مشاعرۀ سنّتی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تارهای سر زلف تو چو پیوست بهم
داد اسباب پریشانی ما دست بهم
میان شک و یقین پیر می شود بی تو
دلی که طعمه زنجیر می شود بی تو

نیامدی که ببینی در این دیار غریب
غروب جمعه چه دلگیر می شود بی تو

زهرا خانم ببخشید من تشکرام تموم شد
 

zahra.71

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میان شک و یقین پیر می شود بی تو
دلی که طعمه زنجیر می شود بی تو

نیامدی که ببینی در این دیار غریب
غروب جمعه چه دلگیر می شود بی تو

زهرا خانم ببخشید من تشکرام تموم شد

وقت آن آمدکه در بزم وصالت جا کنم
دیده را از دیدن رویت ضیافت ها کنم

این چ حرفیه خواهش میکنم !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این تلاطم آبی تویی بهانه پرواز
وگرنه مرغک دل قید آشیانه نمی زد
در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا
طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا

ور دل به خدا و ساکن میکده*ای
می نوش که عاقبت بخیرست ترا
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو خفته‌ای و نشد عشق را کرانه پدید
تبارک الله از این ره که نیست پایانش
شکارم کرد زلف او چو آتش سرخ رخ زانم

که در گردن کمند زلف دود آسای او دارم


اگر صد جان خاقانی به بالایش برافشانم

خجل باشم که این خلعت نه بر بالای او دارم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاقا نوبت من بوووووود.... قبول نیس.....
اصل دیگه من نمیاااام....:razz:
معلوم من از عالم جانی است، چه فرمائی

بر خنجر تو پاشم یا بر سرت افشانم


بر سوزن مژگانم صد رشته گهر دارم

در دامن تو ریزم یا در برت افشانم
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
معلوم من از عالم جانی است، چه فرمائی

بر خنجر تو پاشم یا بر سرت افشانم


بر سوزن مژگانم صد رشته گهر دارم

در دامن تو ریزم یا در برت افشانم
مازیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیم...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مازیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیم...
مرا گوئی چه سر داری، سر سودای او دارم

به خاک پای او کامید خاک پای او دارم


ازو تا جان اگر فرقی کنم کافر دلی باشد

من آنگه جای او دانم که جان را جای او دارم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم
تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم
مرا بر کعبتین دل سه شش نقش آمد از وصلش
زهی نقشی که این بارم چنان آمد که من خواهم

دلا سر بر زمین دار و کله بر آسمان افشان
که آن ماه کله دارم چنان آمد که من خواهم
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا بر کعبتین دل سه شش نقش آمد از وصلش
زهی نقشی که این بارم چنان آمد که من خواهم

دلا سر بر زمین دار و کله بر آسمان افشان
که آن ماه کله دارم چنان آمد که من خواهم

میرسد روزی ک از من هم نماند غیر خاک
ان زمان بر تربتم گویی که ها یادش بخیر....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میرسد روزی ک از من هم نماند غیر خاک
ان زمان بر تربتم گویی که ها یادش بخیر....
ریحان هر سفالی پیداست آن من کو

من دل سفال کردم ریحان چرا ندارم



خاقانیم نه والله سیمرغ نیست هستم

پس هست و نیست گیتی یکسان چرا ندارم
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
ریحان هر سفالی پیداست آن من کو

من دل سفال کردم ریحان چرا ندارم



خاقانیم نه والله سیمرغ نیست هستم

پس هست و نیست گیتی یکسان چرا ندارم
من اگر کامروا گشتمو خوش دل چه عجب
مستحق بودمو اینها به زکاتم دادند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من اگر کامروا گشتمو خوش دل چه عجب
مستحق بودمو اینها به زکاتم دادند
در نو بهار باده ننوشد کسی چرا

می در پیاله زهد فروشد کسی چرا


مرغان چنین به شوق و بهاران چنین به ذوق

همراه بلبلان نخروشد کسی چرا
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
پس من چگونه گویم این درد را دوا کـن
نی کم سعادت است این کامد غم تو در دل

چون دل سرای غم شد شادان چرا ندارم


تا خود پرست بودم کارم نداشت سامان

چون بی*خودی است کارم سامان چرا ندارم
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
در نو بهار باده ننوشد کسی چرا

می در پیاله زهد فروشد کسی چرا


مرغان چنین به شوق و بهاران چنین به ذوق

همراه بلبلان نخروشد کسی چرا
انچنان مهرتوام در دلو جان جای گرفت
ک اگر سر برود از دل واز جان نرود....
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
نی کم سعادت است این کامد غم تو در دل

چون دل سرای غم شد شادان چرا ندارم


تا خود پرست بودم کارم نداشت سامان

چون بی*خودی است کارم سامان چرا ندارم
میازار موری که دانه کش است
که جان داردو جان شیرین خوش است....:redface:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا