مشاعرۀ سنّتی

[leanthinker]

مرو از پیشم بیا لختی بمان
ای همه مهر زمین ای نیکتر از آسمان
بی سبب سوزم چو شمعی، یار من
در سکوتی سرد آنشب رفت....
تنها ...
بی نشان...
(اینو خودم گفتم... بده ولی احساس توشه )

 

[faezeh-j]

مسجود ملائك چو شد آدم ز علي شد
آدم چو يكي قبله و مسجود علي بود

 

[leanthinker]

در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست
آنجا که صفا هست دران نور خدا هست

در ضمن این مشاعرس نه اینکه هر شعری خواستی بخونی فائزه خانوم
با آخرین حرف قبلی یعنی حالا ت بده

 

[elnaz66]

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد

بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

مولوی

 

[hami_life]

دردم از یار هست و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

 

[pashe_naz2001]

من که در آتش سودای تو آهی نزنم
کی توان گفت که بر داغ دلم صابر نیست

 

[Eghlima]

" تا به گيسوي تو دست ناسزايان كم رسد

هر دلي از حلقه اي در ذكـر يا رب يا رب است "
​

 

[leanthinker]

تبسم بر لبانش بود اما
دلم در بغض و گریه غوطه ور بود
نمی دانستم وداع آخرین است
ولی چشمم که میدانست تر بود
(الان گفتم
از نظر وزنی ایراد داره اما احساس توش بود)

 

[melika62]

تبسم بر لبانش بود اما
دلم در بغض و گریه غوطه ور بود
نمی دانستم وداع آخرین است
ولی چشمم که میدانست تر بود
(الان گفتم
از نظر وزنی ایراد داره اما احساس توش بود)

دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم
سيلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت

 

[leanthinker]

تبسم بر لبانش بود آن ماه
نکردم روزگار از هجر آگاه
به یادش می تپد این دل ولیکن
ندارد طاقت این درد جانکاه....

(داره استعداد شعرم بر می گرده!! آخه قبلا شعر می گفتم!!)

 

[farhadi1980s]

هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورت گر چین باشد

 

[leanthinker]

دوریت رنگ ببرد، مرگ امیدم را بین
داسی بی سبب قد خمیدم را بین
دیگر از دست بشد شادی و غم آمده است
آسمان سیه و موی سپیدم را بین

 

[faezeh-j]

در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست
آنجا که صفا هست دران نور خدا هست

در ضمن این مشاعرس نه اینکه هر شعری خواستی بخونی فائزه خانوم
با آخرین حرف قبلی یعنی حالا ت بده

واقعا ببخشيد من شعر الناز رو ديدم مال شما رو نديده بودم

 

[leanthinker]

نه بابا شوخی کردم . شما ببخشین.
هیچ ترتیبی و آدابی مجوی.. هرچه می خواهد دله تنگت بگوی.
مهم اینه که از شعرهای هم لذت ببریم.
شاد باشی عزیز

 

[مجید]

ناز کم کن نظری بر من محزون انداز
که دگر بار توان نیست که خود برخیزم

 

[hamid_61]

مستم از جام تهي،حيراني
باده نوشيده شده پنهاني

من و رسوايي و اين بار گناه
تو و تنهايي وچشم سياه

 

[elnaz66]

همدم من ، مونس من ، شمع من

جز توام در این جهان غمخوار کو ؟

واندرین صحرای وحشت زای مرگ

وای بر من وای بر من یار کو ؟

دکتر علی شریعتی

 

[leanthinker]

وای تا عشق به دنیا آمد و بوده و هست
عاشقان را عقل دزدد هرچه هست!!

از می و معشوق و رنج بی شمار
عاشقان را کرده سرگردان و مست





گفتم کجا گفتا به خون



......................گفتم چه وقت گفتا کنون


.............................. گفتم سبب گفتا جنون


...................................... گفتم مرو خنديد و رفت


........................................... گفتم که بود گفتا که يار


...................................گفتم چه برد گفتا قرار


.......................... گفتم چه زد گفتا شراب



.................. گفتم بمان نشنيد و رفت



آن دم بريدم از زندگي دل

http://www.sarzamin.org/Sarzaminmusic/Persain/24KB/koviety poor/08 - Track.mp3
ت بده!

 

[hami_life]

تا شدم حلقه به گوش در میخانی عشق
هر دم اید غمی از نو به مبارکبادم

 

[hami_life]

تا شدم حلقه به گوش در میخانی عشق
هر دم اید غمی از نو به مبارکبادم

 

[pashe_naz2001]

مباحثی که در آن مجلس جنون می رفت
ورای مدرسه و قال و قیل مسئله بود

 

[elnaz66]

در پیش بیداران چرا فریاد بی حاصل کنم

گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم

رهی معیری

 

[maryam bano]

من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم

حرفی از جنس زمان نشنیدم

هیچ چشمی عشقانه به زمین خیره نشد....

 

[atousa_m]

دهان باز کنی
قلاب ها
به صلابه ات می کشند
هی ماهی جان
دریا را فراموش کن
روزی
حسرت همین رود خانه به دلت می ماند .

استاد کریم رجب زاده

 

[maryam8]

در خلوت غمناک دو چشمت مثل اهوی غریبی باز نشستم مثل نیلوفر ابی روی برگ سبز قلبت باز نشستم در همان زندان مهرت در همان گرمای تن سوز گرمی دستان کوچک

 

[elnaz66]

کام امیدم به خون آغشته شد

تیر ها ی غم چنان بر دل نشست

کاندرین دریای مست زندگی

کشتی امید من بر گل نشست

شریعتی

 

[بشارت]

تا کی کشم عتیبت زان چشم دلفریبت
روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده

 

[leanthinker]

هفت شهر عشق را عطار گشت...
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم....

 

[elnaz66]

من ز در بستن و وا کردن میخانه به جان

آمدم گر نکنم باز و نبندم چه کنم ؟

غم هجران و پریشانی و بد بختی من

تو پسندیدی اگر من نپسندم چه کنم ؟

عارف

 

[leanthinker]

ما زنده از آنیم که آرام نگیریم...
موجیم که آسودگی ما عدم ماست...