مشاعرۀ سنّتی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میازار موری که دانه کش است
که جان داردو جان شیرین خوش است....:redface:
تا چند کشم غصهٔ هر ناکس را
وز خست خود خاک شوم هر کس را

کارم به دعا چو برنمی آید راست
دادم سه طلاق این فلک اطلس را
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا چند کشم غصهٔ هر ناکس را
وز خست خود خاک شوم هر کس را

کارم به دعا چو برنمی آید راست
دادم سه طلاق این فلک اطلس را
امدم تا مست و مدهوشت کنم اما نشد
عاشقانه تکیه بر دوشت کنم اما نشد
امدم تا از سر دلتنگییم گریه سختی در اغوشت کنم اما نشد
نازنینم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم عهد کردم تا فراموشت کنم اما نشددددد(سنتی بووووووووووووود....خخخخخخ)
 

|PlaNeT|

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امدم تا مست و مدهوشت کنم اما نشد
عاشقانه تکیه بر دوشت کنم اما نشد
امدم تا از سر دلتنگییم گریه سختی در اغوشت کنم اما نشد
نازنینم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم عهد کردم تا فراموشت کنم اما نشددددد(سنتی بووووووووووووود....خخخخخخ)

در سینه ی سردم ، این شهر سکوت

دیوار سکوت به صدای تو شکست
:w16:
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در سینه ی سردم ، این شهر سکوت

دیوار سکوت به صدای تو شکست
:w16:


تا کی غمِ آن خورم که دارم یا نه
و این عمر به خوشدلی گزارم یا نه

پر کن قدحِ باده که معلومم نیست
این دَم که فرو بَرَم بر آرَم یا نه
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تا کی غمِ آن خورم که دارم یا نه
و این عمر به خوشدلی گزارم یا نه

پر کن قدحِ باده که معلومم نیست
این دَم که فرو بَرَم بر آرَم یا نه
هلالی از سر کویت وداع کرد و برفت

تو زنده باش که او را عزیمت عدم*ست
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هلالی از سر کویت وداع کرد و برفت

تو زنده باش که او را عزیمت عدم*ست

تا دست به اتفاق بر هم نزنیم
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم

خیزیم و دمی زنیم پیش از دم صبح
که این صبح بسی دمد که ما دم نزنیم
 

|PlaNeT|

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا دست به اتفاق بر هم نزنیم
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم

خیزیم و دمی زنیم پیش از دم صبح
که این صبح بسی دمد که ما دم نزنیم

مرا حس غریبیست دراین واحه ی تردید


که طوبای یقین سوخت چوتاغ دل شیدام :w16:
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا مقیم دل عشاق چو افسانه شویم

گر مریدی کند او ما به مرادی برسیم
[/QUOTمن به بعضی چهره*ها چون زود عادت می کنم
پـیــششان ســر بر نمی آرم، رعایــت می کنم
E]


محرم گنج تو گردیم چو پروانه شویم
ما چو افسانه دل بی‌سر و بی‌پایانیم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
محرم گنج تو گردیم چو پروانه شویم

ما چو افسانه دل بی‌سر و بی‌پایانیم
میتوان برداشت دل از خویش و شد از جان جدا

لیک مشکل میتوان شد از بر یاران جدا


صحبت یاران خوشست و الفت یاران خوشست

این دو با هم یارباید این جدائی آن جدا
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ای ساربان اهسته ران
ارام جانم میرود
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
مرگ باورهایم را
مرگ ارزوهایم را
هر بار
دیده ام
به چشم
اما هرگز کسی
نفهمید
چه دردی میکشم
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم.
مهتاب را به ویران رسم است نور دادن

پس من سراچهٔ جان ویران چرا ندارم


ریحان هر سفالی پیداست آن من کو

من دل سفال کردم ریحان چرا ندارم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
مرا بشنو
تو که باغ ارزوهایم هستی
مرا دریاب تو که
هر لحظه ام پر از حضور سبزت شده
 

|PlaNeT|

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند
پنهان خورید باده که تعزیر میکنند
ناموس عشق و رونق عشاق میبرند
عیب جوان و سرزنش پیر میکنند

حافظ

در گوش من چكيد صدايی كه نرم گفت:


درياست آسمان و در آن ناخدا "خداست" :w16:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا