مشاعرۀ سنّتی

Motahare89

عضو جدید
کاربر ممتاز
در کارگه کوزه گری بودم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
هر یک به زبان حال با من گفتند
کو کوزه گر و کوزه خرو کوزه فروش
خیام
شمع را بايد از اين خانه برون بردن و كشتن
تا كه همسايه نداند كه تو در خانه ي مايي
 

Mahdy.T

عضو جدید
شمع را بايد از اين خانه برون بردن و كشتن
تا كه همسايه نداند كه تو در خانه ي مايي

یک عمر به کودکی به استاد شدیم
یک عمر زاستادی خود شاد شدیم
افسوس ندانیم که ما را چه رسید
از خاک بر آمدیم و بر خاک شدیم
 

Motahare89

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک عمر به کودکی به استاد شدیم
یک عمر زاستادی خود شاد شدیم
افسوس ندانیم که ما را چه رسید
از خاک بر آمدیم و بر خاک شدیم
ماه من تعجيل اگر دارد به رفتن باك نيست
آري او عمر است و دارد عمر در رفتن شتاب
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای قیل و ای قال تو خوش و ای جمله اشکال تو خوش ............. ماه تو خوش سال تو خوش ای سال و مه چاکر تو را

ای دل، چو در خانهٔ خمار گشادند
می‌نوش، که از می گره کار گشادند
در خود منگر، نرگس مخمور بتان بین
در کعبه مرو، چون در خمار گشادند
 

S O R M E

عضو جدید
کاربر ممتاز

ای دل، چو در خانهٔ خمار گشادند
می‌نوش، که از می گره کار گشادند
در خود منگر، نرگس مخمور بتان بین
در کعبه مرو، چون در خمار گشادند

دیوانگی نگر که من و یار چون دو چشم .............. همسایه ایم و خانه ی هم را ندیده ایم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا