مشاعرۀ سنّتی

[ahmadesalehi]

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی​

یار رب چه چشمه ای است محبت که من از آن
یک قطره آب خوردم و دریا گریستم​

 

[mahdi271]

ما مرغ سحر خوان شگفت آواییم
خونین پر و بالییم و شفق سیماییم
در معبر تاریخ چو کوهی بشکوه
صد بار شکسته ایم و پابرجاییم

 

[ahmadesalehi]

می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را
می جویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیده دمان آفتاب را

 

[hilari]

ای دیر به دست آمده بس زود برفتی
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی

 

[ahmadesalehi]

ای دیر به دست آمده بس زود برفتی
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی

یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب ​

کز هر زبان که می شنوم نامکرر است​

 

[م.سنام]

تا دم از شام سر زلف تو هرجا نزند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست

 

[pink girl]

تو نيز باده به چنگ آر و راه صحرا گير
كه مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد

 

[hilari]

دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند
پنهان خورید باده که تعزیر می کنند

 

[essyh2003]

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

 

[hilari]

در ره عشق که از سیل بلا نیست گذر
کرده ام خاطر خود را به تمنای تو خوش

 

[pink girl]

شراب تلخ ميخواهم كه مرد افكن بود زورش
مگر يك دم بر آسايم ز دنيا و شر و شورش

 

[behnam-t]

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
غرق غم با هر آنکس که نخواهد شادت

 

[pink girl]

تكيه بر تقوي و دانش در طريقت كافري ست
راهرو گر صد هنر دارد توكل بايدش

 

[hilari]

شب عاشقان بی دل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد

 

[pink girl]

درين خمار كسم جرعه اي نمي بخشد
ببين كه اهل دلي در جهان نمي بينم

 

[mahdi271]

من از او بو خود سوزی شنیدم
حدیث عشق آموزی شنیدم
ز آهنگ شکست استخوانش
صدای پای پیروزی شنیدم

 

[essyh2003]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند

 

[behnam-t]

دوش دور از رویت ای جان جانم ار غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از سودای تو سیلاب داشت

 

[pink girl]

نفس بر آمد و كام از تو بر نمي آيد
فغان كه بخت من از خواب بر نمي آيد

 

[hilari]

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

 

[pink girl]

نبود چنگ و رباب و گل و نبيد كه بود
گل وجود من آغشته گلاب و نبيد

 

[behnam-t]

دوش از جناب عاصف پیک بشارت آمد
کز حضرت سلیمان عشرت عشارت آمد

 

[hilari]

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کاین ره که تو میروی به ترکستان است

 

[behnam-t]

تا مرا عشق تو از هر دو جهان باز استد
چه غم از سرزنش هر که جهانم باشد

 

[ahmadesalehi]

تا مرا عشق تو از هر دو جهان باز استد
چه غم از سرزنش هر که جهانم باشد

درد های من
جامه نیستند
تا ز تن درآورم
" چامه و چکامه " نیستند
تا به " رشته ی سخن " در آورم
نعره نیستند
تا ز " نای جان " برآورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای پوستی کجا ؟
درد دوستی کجا ؟
این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم ؟

 

[m@ys@m]

می خوردن و شاد بودن آیئن من است
فارغ بودن ز کفر دین،دین من است​

 

[mahdi271]

تبم ترسم که پیراهن بسوزد
ز هرم آه من اهن بسوزد
مرا فردوش می شاید که ترسم
دل دوزخ به حال من بسوزد

 

[سرينا]

دیگر از هرچه هست بیزارم
مثل ابر بهار می بارم
برو ای ان که بعد دیدارت
گره افتاده است در کارم

 

[behnam-t]

من اگر رند خراباتم و گر زاهد شهر
این متاعم که همی بینی و کمتر زینم

 

[pink girl]

مطرب عشق عجب ساز و نوايي دارد
نقش هر نغمه كه زد راه به جايي دارد