مشاعرۀ سنّتی

[Ghazal_joon]

یار مردان خدا باش که در کشتی نوح

هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

 

[shielan]

ای صورت پهلو به تبدل زده! ای رنگ
من با تو به دل یکدله کردن، تو به نیرنگ

 

[كندو]

گفت آن يار كزو گشت سر دار بلند -

جرمش اين بود كه اسرار هويدا ميكرد

 

[mohandes soror]

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست

ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

 

[fa_arch]

یا رب این شمع دلفروز کاشانه کیست................جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

 

[samira93]

شب است وشاعر و شمع و شراب وشیرینی
غنیمت است در این شب که دوستان بینی

یا رب این شاه وش ماه رخ زهره جبین** در یکتای که و گوهر یکدانه ی کیست

 

[samira93]

یا رب این شمع دلفروز کاشانه کیست................جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست

تا صبا بر گل و بلبل ورق حسن تو خواند **همه را نعره زنان جامه دران می داری

 

[fa_arch]

یکی از عقل می لافد یکی طامات میبافد.........................بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم

 

[samira93]

یکی از عقل می لافد یکی طامات میبافد.........................بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم

میرود صبح و اشارت میکند**کاین گلستان خنده واری بیش نیست
غرقه ی وهمیم ورنه این محیط ** از تنک ابی کناری بیش نیست

 

[sara23]

میرود صبح و اشارت میکند**کاین گلستان خنده واری بیش نیست
غرقه ی وهمیم ورنه این محیط ** از تنک ابی کناری بیش نیست

تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من

چه جنونی

چه نیازی

چه غمی ست

یا نگاه تو

که پر از عصمت و ناز بر من افتد

چه عذاب و ستمی ست!

 

[امیر افشار]

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
این عمر به خوش دلی گذارم یا نه ؟

 

[fa_arch]

هزار جهد بکردم که یار من باشی..............................مراد بخش دل بیقرار من باشی

 

[mohandes soror]

شاهدان گر دلبر زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند

 

[samira93]

شاهدان گر دلبر زین سان کنند
زاهدان را رخنه در ایمان کنند

دولتی را که نباشد غم از اسیب زوال** بی تکلف بشنو دولت درویشان است

 

[Mute]

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

 

[fa_arch]

شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد...............بنده طلعت آن باش که آنی دارد

 

[دختر شرقی]

دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست

هر که ما را این نصیحت می‌کند بی‌حاصلست

 

[امیر افشار]

تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی
تو مرا غافل از اندیشه فردا کردی

 

[tina1390]

یاد با آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

 

[دختر شرقی]

دل گم کرده در این شهر نه من می‌جویم

هیچ کس نیست که مطلوب مرا جویان نیست

 

[امیر افشار]

تا کی از تزویر باشم خودنمای
تا کی از پندار باشم خودپرست

 

[دختر شرقی]

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده گزند مباد

 

[امیر افشار]

دل چون آینه اهل صفا می شکنند
که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران

 

[دختر شرقی]

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند

نه هر که آینه سازد سکندری داند

 

[امیر افشار]

دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران

 

[دختر شرقی]

نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست

کلاه داری و آیین سروری داند

 

[Ghazal_joon]

دوست نباشد به حقیقت که او

دوست فراموش کند در بلا

 

[امیر افشار]

ای صبا گر به جوانان چمـن بـاز رسی
خدمت ما برسان سرو گل ریحـــان را

 

[naghmeirani]

آنچه به غفلت گذشت عمر نخواندم

عمر دگر خواهم از خدا به غرامت


پیرم و بر دوشم از ندیم جوانی

از تو چه پنهان همیشه بار ندامت

 

[امیر افشار]

تا خاطرم معلق آن گوش و گردنست
ای پادشاه سایه ز درویش وامگیر