من رستم و سهراب تو، این جنگ چه جنگ است؟تو بدان شیشه پرستی که ز شیشه است شرابت
می من نیست زشیره ز چه رو شیشه بخستم
يكي در بسـتر رويا ، شبي تب دار مي ميردگر طلب کنی از جان عشق و دردمندی را
عشق را هنر یابی درد را دوا بینی
ای ساربان اهسته ران کارام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
دل کفر از تو مشوش سر ایمان به میت خوش / همه را هوش ربودی همه را گوش کشیدی
در حلقه ی زنجیرم انکار نخواهم کرد
دیوانه و دلگیرم انکار نخواهم کرد
دل به هركس مي سپارم دشمن جــان مي شود
مي گريزد از من و ازديده پنهـان مي شود
ميبرد از ياد و خـاطـر رسم و ائين وفا
مبتلا ناگه ، به بيماري نيسـان مي شود
…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
![]()
![]()
![]()
من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه هستتا هستم ای رفیق ندانی که کیستم // روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه هست
تشنهٔ غنچه سیراب ترا آب چه سود
مردهٔ نرگس پر خواب ترا خواب چه سود
جان شیرین چو بتلخی بلب آرد فرهاد
گر چشانندش از آن پس شکر ناب چه سود
دلا از حد خود مگذر برون کن باد را از سر // به خاک کوی او بنگر ببین صد خونبهای تو
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |