مشاعرۀ سنّتی

[ie student]

در هوایت بی قرارم روز و شب

سر ز پایت برندارم روز و شب​

 

[artemiss]

باغ بود اما فضایش سهمناک!
باغ، اما سروهایش سر فرو برده به خاک!
باغ، اما سنگ بر جای چمن روییده در هم
تنگ، تنگ...
باغ، اما نسترن ها زیر سنگ!

فریدون مشیری
--------------
دوستان از این به بعد سعی کنیداسم شاعر رو هم بنویسید

 

[VRWH]

گلبرگ را ز سنبل مشكین نقاب كن
یعنی كه رخ بپوش و جهانی خراب كن

 

[پری ناز]

نه از رومم نه از زنگم
همان بی رنگ بی رنگم

 

[ie student]

من آن گلبرگ مغرورم،که می میرم ز بی آبی

ولی با خفت و خواری،پی شبنم نمی گردم!

 

[rindoghlu]

ملکه اوردا چیمیر، آی کیمی مهپاره لر ایله

گوللو گوشواره لر ایله

 

[sshhiimmaa]

هر كه خواهد گو بيا و هر چه خواهد گو بگو
كبر و ناز و حاجب و دربان بدين درگاه نيست
​

 

[m_kh_m]

هر كه خواهد گو بيا و هر چه خواهد گو بگو
كبر و ناز و حاجب و دربان بدين درگاه نيست
​

تواضع مرد را دارد گرامی

........................... ز کبر آید بدی در نیکنامی

ناصر خسرو

 

[بشارت]

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل, آَشیانی داشتم

 

[m_kh_m]

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل, آَشیانی داشتم

میانه گزینی بمانی بجای

......................... نباشد جز از نیکت رهنمای

فردوسی

 

[m_kh_m]

میانه گزینی بمانی بجای

......................... نباشد جز از نیکت رهنمای

فردوسی

یکی بر سر شاخ بُن می برید

............................ خداوند بستان نظر کرد و دید

بگفتا گر این مرد بد می کند

........................... همانا که با نفس خود می کند

سعدی

 

[m_kh_m]

یکی بر سر شاخ بُن می برید

............................ خداوند بستان نظر کرد و دید

بگفتا گر این مرد بد می کند

........................... همانا که با نفس خود می کند

سعدی

دریغ سود ندارد چو رفت کار زدست

..................................... علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد

سعدی

 

[sshhiimmaa]

در گذر گاه زمان
خيمه شب بازي دهر
با همه تلخي و شيريني خود مي گذرد
عشق ها مي ميرند
رنگ ها رنگ دگر مي گيرند
و فقط خاطره هاست
كه چه شيرين و چه تلخ
دست نا خورده به جا مي مانند​

 

[VRWH]

درچاهسارسرد زمان می گریستم
می گفتم : ای دریغ
عمری در این سراچه تقدیر زیستم
اما کسی نگفت
من درمیان این همه بیگانه کیستم

 

[artemiss]

من از عـهد آدم تـورا دوست دارم

از آغـاز عالـم تــورا دوسـت دارم

چه شبها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم تـورا دوسـت دارم

زنده یاد قیصر امین پور

 

[ie student]

من اگر کامروا گشتم و خوشدل،چه عجب؟

مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند

 

[marjan.h]

در مکتب حقایق پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که پدر شوی

 

[بشارت]

یا رب آن نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش
گرچه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور
دور باد آفت دور فلک از جان و تنش

 

[artemiss]

شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردنست
روز ستاره تا سحر تیره به آه کردنست
----------
شهریار

 

[benyaminl]

ياد من باشد تنها هستم.
ماه بالاي سر تنهايي است.
ماه بالاي سر آبادي است.
اهل آبادي د رخواب است.

 

[يامين]

تا چند زنم بروی درياها خشت
بيزار شدم ز بت پرستان کنشت
خيام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت






​

 

[sshhiimmaa]

تا زهره مه در آسمان گشت پديد
بهتر ز مي ناب كسي هيچ نديد
من در عجبم ز مي فروشان كايشان
به زانكه فروشند چه خواهند خريد؟!!​

 

[gh_engineer]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

 

[ساغر777]

دل و دينم, دل و دينم ببردست
برو دوشش , برو دوشش , برو دوش
دواي تو , دواي تست حافظ
لب نوشش, لب پوشش, لب نوش

 

[ie student]

شیشه پنجره را باران شست

از دل من اما...چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

 

[hami_life]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم از دیده شود چون سیل روانه

 

[بشارت]

...هر طرف مينگرم در همه جا / پر قو روي زمين ريخته اند/نرم و پاكيزه و براق و سپيد.
يا ز پرويزن اين تيره هوا / سيم بر خاك سيه بيخته اند / پاك چون صبح درخشان اميد.
يا به كافور به دشت وصحرا / خرده شيشه در آميخته اند/ يا مگر خرمني از مرواريد.

 

[ie student]

دل میرود ز دستم،صاحبدلان خدا را

دردا که راز پنهان،خواهد شد آشکارا

 

[artemiss]

آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود...
حافظ

 

[ie student]

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم