد شد
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسوندر شبي پر ستاره و آرام دختري در عذاب مي ميرد
دختري در عذاب تنهايي غرق در التهاب مي ميرد
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتماز خدا جوييم توفيق ادب
بي ادب محروم ماند از لطف رب
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ما چو ناییم و نوا در ما ز توستبی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
تیرگی بیرون نرفت از دل به علم ظاهریما چو ناییم و نوا در ما ز توست
ما چو کوهیم و صدا در ما ز توست
تیرگی بیرون نرفت از دل به علم ظاهری
خانه را روشن نمیسازد چراغ پشت پا
شبتون بخیر.
آسمان بار امانت نتوانست کشید ........ قرعه ی کار به نام من دیوانه زدند
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما رادرع حکمت پوشم و بیترس گویم القتال
خوان فکرت سازم و بیبخل گویم الصلا
آتش دوست اگر در دل ما خانه نداشتاگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
تو را من چشم در راهم شباهنگامکه می گیرند در شاخ تلاجن * سایه ها رنگ سیاهیوزان دلخستگانت راست اندهی فراهمتو را من چشم در راهم.
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |