در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت برندارم روز و شب
سر ز پایت برندارم روز و شب
هر كه خواهد گو بيا و هر چه خواهد گو بگو
كبر و ناز و حاجب و دربان بدين درگاه نيست
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل, آَشیانی داشتم
میانه گزینی بمانی بجای
......................... نباشد جز از نیکت رهنمای
فردوسی
یکی بر سر شاخ بُن می برید
............................ خداوند بستان نظر کرد و دید
بگفتا گر این مرد بد می کند
........................... همانا که با نفس خود می کند
سعدی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |