مشاعرۀ سنّتی

[mani24]

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم // لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

یک صدا از نای*آل*وزگوش*گردون*صد خروش

یک نفیر از کوس این وز نای تندر صد فغان

جز بهار عدل ان کز وی بخشکد شاخ ظلم

غیر نقش مهر این*کز وی برآساید روان

 

[self.f_t_m990]

یک صدا از نای*آل*وزگوش*گردون*صد خروش

یک نفیر از کوس این وز نای تندر صد فغان

جز بهار عدل ان کز وی بخشکد شاخ ظلم

غیر نقش مهر این*کز وی برآساید روان

نامدگان و رفتگان ، از دو کرانه ی زمان // سوی تو می دوند ، هان ای تو همیشه در میان

 

[♥@SH!M♥]

یک صدا از نای*آل*وزگوش*گردون*صد خروش

یک نفیر از کوس این وز نای تندر صد فغان

جز بهار عدل ان کز وی بخشکد شاخ ظلم

غیر نقش مهر این*کز وی برآساید روان

نه تو می‌مانی و نه اندوه
و نه هیچ‌یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت

 

[self.f_t_m990]

نه تو می‌مانی و نه اندوه
و نه هیچ‌یک از مردم این آبادی
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم خواهد رفت

تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم

 

[دالان بهشت]

من خرابم ز غم یار خراباتی خویش
میزند غمزه او ناوک غم بر دل ریش

 

[دالان بهشت]

دیگه نبوووووووووود

 

[*zahedan]

من خرابم ز غم یار خراباتی خویش
میزند غمزه او ناوک غم بر دل ریش

شمع و گل و پروانه جمعند به بستاني
بر منبر گل گويد بلبل به غزلخواني
اي شمع جهان افروز معلوم نشد كه آخر
از داغ كي مي سوزي و زهجر كي گرياني
…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi

 

[jungle bird]

یک نصیحت بشنو از من کاندر آن نبود غرض
چون کنی رای مهمی تجربت از پیش کن

 

[vurgun]

ندیدم روز خوش تا رفت دامان دل از دستم

که در غربت بود هر کس عزیزی در سفر دارد

​

 

[♥@SH!M♥]

ندیدم روز خوش تا رفت دامان دل از دستم

که در غربت بود هر کس عزیزی در سفر دارد

​

دهان بست دهان بست از این شرح دل من
که تا گیج نگردید که تا خیره نمانید

 

[jungle bird]

درون سینه ام صد آرزو مرد
گل صد آرزو نشکفته پژمرد

 

[♥@SH!M♥]

درون سینه ام صد آرزو مرد
گل صد آرزو نشکفته پژمرد

دیری ست که ما معتکف دیر مغانیم
رندیم و خراباتی و فارغ ز جهانیم

 

[امالیا]

دیری ست که ما معتکف دیر مغانیم
رندیم و خراباتی و فارغ ز جهانیم

مرا نه دولت وصل و نه احتمال فراق
نه پاي رفتن از اين ناحيت نه جاي مقام

 

[♥@SH!M♥]

مرا نه دولت وصل و نه احتمال فراق
نه پاي رفتن از اين ناحيت نه جاي مقام

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست
آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش!

 

[mani24]

من همین یک نفس از جرعه ی جامم باقیست
آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش!

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست​

هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست​

 

[یاووش]

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست​

هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست​

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو / تا تو به داد من رسی ،من به خدا رسیده ام

 

[♥@SH!M♥]

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو / تا تو به داد من رسی ،من به خدا رسیده ام

مرا اميد وصال تو زنده مى دارد

و گر نه هر دمم از هجر تست بيم هلاك

 

[عطار]

کافری گر لاف عشق او زند
کفر او را جمله نور دین کند

 

[دختر شرقی]

دیار هند و اقالیم ترک بسپارند
چو چشم ترک تو بینند و زلف هندو را

 

[عطار]

ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجا

 

[دختر شرقی]

آن که دل من چو گوی در خم چوگان اوست
موقف آزادگان بر سر میدان اوست

 

[عطار]

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

 

[دختر شرقی]

ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود

 

[عطار]

دل و دین در سر کارت شد و بسیاری نیست
سر و جان خواه که دیوانه تأمل نکند

 

[دختر شرقی]

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی
بر می‌شکند گوشه محراب امامت

 

[عطار]

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

 

[دختر شرقی]

کهن شود همه کس را به روزگار ارادت
مگر مرا که همان عشق اولست و زیادت

 

[عطار]

تو خانقاه و خرابات در میانه مبین
خدا گواه که هر جا که هست با اویم

 

[دختر شرقی]

مرا به هر چه کنی دل نخواهی آزردن
که هر چه دوست پسندد به جای دوست رواست

 

[عطار]

تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانی‌های مشتی دلق پوشان