مشاعرۀ سنّتی

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من نمی‌دانم که چرا می‌گویند
اسب حیوان نجیبی‌ست، کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله‌ی قرمز دارد...
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
من نمی‌دانم که چرا می‌گویند
اسب حیوان نجیبی‌ست، کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله‌ی قرمز دارد...
دلبرم شاهد و طفل است و ببازی روزی
بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دلبرم شاهد و طفل است و ببازی روزی
بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش
شنیده ام که به شاهان عشق بخشی تاج

به تاج عشق تو من مستحقم و محتاج



تو تاج بخشی و من شهریار ملک سخن

به دولت سرت از آفتاب دارم تاج
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
نصيحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند
جوانان سعادتمند پند پير دانا را
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
تير آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهيز کن از تير ما
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد
به وداعی دل غمديده ما شاد نکرد
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دلا از دست تنهایی به جونم
ز آه ناله خود در فغونم
شبان تار از درد جدائی
کنه فریاد مغز استخونم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مو کز سوته دلانم چون ننالم
مو کز بی حاصلانم چون ننالم

مو که سر در بیابانم شو و روز
سرشک از دیده بارانم شو و روز
نه تب دیرم نه جایم میکند درد
همیدونم که نالونم شو و روز:gol:
 

Mehr noosh

عضو جدید
زدست محبوب ندانم چون کنم
وز هجر رویش دیده جیحون کنم



ميشکفتم ز طرب ز آنکه چو گل بر لب جوي
بر سرم سايه ي آن سرو سهي بالا بود
پير گلرنگ من اندر حق از رق پوشان
رخصت خبث ندادار نه حکايت ها بود
حافظ​
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
زدست محبوب ندانم چون کنم
وز هجر رویش دیده جیحون کنم

متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست

گروهی آن گروهی این پسندند

از همراهیتون ممنون،شب خوش
 

ronaz

عضو جدید
متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست

گروهی آن گروهی این پسندند

از همراهیتون ممنون،شب خوش
در دل آتش نشستن کار آسانی نبود

راه را بر اشک بستن کار آسانی نبود
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]با غرور هم قد و بالای بام آسمانی [/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]بارها در خود شکستن کار آسانی نبود [/FONT]
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوش در حلقه‌ی ما قصه‌ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله‌ی موی تو بود
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی .
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یا رب دلی که در وی پروای خود نگنجد
دست محبت آنجا خرگاه عشق چون زد
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در دیر می زدم من زدرون ندا در آمد
که درا درا عراقی که تو آشنای مایی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا