مشاعرۀ سنّتی

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
مقیم زلف تو شد دل که خوش سوادی دید
وزان غریب بلا کش خبر نمی آید
 
  • Like
واکنش ها: E.M

hamid_61

عضو جدید
تا کی چو شمع گریم ای گل درین شب تار
چون صبح نوشخندی تا جان دهم به بویت
از حسرتم بموید چنگ شکسته ی دل
چون باد نو بهاری چنگی زند به مویت


 
آخرین ویرایش:

paras2

عضو جدید
من قدم بیرون نمی یارم نهاد از کوی دوست/ دوستان معذور داریدم که پایم در گل است
 

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:هاتفی از گوشه ی میخانه دوش.........گفت ببخشند گنه می بنوش:gol:
:gol:لطف الهی بکند کار خویش............مژده رحمت برساند سروش:gol:
 

يامين

عضو جدید
کاربر ممتاز

ناچار چون نهد سر بر دامن گلم خار
چاکم بود گریبان گر در کفن نباشم


عهدی که رشته‌ی آن با اشک تاب دادی
زلف تو خود بگوید من دل شکن نباشم

 
  • Like
واکنش ها: E.M

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
يک دسته گل کو، اگر آن باغ بديديد؟
يک گوهر جان کو، اگر از بحر خداييد؟

با اين‌همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شماييد

درمانده ام که از تو شکایت کجا برم؟
هم با تو گر ز دست تو دارم شکایتی
:gol:
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای صاحب کرامت شکرانه ی سلامت
روزی تفقدی کن درویش بینوا را

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است:
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
 
  • Like
واکنش ها: cute

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخرین حرف من این است زمینی نشوید
فقط از حال زمین بی خبرم نگذارید
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا