مشاعرۀ سنّتی

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه هر که چهره برافروخت، دلبری داند
نه هر که آینه سازد، سکندری داند

دلخسته و سینه چاک می‌باید شد
وز هستی خویش پاک می‌باید شد
آن به که به خود پاک شویم اول کار
چون آخر کار خاک می‌باید شد
ابوسعید ابوالخیر
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلخسته و سینه چاک می‌باید شد
وز هستی خویش پاک می‌باید شد
آن به که به خود پاک شویم اول کار
چون آخر کار خاک می‌باید شد
ابوسعید ابوالخیر


دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصد روزان ابری
داروگ
کی میرسد باران؟!
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود;)
یه شعر فوق العاده از سعدیه این شعر :gol:

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای ساربان آهسته ران
کارام جانم می رود

[FONT=&quot]در عمق دلم دلهره ای افتاده[/FONT]
[FONT=&quot]انگار به جانم خوره ای افتاده[/FONT]
[FONT=&quot]در جاذبه ی عشق تو همواره دلم[/FONT]
[FONT=&quot]سیبی است که از سرسره ای افتاده[/FONT]
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه شعر فوق العاده از سعدیه این شعر :gol:

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود

مرسی:smile:.فقط مصرع اولشو شنیده بودم .


دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
در عمق دلم دلهره ای افتاده
انگار به جانم خوره ای افتاده
در جاذبه ی عشق تو همواره دلم
سیبی است که از سرسره ای افتاده

هست از پس پرده گفت و گوی منو تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
آواز عاشقانه ما در گلو شکست

حق با سکوت بود صدا در گلو شکست


دیگر دلم هوای سرودن نمی کند

تنها بهانه دل ما در گلو شکست


- زنده یاد قیصر امین پور
خداوند رحمتش کنه:gol:

تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در گلو شکست نفسم و تو نیامدی

آنقدر بغض فرو خوردم و نیامدی

تاوان این دلم را بگو کی همی دهی
دیگر تمام شد و رفت عمرم اما نیامدی

یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد
من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست
درد آن بود که از پا درمان من بیفتد




 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد
من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست
درد آن بود که از پا درمان من بیفتد





در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حسن آنچه تو فرمایی
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حسن آنچه تو فرمایی

یک شعر عاقلی و دگر شعر عاشقی است
سعدی یکی سخنور و حافظ قلندر است
بگذار شهریار به گردون زند سریر
کز خاک پای خواجه شیرازش افسر است
 
آخرین ویرایش:

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک شعر عاقلی و دگر شعر عاشقی است
سعدی یکی سخنور و حافظ قلندر است
بگذار شهریار به گردون زند سریر
کز خاک پای خواجه شیرازش افسر است

تا با تو به صلح گشتم ای مایه جنگ
گردد دل من همی ز بترویان تنگ

نشگفت که از ستارگان دارم ننگ
امروز که آفتاب دارم در چنگ
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

تا با تو به صلح گشتم ای مایه جنگ
گردد دل من همی ز بترویان تنگ

نشگفت که از ستارگان دارم ننگ
امروز که آفتاب دارم در چنگ


گفت دانایی که گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاری است پیکاری سترگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفت دانایی که گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاری است پیکاری سترگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ


[FONT=&quot]گفتم به خود آنگاه صد افسوس که او نیست [/FONT]
[FONT=&quot]تا مات شود زین همه افسونگری و ناز [/FONT]
[FONT=&quot]چون پیرهن سبز ببیند به تن من [/FONT]
[FONT=&quot]با خنده بگوید که چه زیبا شده ای باز[/FONT]
(ببخشید سلام)
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گفتم به خود آنگاه صد افسوس که او نیست
تا مات شود زین همه افسونگری و ناز
چون پیرهن سبز ببیند به تن من
با خنده بگوید که چه زیبا شده ای باز
(ببخشید سلام)

سلام:gol::gol:

زرق و برقش را فراموش و ز دل بیرون کنم

سوی دل با کاروان حق و عقبی می کنم

آنچه را گم کرده ام در طول عمری زندگی

در سحر یا در شبی فرخنده پیدا می کنم

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام:gol::gol:

زرق و برقش را فراموش و ز دل بیرون کنم

سوی دل با کاروان حق و عقبی می کنم

آنچه را گم کرده ام در طول عمری زندگی

در سحر یا در شبی فرخنده پیدا می کنم


ما را که خماریم به کافور انداز
در شط شراب و جوی انگور انداز
ما لنگه به لنگه ایم ای مرگ بیا
از پا درمان بیاور و دور انداز:(
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ما را که خماریم به کافور انداز
در شط شراب و جوی انگور انداز
ما لنگه به لنگه ایم ای مرگ بیا
از پا درمان بیاور و دور انداز:(

ز ماه و پرتوی سیمینه ی او
حریری اوفتد بر سینه ی او

نسیمش مستی انگیزست و خوشبوست
پر از شقایق های خودروست

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ز ماه و پرتوی سیمینه ی او
حریری اوفتد بر سینه ی او

نسیمش مستی انگیزست و خوشبوست
پر از شقایق های خودروست


[FONT=&quot] تا با غم عشق تو مرا کار افتاد[/FONT]
[FONT=&quot]بیچاره دلم در غم بسیار افتاد[/FONT]
[FONT=&quot]بسیار فتاده بود اندر غم عشق[/FONT]
[FONT=&quot]اما نه چنین زار که این بار افتاد[/FONT]
 

memarmemar

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد


دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غم که هزار آفرین بر غم باد
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غم که هزار آفرین بر غم باد
[FONT=&quot]دل به هر كس كه رسيديم سپرديم ولي[/FONT]
[FONT=&quot]قصه عاشقي ما سر و سامان نگرفت[/FONT]
[FONT=&quot]تاج سر دامش و سيم زر، اما از من[/FONT]
[FONT=&quot]عشق جز عمر گرانمايه به تاوان نگرفت[/FONT]
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غم که هزار آفرین بر غم باد

سلام:gol::gol:

در گوشه غمی که فراموش عالمی است

من غمگسار سازم و او غمگسار من

اشک است جویبار من و ناله سه تار

شب تا سحر ترانه این جویبار من

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام:gol::gol:

در گوشه غمی که فراموش عالمی است

من غمگسار سازم و او غمگسار من

اشک است جویبار من و ناله سه تار

شب تا سحر ترانه این جویبار من

[FONT=&quot]نشان من به سر کوی می‌فروشان ده[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]من از کجا و کسانی که اهل پرهیزند[/FONT]
 

memarmemar

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام:gol::gol:

در گوشه غمی که فراموش عالمی است

من غمگسار سازم و او غمگسار من

اشک است جویبار من و ناله سه تار

شب تا سحر ترانه این جویبار من


معذرت میخوام سلام:redface:
ندانستم چو نیکو قدر ایام جوانی را
دلم خون می شود چون بشنوم نام جوانی را
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا