مشاعرۀ سنّتی

bita-77

عضو جدید
من اگر تنهای تنهایم ، اگر دیوانه ام

از برای عشق زیبا چهرگان ویرانه ام



[FONT=times new roman,times,serif]مــــــرگ دل آرزویت اگــر بــود مانـــــده بودی اگـــر، می شنیـــــــــدی[/FONT]
 

some1

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
تمام سهم من از تو ...یه حلقه س که توو دستامه

تمام سهم تو ازمن ...یه عشق بی سرانجامه

تو بارونی ترین ابری ...من از پاییز لبریزم
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چه معصومانه می باری ...چه مظلومانه می ریزم [/FONT]
[/FONT]
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز

تمام سهم من از تو ...یه حلقه س که توو دستامه

تمام سهم تو ازمن ...یه عشق بی سرانجامه

تو بارونی ترین ابری ...من از پاییز لبریزم

چه معصومانه می باری ...چه مظلومانه می ریزم

میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
 

vajiheh.kh

عضو جدید
در نگاهت حسرت شعری خفته است
در نگاهت بودن دردی رسته است
در جای جای ان نگاهت همان غمناک اسمان تو
باز هم اشک دریایی را شسته است...

تا تو نگـــــــاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را میبینم کنار همان پرچین قدیمی
اما نمیدانم چرا دیگر مرا صدا نمیزنی
کمی دلتنگ شده ام

مگر که لاله بدانست بي‌وفايي دهر
که تا بزاد و بشد جام مي ز کف ننهاد

بيا بيا که زماني ز مي خراب شويم
مگر رسيم به گنجي در اين خراب آباد

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
مگر که لاله بدانست بي‌وفايي دهر
که تا بزاد و بشد جام مي ز کف ننهاد

بيا بيا که زماني ز مي خراب شويم
مگر رسيم به گنجي در اين خراب آباد


دوست داشتنت زیبا مینمود
اما افسوس که تنها دروغی شیرین بود
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست داشتنت زیبا مینمود
اما افسوس که تنها دروغی شیرین بود

درب ميخانه که باز است و دلم مست و خراب
در تمناي تو بودم تشنه ي جامي شراب
از چه رو ،معشوقه با ما اينچنين بد کرده است
ظلم دوران ،راه عاشق پيشگان ،سد کرده است
مثل هر روز، خدا بر دست من جامي بده
نام من آلوده گشته ،بهر من نامي بده
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
درب ميخانه که باز است و دلم مست و خراب
در تمناي تو بودم تشنه ي جامي شراب
از چه رو ،معشوقه با ما اينچنين بد کرده است
ظلم دوران ،راه عاشق پيشگان ،سد کرده است
مثل هر روز، خدا بر دست من جامي بده
نام من آلوده گشته ،بهر من نامي بده

هرگاه کنارت بودم تنها نبودم
اما نیستی تا لبخندت
نگاه مهربانت
مرا ارام کند
در دورانی که دیگر ارامش ندارم
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
عاشق آنست که فکر سر و سامانش نیست
پیرهن گر به تنش هست گریبانش نیست



[h=5]تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم
[/h]
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا