مشاعرۀ سنّتی

omid20110

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
من مانده ام مهجور از او، بيچاره و رنجور ازو
گويي که نيشي دور ازو، در استخوانم ميرود

در دایره وجود موجود علیست
اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست

گرخانه اعتقاد ویران نشدی

من فاش بگفتمی که معبود علیست


مولانا
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در دایره وجود موجود علیست
اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست

گرخانه اعتقاد ویران نشدی

من فاش بگفتمی که معبود علیست


مولانا

تا شبِ زلف تو با ماه رخت تلفیق شد

بر مسیر شعر گفتن، دستِ من تشویق شد
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دست ها می سایم
تا دری بگشایم
بر عبث می پایم
که به در کس آید
در و دیوار به هم ریخته شان
بر سرم می شکند


نیما

دردهای من جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم

 

omid20110

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز

دردهای من جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم


مرا غرض زنماز آن بود که پنهانی
حدیث درد فراق تو باز بگذارم
وگرنه این چه نمازی بود که من با تو
نسشته روی به محراب و دل به بازارم
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شها به خون عدو ریختن شتاب مکن

که خود هلاک شوند از حسد به خون شکم
[SUB]
[/SUB][SUB]
من گریه ی آتشین نمی دانستم
من سوز دل حزین نمیدانستم
نه نام بمن گذاشت عشقت نه نشان
من عشق تورا چنین نمیدانستم [/SUB]
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا