مشاعرۀ سنّتی

[samira93]

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار ** کار ملک است انکه تدبیرو تامل بایدش

 

[naghmeirani]

شبی با دل به هجران تو ای سلطان ملک دل

میان گریه می گفتم که کو ای ملک سلطانت


چه شبهایی که چون سایه خزیدم پای قصر تو

به امیدی که مهتاب رخت بینم در ایوانت

 

[امیر افشار]

تا دل به تو پیوستم راه همه دربستم
جایی که تو بنشینی بس فتنه که برخیزد

 

[samira93]

تامل کنان در خطا و صواب** به از ژاژخایان حاضر جواب

 

[امیر افشار]

تامل کنان در خطا و صواب** به از ژاژخایان حاضر جواب

به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم

 

[samira93]

تا دل به تو پیوستم راه همه دربستم
جایی که تو بنشینی بس فتنه که برخیزد

در نیابد حال پخته هیچ خام**پس سخن کوتاه باید والسلام

 

[naghmeirani]

من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست


درد آن بود که از پا درمان من بیفتد

 

[samira93]

من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست


درد آن بود که از پا درمان من بیفتد

در غم ما روزها بی گاه شد** روزها با سوزها همراه شد

 

[tina1390]

من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست


درد آن بود که از پا درمان من بیفتد

دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهات خواهد شد آشکارا

 

[samira93]

دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهات خواهد شد آشکارا

ای نور چشم من سخنی هست گوش کن **چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن

 

[naghmeirani]

نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای


دلم خون شد از غصه ساقی کجایی

 

[samira93]

نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای


دلم خون شد از غصه ساقی کجایی

یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناخت ** حاش لله که روم من ز پی یار دگر

 

[naghmeirani]

رفیقان چنان عهد صحبت شکستند


که گویی نبوده‌ست خود آشنایی

 

[samira93]

رفیقان چنان عهد صحبت شکستند


که گویی نبوده‌ست خود آشنایی

یکی درد و یکی درمان پسندد **یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل وهجران **پسندم انچه را جانان پسندد

 

[طاهره اطلسی فر]

منتظرت می مانم
هم ازآن بیش
که عبور ثانیه از هزاره ی مرگ
هم ازآن بیش
که تحمل علف در بارش تگرگ.
منتظرت می مانم
هم ازآن بیش
که شمارش بی حساب روز
هم ازآن بیش
که چندوچون هنوز
منتظرت می مانم
می مانم تا آفتاب از مغرب معجزه برآید و
تکلم حیرت از حلول درخت.

سید علی صالحی

 

[tina1390]

منتظرت می مانم
هم ازآن بیش
که عبور ثانیه از هزاره ی مرگ
هم ازآن بیش
که تحمل علف در بارش تگرگ.
منتظرت می مانم
هم ازآن بیش
که شمارش بی حساب روز
هم ازآن بیش
که چندوچون هنوز
منتظرت می مانم
می مانم تا آفتاب از مغرب معجزه برآید و
تکلم حیرت از حلول درخت.

سید علی صالحی

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

 

[mahla-s]

یک عمر هر چه سهم تو از من نگاه بود سهم من از عبور تو رنج و ملال بود

 

[M@HYA-J00N]

[FONT=&quot]ديروز به ياد تو و آن عشق دل انگيز[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بر پيكر خود پيرهن سبز نمودم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در آئينه بر صورت خود خيره شدم باز[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بند از سر گيسويم آهسته گشودم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]

 

[mohandes soror]

ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

 

[tina1390]

ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

 

[samira93]

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه **هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی

 

[M@HYA-J00N]

تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه **هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی

يه دل ميگه برم برم يه دلم ميگه نرم نرم

 

[tina1390]

يه دل ميگه برم برم يه دلم ميگه نرم نرم

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

 

[M@HYA-J00N]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

داشت عباس قلي خان پسري
پسر بي ادبو بي هنري
هرچه مي گفت ننه اش لج ميكرد
دهنش را به همه كج ميكرد

 

[دختر شرقی]

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود

تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود

 

[M@HYA-J00N]

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود

تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود

دلي دارم كه درمانش تو باشي
سري دارم كه سامانش تو باشي

 

[tina1390]

دلي دارم كه درمانش تو باشي
سري دارم كه سامانش تو باشي

یارب چه چشمه ایست محبت که من ز آن // یــک قــطـــره خــوردم و دریــــا گریـســتــم

 

[M@HYA-J00N]

یارب چه چشمه ایست محبت که من ز آن // یــک قــطـــره خــوردم و دریــــا گریـســتــم

[FONT=&quot]من خيره به آئينه و او گوش به من داشت[/FONT]
[FONT=&quot]گفتم كه چسان حل كني اين مشكل ما را[/FONT]
[FONT=&quot]بشكست و فغان كرد كه از شرح غم خويش[/FONT]
[FONT=&quot]اي زن، چه بگويم، كه شكستي دل ما را[/FONT]

 

[samira93]

[FONT=&quot]من خيره به آئينه و او گوش به من داشت[/FONT]
[FONT=&quot]گفتم كه چسان حل كني اين مشكل ما را[/FONT]
[FONT=&quot]بشكست و فغان كرد كه از شرح غم خويش[/FONT]
[FONT=&quot]اي زن، چه بگويم، كه شكستي دل ما را[/FONT]

اگر ان ترک شیرازی به دست ارد دل مارا** به خال هندوش بخشم سمرقند و بخارا را

 

[M@HYA-J00N]

از اين شب هاي بي پايان
چه ميخواهم به جز باران
كه جاي پاي حسرت را بشويد از سر راهم
نگاه پنجره رو به كوير آرزوهايم