مشاعرۀ سنّتی

[A R M A N]

تو را می بینم و هردم زیادت میکنی دردم/مرا می بینی و میلم زیادت می شود هردم

ما را سر باغ و بوستان نیست .... هر جا که تویی تفرج انجاست

 

[MOΣIN]

تو را می بینم و هردم زیادت میکنی دردم/مرا می بینی و میلم زیادت می شود هردم

ما ومي وزاهدان وتقوا...تا يار سر كدام دارد

 

[Mythical]

ما ومي وزاهدان وتقوا...تا يار سر كدام دارد

دلی خواهم که از آن درد خیزد/بسوزد عشق ورزد اشک ریزد
صفای خاطر دلها زدرد است/دل بی درد همچون گور سرد است

 

[MOΣIN]

دلی خواهم که از آن درد خیزد/بسوزد عشق ورزد اشک ریزد
صفای خاطر دلها زدرد است/دل بی درد همچون گور سرد است

تا بردلش ازغصه غباري ننشيند...اي سيل سرشك از عقب نامه روان باش

 

[A R M A N]

تا بردلش ازغصه غباري ننشيند...اي سيل سرشك از عقب نامه روان باش

شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست ... جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو

 

[Maenad]

شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست ... جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو

و من خاموش...
سراپا گوش
و با چشمان خواب آلوده در پیکار
نگه بیدار و گوش جان بر آن گفتار
در آن شب مادر من داستان کاوه را میگفت
در آن شب داستان کاوه آن آهنگر آزاده را میگفت....

 

[A R M A N]

و من خاموش...
سراپا گوش
و با چشمان خواب آلوده در پیکار
نگه بیدار و گوش جان بر آن گفتار
در آن شب مادر من داستان کاوه را میگفت
در آن شب داستان کاوه آن آهنگر آزاده را میگفت....

تاب بنفشه میدهد طره ی مشک سای تو ... پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو

 

[Maenad]

تاب بنفشه میدهد طره ی مشک سای تو ... پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو

و ندایی که به من میگوید
گرچه شب تاریک است...
دل قوی دار سحر نزدیک است....

 

[*سهیلا*]

و ندایی که به من میگوید
گرچه شب تاریک است...
دل قوی دار سحر نزدیک است....

تحمل گفتی و من هم که کردم سالها اما......چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت

 

[tracer]

تحمل گفتی و من هم که کردم سالها اما......چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت

تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخر//کز غمت دیده مردم همه دریا باشد

 

[*سهیلا*]

تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخر//کز غمت دیده مردم همه دریا باشد

دورم به صورت از در دولت سرای تو.....لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم

 

[tracer]

دورم به صورت از در دولت سرای تو.....لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم

من چو از خاک لحد لاله صفت برخیزم//داغ سودای توام سر سویدا باشد

 

[thamin]

من چو از خاک لحد لاله صفت برخیزم//داغ سودای توام سر سویدا باشد

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند / نیاز نیمه شبی دفع صد بلا بکند

 

[*سهیلا*]

من چو از خاک لحد لاله صفت برخیزم//داغ سودای توام سر سویدا باشد

دلبرم عزم سفر کرد خدارا یاران......چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست

 

[tracer]

دلبرم عزم سفر کرد خدارا یاران......چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست

ترجمانی هرچه ما را در دلست//دستگیری هر که پایش در گلست

 

[*سهیلا*]

ترجمانی هرچه ما را در دلست//دستگیری هر که پایش در گلست

تو اگر خسته ای از دست دلم حرفی نیست....امر کن تا که بمیرم به خدا میمیرم

 

[tracer]

تو اگر خسته ای از دست دلم حرفی نیست....امر کن تا که بمیرم به خدا میمیرم

بمیر!! د بیمر دیگر!!

من از آن روزن بدیدم حال تو//حال تو دیدم ننوشم قال تو

 

[*سهیلا*]

بمیر!! د بیمر دیگر!!

من از آن روزن بدیدم حال تو//حال تو دیدم ننوشم قال تو

بازم توهم خود تحویلگیری!...کی با شما بود؟؟!!!!!
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار....اینچنین غافل شدن از چون منی شیدا چرا

 

[tracer]

بازم توهم خود تحویلگیری!...کی با شما بود؟؟!!!!!
وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار....اینچنین غافل شدن از چون منی شیدا چرا

از جهود و از جهودی رسته‌ایم//تا به زناری میان را بسته‌ایم

 

[mani24]

بمیر!! د بیمر دیگر!!

من از آن روزن بدیدم حال تو//حال تو دیدم ننوشم قال تو

ونسیمی خنک از حاشیه سبز پتو خواب مرا می روید
بوی هجرت می آید
بالش من آواز پر چلچه هاست

 

[mani24]

از جهود و از جهودی رسته‌ایم//تا به زناری میان را بسته‌ایم

مادرم در خواب است
ومنوچهر و پروانه وشاید همه مردم شهر

 

[*سهیلا*]

از جهود و از جهودی رسته‌ایم//تا به زناری میان را بسته‌ایم

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو.....یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو

 

[tracer]

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو.....یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو

واپس مانی ز یار واپس باشی//از شاخ درخت بگسلی خس باشی

 

[*سهیلا*]

واپس مانی ز یار واپس باشی//از شاخ درخت بگسلی خس باشی

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد....به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد

 

[tracer]

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد....به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد

در چشم کسی تو خویش را جای کنی//تو مردمک دیدهٔ آن کس باشی

 

[mani24]

واپس مانی ز یار واپس باشی//از شاخ درخت بگسلی خس باشی

یاد قلبت باشد ، یک نفر هست که این جا

بین آدم هائی ، که همه سرد و غریبند با تو

تک و تنها ، به تو می اندیشد

 

[*سهیلا*]

در چشم کسی تو خویش را جای کنی//تو مردمک دیدهٔ آن کس باشی

یک شب کمند گیسوی ابریشمین بتاب....ای ماه اگر ز چاه به در می کشانیم

 

[tracer]

یک شب کمند گیسوی ابریشمین بتاب....ای ماه اگر ز چاه به در می کشانیم

ماه آمد پیش او که تو جان منی//گفتش که تو کمترین غلامان منی

 

[*سهیلا*]

ماه آمد پیش او که تو جان منی//گفتش که تو کمترین غلامان منی

یا رب که چه شیرین است این تلخ شراب عشق.....تلخی دگران را باد با ما که چو نوش آمد

 

[tracer]

یا رب که چه شیرین است این تلخ شراب عشق.....تلخی دگران را باد با ما که چو نوش آمد

دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال//برآ به چرخ حقایق دگر مگو ز خیال