تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر جانانه بسوخت
تو گر خواهی که جاویدان جهان یک سر بیارایی
صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر جانانه بسوخت
تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر جانانه بسوخت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کسبا درود
تا بکند جانب بالا نظر
تا بکند جانب دریا نظر
تا بود نسخه عطري دل سودازده را
از خط غاليه ساي تو سوادي طلبيم
چون غمت را نتوان يافت مگر در دل شاد
ما به اميد غمت خاطر شادي طلبيم
[FONT=times new roman, times, serif]میکند با خویش خود بیگانگی ----- با غریبان آشنایی میکند [/FONT]
دی کز تو گذشت، هيچ از او ياد مکن
فردا که نيامده است، فرياد مکن
دوش دیدم که ملایک ذر میخانه ردند گل ادم بسرشتند و به پیمانه ردند
دردیست انتظار؛ که درمان آن تویی
این درد تلخ بی تو مداوا نمی شود
بی تو شکسته شد غزل آشناییم
این رسم مهربانی دنیا نمی شود
دلیل راه شو اس طایر خجسته لقا
که دیده آب شد از شوق خاک آن درگاه
تو که رفتی همه ثانیه ها سایه شدند
سایه در سایه آن ثانیه ها خواهم مرد
دوست به هندوی خود گر بپذیرد مرا
گوش من و تا به حشر حلقه هندوی دوست
گر متفرق شود خاک من اندر جهان
باد نیارد ربود گرد من از کوی دوست
تشکرم تموم شد![]()
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چهها رفت
معشوقهی خانگی به کاری ناید
کودل برد و روی به کس ننماید
معشوقه خراباتی و مطرب باید
تا نیم شبان زنان و کوبان آید
ترسنده از آنم که اگر بر دستت
من کشته شوم که عذر دستت خواهد
همه عمر بر ندارم سر از این خمارِ مستیبا درود
دراين درگه كه گه گه كه كه و كه كه شود ناگه
مشو غره به امروز كه از فردا نه اي آگه
همه عمر بر ندارم سر از این خمارِ مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |