مشاعرۀ سنّتی

traneh.

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا دل به برم هوای دل‌بر دارد

افسانهٔ عشق دل‌بر از بر دارد
دل رفت ز بر چو رفت دلبر آری
دل از دل‌بر چگونه دل بر دارد
دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بربستم
تویی قبله همه عالم ز قبله رو نگردانم
بدین قبله نماز آرم به هر وادی که من هستم
مرا جانی در این قالب وانگه جز توم مذهب
که من از نیستی جانا به عشق تو برون جستم
اگر جز تو سری دارم سزاوار سر دارم
وگر جز دامنت گیرم بریده باد این دستم

مولانای جااان
 

traneh.

عضو جدید
کاربر ممتاز
من آن ماهم که اندر لامکانم
مجو بیرون مرا در عین جانم
تو را هر کس به سوی خویش خواند
تو را من جز به سوی تو نخوانم
مرا هم تو به هر رنگی که خوانی
اگر رنگین اگر ننگین ندانم
گهی گویی خلاف و بی‌وفایی
بلی تا تو چنینی من چنانم
به پیش کور هیچم من چنانم
به پیش گوش کر من بی‌زبانم





مولانااای جااان
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من آن ماهم که اندر لامکانم
مجو بیرون مرا در عین جانم
تو را هر کس به سوی خویش خواند
تو را من جز به سوی تو نخوانم
مرا هم تو به هر رنگی که خوانی
اگر رنگین اگر ننگین ندانم
گهی گویی خلاف و بی‌وفایی
بلی تا تو چنینی من چنانم
به پیش کور هیچم من چنانم
به پیش گوش کر من بی‌زبانم

مولانااای جااان

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان رو که توام راه نمایی
 

traneh.

عضو جدید
کاربر ممتاز
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان رو که توام راه نمایی
یاور من تویی بکن بهر خدای یاریی
نیست تو را ضعیفتر از دل من شکاریی
نای برای من کند در شب و روز ناله‌ای
چنگ برای من کند با غم و سوز زاریی
کی بفشاردی مرا دست غمی و غصه‌ای
گر تو مرا به عاطفت در بر خود فشاریی
دیده همچو ابر من اشک روان نباردی
گر تو ز ابر مرحمت بر سر من بباریی
دست دراز کردمی‌گوش فلک گرفتمی
گر سر زلف خویش را تو به کفم سپاریی

مولانا جااااااااان
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک بار بی خبر؛
به شبستان من درآ!
چون بوی گل..
نهفته به این انجمن درآ
 

traneh.

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک بار بی خبر؛

به شبستان من درآ!
چون بوی گل..
نهفته به این انجمن درآ
ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی
از کار خود افتادی در کار دگر رفتی
صد بار ببخشودم بر تو به تو بنمودم
ای خویش پسندیده هین بار دگر رفتی
صد بار فسون کردم خار از تو برون کردم
گلزار ندانستی در خار دگر رفتی
گفتم که تویی ماهی با مار چه همراهی
ای حال غلط کرده با مار دگر رفتی




مولانا

شعرشو عاخه ادم میخونه نمیره براش؟؟:redface:
 

majid.rk

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ای یار غلط کردی با یار دگر رفتی
از کار خود افتادی در کار دگر رفتی
صد بار ببخشودم بر تو به تو بنمودم
ای خویش پسندیده هین بار دگر رفتی
صد بار فسون کردم خار از تو برون کردم
گلزار ندانستی در خار دگر رفتی
گفتم که تویی ماهی با مار چه همراهی
ای حال غلط کرده با مار دگر رفتی




مولانا

شعرشو عاخه ادم میخونه نمیره براش؟؟:redface:
ياس بوي مهرباني مي دهد
عطر دوران جواني مي دهد!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی

یـار و هـمـسـر نـگـرفـتـم کـه گـرو بود سرم
تـو شـدی مـادر و مـن بـا هـمـه پـیری پسرم

"شهریار"
 

traneh.

عضو جدید
کاربر ممتاز
دین تسبیح و مناجات و محاسن دین نیست!
به خدای تو قسم پیرو دین خودبین نیست!
دین کجا گفته که همسایه ی خود را ول کن؟
دین کجا گفته که دل را ز خدا غافل کن؟؟
دین کجا گفته که چون کبک ببر سر در برف؟
دین کجا گفته فقط مغلطه باشد در حرف؟؟
دین کجا گفته جواب سخن حق تیر است؟؟
دین کجا گفته که بیچاره شدن تقدیر است!؟
دین نگفته ست ببر آبروی مومن را
دین نوشته است بخر آبروی مومن را
به خدا سخت در انجام خطا غرق شدیم
ناخدا جان!همه در غیر خدا غرق شدیم
دل خوشی مان همه این است:مسلمان هستیم
فخر داریم که:ما پیرو قرآن هستیم

ما مسلمان دروغیم!… مسلمان فریب!
همه ی دغدغه مان این شده: گندم؟ یاسیب؟…
هر که از راه رسید آبروی دین را برد!
هر که آمد فقط از گرده ی این مذهب خورد!
آب راکد بشود، قطع و یقین می گندد!
غرب یکدست به دینداری مان می خندد!

در نمازت “خم ابروی نگار” آوردی!

با عبادات چنین, گند به بار آوردی!

هرچه را گم بکنی وقت نمازت پیداست

اصلا انگار نه انگار خدا آن بالاست!

چه نمازی ست که یک ذره خدایی نشده؟؟
این نمازی ست زمینی و هوایی نشده!
پاره کن رشته ی تسبیح و مرنجان دین را!
اینهمه کش نده این مد ” و لا الضااااااالین” را!
کاش از عشق بمیریم ولی فکر کنیم
کاش یک لحظه به رفتار علی فکر کنیم
.
.
.
آه! دل را به طریق غلط انداختمش!
سالها شیعه ی او بودم و نشناختمش
کاش در دین گوارای خود اندیشه کنیم
کاش در مشرب آقای خود اندیشه کنیم…
فکر کن در سخن بی خلل پیغمبر:
“ساعتی فکر ز صد سال عبادت بهتر…”

 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
روزی گرت غمی برسد تنگدل مباش
رو شکر کن مبادا که بد بدتر شود
سعدی
 

traneh.

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی گرت غمی برسد تنگدل مباش

رو شکر کن مبادا که بد بدتر شود

سعدی

در دیده چه کار آید؟ این اشک چو بارانم
بر دیده اگر، جانا، سروی چو تو بنشانم
خود را به سر کویت بدنام ابد کردم
از هر چه جز این کردم، از کرده پشیمانم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

در دیده چه کار آید؟ این اشک چو بارانم
بر دیده اگر، جانا، سروی چو تو بنشانم
خود را به سر کویت بدنام ابد کردم
از هر چه جز این کردم، از کرده پشیمانم

متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهان
حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردن است
ماه عبادت است و من با لب روزه دار از این
قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردن است
من همه اشتباه خود جلوه دهم که آدمی
از دم مهد تا لحد، در اشتباه کردن است
استاد شهریار


 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهان
حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردن است
ماه عبادت است و من با لب روزه دار از این
قول و غزل نوشتنم بیم گناه کردن است
من همه اشتباه خود جلوه دهم که آدمی
از دم مهد تا لحد، در اشتباه کردن است
استاد شهریار



تا صبا شد دسته بند سنبل گلپوش او / کار او جز عنبر افشانی و عطاری که دید

گفتمش بینم ترا مست و مرا ساغر بدست / گفت سلطانرا حریف رند بازاری که دید
 

traneh.

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
هر کس آزار من زار پسندید ولی
نپسندید دل زار من آزار کسی
آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد
هر که چون ماه برافروخت شب تار کسی
سودش این بس که بهیچش بفروشند چو من
هر که با قیمت جان بود خریدار کسی




شهریار عزیز
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
هر کس آزار من زار پسندید ولی
نپسندید دل زار من آزار کسی
آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد
هر که چون ماه برافروخت شب تار کسی
سودش این بس که بهیچش بفروشند چو من
هر که با قیمت جان بود خریدار کسی




شهریار عزیز

یادباد آن که به خلوتگه وصلت شب و روز

دل سرا پرده‌ی صد راز نهان بود مرا

 

traneh.

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادباد آن که به خلوتگه وصلت شب و روز


دل سرا پرده‌ی صد راز نهان بود مرا

ای یار، مکن، بر من بی‌یار ببخشای
جانم به لب آمد ز تو، زنهار ببخشای
در کار من غمزده ای دوست نظر کن
بر جان من دلشده ای یار، ببخشای
زان پیش که از حسرت روی تو بمیرم
بس دور بماندم ز تو بیمار، ببخشای
اینک به امیدی به درت آمده‌ام باز
این بار مکن همچو دگربار، ببخشای
مرغ دل من بی‌پر و بی‌بال بمانده است
در دام فراق تو نگونسار، ببخشای
آن رفت که آمد ز من دلشده کاری
اکنون که فرو مانده‌ام از کار، ببخشای
از کرد عراقی خجل و خوار بماندم
مگذار چنینم خجل و خوار، ببخشای




عراقی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای یار، مکن، بر من بی‌یار ببخشای
جانم به لب آمد ز تو، زنهار ببخشای
در کار من غمزده ای دوست نظر کن
بر جان من دلشده ای یار، ببخشای
زان پیش که از حسرت روی تو بمیرم
بس دور بماندم ز تو بیمار، ببخشای
اینک به امیدی به درت آمده‌ام باز
این بار مکن همچو دگربار، ببخشای
مرغ دل من بی‌پر و بی‌بال بمانده است
در دام فراق تو نگونسار، ببخشای
آن رفت که آمد ز من دلشده کاری
اکنون که فرو مانده‌ام از کار، ببخشای
از کرد عراقی خجل و خوار بماندم
مگذار چنینم خجل و خوار، ببخشای


عراقی

یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند



فروغی بسطامی




 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هر چه خواهی کن و لیکن آن نکن


مولوی
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند.
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر کسی که کُله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند.
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر کسی که کُله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند

داني ز چه غنچه خون كند چهره ز شرم؟
زان روي كه كار او گل انداختن است

مشفق كاشاني
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر کسی کو عیبِ خود دیدی زِ پیش
کی بُدی فارغ خود از اصلاحِ خویش؟

غافلند این خلق از خود ای پدر
لاجَرَم گویند عیبِ همدگر

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هر کسی کو عیبِ خود دیدی زِ پیش
کی بُدی فارغ خود از اصلاحِ خویش؟

غافلند این خلق از خود ای پدر
لاجَرَم گویند عیبِ همدگر


راز دلت را مکن فاش به نامحرمان
در بر مامحرمان راز گشودن خطاست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا