ز دست دیده و دل هردو فریاد ....... که هر چه دیده بیند دل کند یادنکهت باغ گل و نزهت نارنجستان
از نسیمم بنوازند مشام ای شیراز
نرگسم سوی چمن خواند و سروم سوی باغ
من مردد که دهم دل به کدام ای شیراز
بسازم خنجری نیشش ز فولاد ..... زنم بر دیده تا دل گردد آزاد