مشاعرۀ سنّتی

shaqaieq

عضو جدید
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی از دودمان باد
آب از تو طوفان شد خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش در جان باد افتاد


دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود ...
 

shaqaieq

عضو جدید
یار این طایفه خانه برانداز مباش ............. از تو حیف است به این طایفه دمساز مباش


شما ای دره های سرد و خاموش
نواهای مرا در بر بگیرید
که گر روزی کسی بگذشت از این راه
بر او این قصه را از سر بگیرید ...
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زدو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی ... چه کنم که هست اینها گل باغ آشنایی

یک ره سؤال کن گنه بی‌گناه خود
زین چشم پر تغافل اندک گناه خود
زان نیمه شب بترس که در تازد از جگر
تاکی عنان کشیده توان داشت آه خود
 

shaqaieq

عضو جدید
یار دور افتاده مان حل مراد ما نکرد
مدتی رفتیم و او یک بار یاد ما نکرد

دلا تا باغ سنگی در تو فروردین نخواهد شد
به روز مرگ شعرت سوره ی یاسین نخواهد شد

فریبت می دهند این روزها ، تقویم ها ، گل ها
از اسفند شما پیداست فروردین نخواهد شد ...
 

S O R M E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلا تا باغ سنگی در تو فروردین نخواهد شد
به روز مرگ شعرت سوره ی یاسین نخواهد شد

فریبت می دهند این روزها ، تقویم ها ، گل ها
از اسفند شما پیداست فروردین نخواهد شد ...

دایما یکسان نباشد حال دوران، غم مخور ............ کلبه ی احزان شود روزی گلستان،غم مخور
 

S O R M E

عضو جدید
کاربر ممتاز
رد پایت مانده روی برف های کوچه مان

کاش نه برفی ببارد نه بتابد آفتاب

باور کنید حال و هوایم مساعد است
این شایعات شیوه ی بعضی جراید است
من زنده ام هنوز و غزل فکر می کنم
باور نمی کنید،همین شعر شاهد است
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو همان به که نیندیشی به من و درد روانسوزم ............ که من از درد نیاسایم که من از شعله نیفروزم

مجلس ما هر دم از یادش بهشتی دیگر است
گر چه هرگز یاد ما حوری نژاد ما نکرد
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دلم در سینه کوبد سر به دیوار
که این مرگ است و بر در می زند مشت
بیا ای همزبان جاودانی
که امشب وحشت تنهاییم کشت

تا که اسير و عاشق آن صنم چو جان شدم // ديو نيم پری نيم از همه چون نهان شدم
 

vahid haghverdi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی از دودمان باد
آب از تو طوفان شد خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش در جان باد افتاد
دلبندم آن پیمان گسل منظور چشم آرام دل
نی نی دلارامش مخوان کز دل ببرد آرام را
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلبندم آن پیمان گسل منظور چشم آرام دل
نی نی دلارامش مخوان کز دل ببرد آرام را

آتشی خواهم دل افسرده را بریان در او
در کمین خرمن جان شعله‌ها پنهان در او
شعله‌ای می‌بایدم سوزان که ننشیند ز تاب
گر بجوش آید ز خون گرم سد توفان در او
 

vahid haghverdi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

آتشی خواهم دل افسرده را بریان در او
در کمین خرمن جان شعله‌ها پنهان در او
شعله‌ای می‌بایدم سوزان که ننشیند ز تاب
گر بجوش آید ز خون گرم سد توفان در او
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا