مشاعرۀ سنّتی

[d_vasegh]

هر کسی اندر جهان مجنون لیلی شدند
عارفان لیلی خویش و دم به دم مجنون خویش

 

[secret_f]

شب تاریك و بیم موج و گردابی چنین هایل
كجا دانند حال ما سبك باران ساحل ها

 

[حصار]

آهسته تر ای قافله سالار حقیقت
مانده است به جا کودک نوپای دل من

 

[sisah]

ناخوانده به هرجا که روی غم باشی
ور خوانده روی تو محرم آن دم باشی

تا کافر را خدا نخواند نرود
شرمت بادا ز کافری کم باشی

 

[seeemesooo]

ي

ي

ییلاق غمت تمت، قشلاق عشق کوچی
گر مانی بر ماتم، غرقه به ته پوچی
***my own***
​

 

[khoshhal]

یه توپ دارم قلقلیه
سرخو سفید و آبیه
میزن زمین هوا میره
نمیدونی تا کجا میره

 

[sina1]

یه توپ دارم قلقلیه
سرخو سفید و آبیه
میزن زمین هوا میره
نمیدونی تا کجا میره

هر دم ازین باغ بری میرسد
تاره تر از تازه تری میرسد

 

[seeemesooo]

داشتم يه توپ قلقلي
دورش پره گل منگلي
يه دست زدم جدا شدش
ميدونم كه رها شدش

 

[d_vasegh]

شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت

 

[R@mtin.eng]

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق ...... هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم

 

[d_vasegh]

من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک
مغ بچه‌ای ز هر طرف میزندم به چنگ و دف

 

[R@mtin.eng]

فاش میگویم و از گفته خود دلشادم ...... بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

 

[marmoz]

توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود

 

[R@mtin.eng]

دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند ..... پنهان خورید باده که تعزیر میکنند

ناموس عشق و رونق عشاق میبرند ....... عیب جوان و سرزنش پیر میکنند

 

[d_vasegh]

دل که خونابه غم بود و جگر گوشه عشق
بر سر آتش جور تو کبابش کردم

 

[mohammadjavaad]

0

0

من در این کلبه خوشم
تو در ان اوج که هستی خوش باش
من به عشق تو خوشم
تو به عشق هرکه هستی خوش باش

 

[sina1]

شب است و سکوت است و اشک است و آه است و من

شب و مثنوی های ناگفته ام شب و آخرین سوز مستانه ام

 

[d_vasegh]

من که شب ها ره تقوا زده‌ام با دف و چنگ
این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد

 

[marmoz]

شهر یاران بود خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد ؟ شهر یاران را چه شد ؟
کوی توفیق و کرامت در میان افکنده ای
کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد ؟

 

[mohammadjavaad]

4

4

در این بازار نامردی به دنبال چه میگردی
نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی
برو بگذر از این مرداب
ازاین مستی و طنازی
اگر چون کوه هم باشی
در این بازی تو میبازی

 

[sina1]

یارب آیا تا کدامین لحظه باید سوخت
تا به کی چون شمع لرزان شعله ها افروخت

 

[seeemesooo]

تمنا راه به نما به مبنا
امانا امانا كو كو پاسبانا
***my own***

 

[hami_life]

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو جان وقت است که بازایی

 

[سرمد حیدری]

یارب این نو گل خندان که سپردی به منش........میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
گرچه از کوی وفا گشت بصد مرحله دور.............دور باد آفت دور فلک از جان و تنش

 

[sina1]

شبی در حال مستی تکیه بر جای خدا کردم

در آن یک شب خداییی من عجایب کارها کردم

 

[d_vasegh]

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطف ها میکنی ای خاک درت تاج سرم

 

[mohx]

من نه آنم که توانم که از این پرده گریخت
تا خیال تو بود سرو روان در سر من

 

[d_vasegh]

نه من خام طمع عشق تو می‌ورزم و بس
که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست

 

[madonna]

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت ازرده ی گزند مباد
حافظ

 

[d_vasegh]

دلا مباش چنین هرزه گرد و هر جایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود