مشاعرۀ سنّتی

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو شاه منی ماه منی
شمس شبانگاه منی

در شب تنهایی من
تویی كه همسر و همراه منی

تو جان و جانان منی
همدم و همسان منی

بر خوان من بنشسته ای
گویی مرا دل بسته ای

بر خوان خود میخوانمت
با جان خود می ستانمت
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاب بنفشه می‌دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می‌درد خنده دلگشای تو

 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
من خراباتیم و عاشق و دیوانه و مست
بیشتر زین چه حکایت بکند غمازم
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو بدان شیشه پرستی که ز شیشه است شرابت
می من نیست زشیره ز چه رو شیشه بخستم
 

vurgun

عضو جدید
گر طلب کنی از جان عشق و دردمندی را

عشق را هنر یابی درد را دوا بینی


 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر طلب کنی از جان عشق و دردمندی را

عشق را هنر یابی درد را دوا بینی


يكي در بسـتر رويا ، شبي تب دار مي ميرد
يكي در حسرت عشقي ، چو من صد بار مي ميرد
يكي سر در گريبان ، ديگـري آواره و حيـران
يكي در قلب او آتش ، ولي بي يــار مي ميرد


…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
در حلقه ی زنجیرم انکار نخواهم کرد
دیوانه و دلگیرم انکار نخواهم کرد

دل به هركس مي سپارم دشمن جــان مي شود
مي گريزد از من و ازديده پنهـان مي شود
ميبرد از ياد و خـاطـر رسم و ائين وفا
مبتلا ناگه ، به بيماري نيسـان مي شود

…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دل به هركس مي سپارم دشمن جــان مي شود
مي گريزد از من و ازديده پنهـان مي شود
ميبرد از ياد و خـاطـر رسم و ائين وفا
مبتلا ناگه ، به بيماري نيسـان مي شود

…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi

دل از من برد و روی از من نهان کرد / خدا را با که این بازی توان کرد
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم // روزی سراغ وقت من آئی که نیستم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من هماندم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه هست

تشنهٔ غنچه سیراب ترا آب چه سود

مردهٔ نرگس پر خواب ترا خواب چه سود


جان شیرین چو بتلخی بلب آرد فرهاد

گر چشانندش از آن پس شکر ناب چه سود
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
تشنهٔ غنچه سیراب ترا آب چه سود

مردهٔ نرگس پر خواب ترا خواب چه سود


جان شیرین چو بتلخی بلب آرد فرهاد

گر چشانندش از آن پس شکر ناب چه سود

دلا از حد خود مگذر برون کن باد را از سر // به خاک کوی او بنگر ببین صد خونبهای تو
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلا از حد خود مگذر برون کن باد را از سر // به خاک کوی او بنگر ببین صد خونبهای تو


وفات به بود آنرا که در وفای تو نبود

که مبتلا بود آنکس که مبتلای تو نبود


چو خاک می*شوم آن به که خاکپای تو باشم

که خاک بر سر آنکس که خاک پای تو نبود
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا