مشاعرۀ سنّتی

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو!
ویرانه نه آنست ک جمشید بنا کرد
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که بار هر نگه تو
صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
 

majid.rk

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ویرانه نه آنست ک جمشید بنا کرد
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که بار هر نگه تو
صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه!
 

majid.rk

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

هرکس به طریقی دل ما می شکند

بیگانه جدا دوست جدا می شکند

بیگانه اگر می شکند حرفی نیست

در عجبم دوست چرا می شکند
دل داده ام بر باد بر هر چه بادا باد
شیرین تر از لیلی مجنون تر از فرهاد!
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل به دلبر گر سپاری دل بری
دل بری کن تا بیابی دلبری!
يادم آيد : تو به من گفتي :
از اين عشق حذر كن!
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن
آب ، آئينه عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا ،‌ كه دلت با دگران است!
تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!
 

majid.rk

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
يادم آيد : تو به من گفتي :
از اين عشق حذر كن!
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن
آب ، آئينه عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا ،‌ كه دلت با دگران است!
تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!
نشانم پیش تیرش کاش تیرش بر نشان آید
که پیشم از پی تیر خود آن ابرو کمان آید!
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نشانم پیش تیرش کاش تیرش بر نشان آید
که پیشم از پی تیر خود آن ابرو کمان آید!
دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت
باز مشتاق کمانخانه ی ابروی تو بود
 

majid.rk

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت
باز مشتاق کمانخانه ی ابروی تو بود
درین سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند!
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا