مشاعرۀ سنّتی

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
در زمینی که ضمیرِ من و توست

از نخستین دیدار، هر سخن، هر رفتار
دانه هاییست که می افشانیم
برگ و باریست که می رویانیم

[FONT=&quot]من به يك احساس خالي دلخـوشم[/FONT]
[FONT=&quot]من به گلهاي خيــالي دلخوشم[/FONT]
[FONT=&quot]گرچه اهل اين حوالي نيستم[/FONT]
[FONT=&quot]با هواي اين حــوالي دلخـوشم[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من به يك احساس خالي دلخـوشم
من به گلهاي خيــالي دلخوشم
گرچه اهل اين حوالي نيستم
با هواي اين حــوالي دلخـوشم

[FONT=&quot]می نویسم مینویسم از تو تا تن کاغذ من جا دارد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]با تو از حادثه ها خواهم گفت گریه این گریه اگر بگذارد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]گریه این گریه اگر بگذارد با تو از روز ازل خواهم گفت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]فتح معراج غزل کافی نیست باتو از اوج غزل خواهم گفت[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در زمینی که ضمیرِ من و توست

از نخستین دیدار، هر سخن، هر رفتار
دانه هاییست که می افشانیم
برگ و باریست که می رویانیم

[FONT=&quot]من که با شادی چشمان تو حیران شده ام[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]ز چه روی این دل جادو شده خندان نکنی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تو بمان ای گل من که گلشن جان منی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]من اگر گل نفسم تو عطر گلدان منی[/FONT]
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من که با شادی چشمان تو حیران شده ام
ز چه روی این دل جادو شده خندان نکنی
تو بمان ای گل من که گلشن جان منی
من اگر گل نفسم تو عطر گلدان منی

یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی


 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی



[FONT=&quot]یادت آمد خون خدا را من و تو...[/FONT]
[FONT=&quot]یادت آمد که کربلا را من و تو...[/FONT]
[FONT=&quot]یادت یادت یادت یادت آمد؟[/FONT]
[FONT=&quot]یادت آمد که خیمه ها را من و تو..[/FONT]
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یادت آمد خون خدا را من و تو...
یادت آمد که کربلا را من و تو...
یادت یادت یادت یادت آمد؟
یادت آمد که خیمه ها را من و تو..


وقتی که حالت از غم دنیا گرفته است

حال من و تمام غزلها گرفته است

دلشوره های بیخود بخود چند روز پیش

حالا چقدر یکشبه معنا گرفته است


 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


وقتی که حالت از غم دنیا گرفته است

حال من و تمام غزلها گرفته است

دلشوره ها بیخود بخود چند روز پیش

حالا چقدر یکشبه معنا گرفته است




تو رفته ای که بی من ، تنها سفر کنی
من مانده ام که بی تو ، شبها سحر کنم
تو رفته ای که عشق من از سر بدر کنی
من مانده ام که عشق تو را تاج سر کنم . . .
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

تو رفته ای که بی من ، تنها سفر کنی
من مانده ام که بی تو ، شبها سحر کنم
تو رفته ای که عشق من از سر بدر کنی
من مانده ام که عشق تو را تاج سر کنم . . .
[SUP]
معشوق اگر میل وفا داشته باشد[/SUP]
[SUP]
عاشق چه غم از جور و جفا داشته باشد[/SUP]
[SUP]
ما همنفس آینه ی زانوی خویشیم[/SUP]
[SUP]
یک سینه ندیدیم صفا داشته باشد[/SUP]

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[SUP]
معشوق اگر میل وفا داشته باشد[/SUP]
[SUP]
عاشق چه غم از جور و جفا داشته باشد[/SUP]
[SUP]
ما همنفس آینه ی زانوی خویشیم[/SUP]
[SUP]
یک سینه ندیدیم صفا داشته باشد[/SUP]


در عمق دلم دلهره ای افتاده
انگار به جانم خوره ای افتاده
در جاذبه ی عشق تو همواره دلم
سیبی است که از سرسره ای افتاده
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در عمق دلم دلهره ای افتاده
انگار به جانم خوره ای افتاده
در جاذبه ی عشق تو همواره دلم
سیبی است که از سرسره ای افتاده
[SUP]

هیچ دانی چیست این سرخی که در چشم منست؟؟[/SUP]
[SUP]
آتشی کز کاروان اشک بر جا مانده است[/SUP]
[SUP]
در نگاه گاهگاهت شعله ای دید از هوس[/SUP]
[SUP]
گر به چشم حسرتم برق تمنا مانده است[/SUP]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[SUP]

هیچ دانی چیست این سرخی که در چشم منست؟؟[/SUP]
[SUP]
آتشی کز کاروان اشک بر جا مانده است[/SUP]
[SUP]
در نگاه گاهگاهت شعله ای دید از هوس[/SUP]
[SUP]
گر به چشم حسرتم برق تمنا مانده است[/SUP]

[FONT=&quot]تا کى دل من چشم به در داشته باشد؟[/FONT]
[FONT=&quot]اى کاش کسى از تو خبر داشته باشد[/FONT]
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا کى دل من چشم به در داشته باشد؟
اى کاش کسى از تو خبر داشته باشد

دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

[FONT=&quot]همچنان چشم به چشمان تو دارم ای دوست[/FONT]
[FONT=&quot]گوشه چشمی بنما بر دل زارم ای دوست[/FONT]
[FONT=&quot]هر شبم نقش تو ماه شب چشمان منست[/FONT]
[FONT=&quot]روزها در شب هجرت بشمارم ای دوست[/FONT]
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا کى دل من چشم به در داشته باشد؟
اى کاش کسى از تو خبر داشته باشد

آقای رجایی شرمنده تشکرام تموم شده. اینهمه ابیات زیبا بدون تشکر حیفن:(

تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب
بدینسان خوابها را با تو زیبا می كنم هر شب
تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آنگاه
چه آتشها كه در این كوه برپا می كنم هر شب
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقای رجایی شرمنده تشکرام تموم شده. اینهمه ابیات زیبا بدون تشکر حیفن:(

تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب
بدینسان خوابها را با تو زیبا می كنم هر شب
تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آنگاه
چه آتشها كه در این كوه برپا می كنم هر شب


ممنون مهم حضور شماست دوست عزیز:gol:[FONT=&quot]:gol:[/FONT]
[FONT=&quot]به من گفتی که دل دریا ک[/FONT][FONT=&quot]ن ای دوست[/FONT]

[FONT=&quot]همه دریا از آن ما کن ای دوست[/FONT]
[FONT=&quot]دلم دریا شد و دادم به دستت[/FONT]
[FONT=&quot]مکن دریا به خون پروا کن ای دوست[/FONT]
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ممنون مهم حضور شماست دوست عزیز:gol::gol:
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست

همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکن دریا به خون پروا کن ای دوست

شما لطف دارین ممنون:gol::gol:

تا بدام عشق افتادیم آزادیم ما

شرمسار لطف بی پایان صیادیم ما

نیست شیرینی که تا ماند ز ما افسانه ای

ورنه در عشق و جنون استاد فرهادیم ما

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شما لطف دارین ممنون:gol::gol:

تا بدام عشق افتادیم آزادیم ما

شرمسار لطف بی پایان صیادیم ما

نیست شیرینی که تا ماند ز ما افسانه ای

ورنه در عشق و جنون استاد فرهادیم ما



منم تموم کردم تشکر:(
[FONT=&quot]ای دلت پولک گلنـــــــــار؛ سپیدار قدت[/FONT]
[FONT=&quot]چه کسی اشک مرا دوخته بر چارقدت؟[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو نیکی کن به مسکین و تهیدست
که نیکی خود سبب گردد دعا را
«پروین اعتصامی»

سلام بر دوستان ادیبم

[FONT=&quot]از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد[/FONT]
[FONT=&quot]غمهای زمانه را فراموشم کرد[/FONT]
[FONT=&quot]یک سیـــنه سخن به درگهت آوردم[/FONT]
[FONT=&quot]چشمان سخنگوی تو خاموشم کرد[/FONT]
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام بر دوستان ادیبم

از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد
غمهای زمانه را فراموشم کرد
یک سیـــنه سخن به درگهت آوردم
چشمان سخنگوی تو خاموشم کرد


سلام بر شما

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هـزار آفــرین بر غم باد

مولانا
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام بر شما

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هـزار آفــرین بر غم باد

مولانا

[FONT=&quot] دلم گرم خداوندی ست[/FONT]
[FONT=&quot] که با دستان من ، گندم برای یاکریم خانه می ریزد[/FONT]
[FONT=&quot] و با دستان مادر کاسه آبی را، برای قمری تشنه[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم گرم خداوندی ست
که با دستان من ، گندم برای یاکریم خانه می ریزد
و با دستان مادر کاسه آبی را، برای قمری تشنه

هر در که زنی بسیار یک بار جواب آید
گر مرد رهی روشن شبها تو و یارب ها
«روشن اردستانی»
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر در که زنی بسیار یک بار جواب آید
گر مرد رهی روشن شبها تو و یارب ها
«روشن اردستانی»


[FONT=&quot]اعتباری به خروس سحری نیست دگر[/FONT]
[FONT=&quot]دیرخوابیده و برخاستنش دشوار است[/FONT]
[FONT=&quot]کوک کن ساعت خویش[/FONT]
[FONT=&quot]که موذن شب پیش دسته گل داده به آب[/FONT]
[FONT=&quot] ودرآغوش سحر رفته به خواب[/FONT]
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اعتباری به خروس سحری نیست دگر
دیرخوابیده و برخاستنش دشوار است
کوک کن ساعت خویش
که موذن شب پیش دسته گل داده به آب
ودرآغوش سحر رفته به خواب

جالب بود :D



بر مـــا گذشت نیک و بــــد، امـــا تـــو روزگار
فکری به حال خویش کن، این روزگار نیس
عماد خراسانی

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جالب بود :D



بر مـــا گذشت نیک و بــــد، امـــا تـــو روزگار
فکری به حال خویش کن، این روزگار نیس
عماد خراسانی


ممنون
سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای
پشت چراغ زندگی همیشه گیر کرده ای

مصرع دوم یادم نیومد بداهه گفتم ببخشید
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنون
سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای
پشت چراغ زندگی همیشه گیر کرده ای

مصرع دوم یادم نیومد بداهه گفتم ببخشید

خواهش میکنم ،زیباست

یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چنــد در این عهد خریـــدار ندارد
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

خواهش میکنم ،زیباست

یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چنــد در این عهد خریـــدار ندارد

[FONT=&quot]در کنار خطوط سیم پیام[/FONT]
[FONT=&quot] خارج از ده دو کاج روئیدند[/FONT]
[FONT=&quot]سالیان دراز رهگذران[/FONT]
[FONT=&quot] آن دو را چون دو دوست می‌دیدند[/FONT]
[FONT=&quot]روزی از روزهای پائیزی[/FONT]
[FONT=&quot] زیر رگبار و تازیانه ی باد[/FONT]
[FONT=&quot]یکی از کاج ها به خود لرزید[/FONT]
[FONT=&quot] خم شد و روی دیگری افتاد[/FONT]
[FONT=&quot]گفت ای آشنا ببخش مرا[/FONT]
[FONT=&quot] خوب در حال من تأمل کن[/FONT]
[FONT=&quot]ریشه‌هایم ز خاک بیرون است[/FONT]
[FONT=&quot] چند روزی مرا تحمل کن[/FONT]

(یادش بخیر از اشعارکتاب فارسی دوران دبستان بود)
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران
آن دو را چون دو دوست می‌دیدند
روزی از روزهای پائیزی
زیر رگبار و تازیانه ی باد
یکی از کاج ها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا
خوب در حال من تأمل کن
ریشه‌هایم ز خاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن

(یادش بخیر از اشعارکتاب فارسی دوران دبستان بود)

نرگس آتش پرستی داشت شبنم می فروخت
با همان چشمی که می زد زخم مرهم می فروخت
زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر
داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نرگس آتش پرستی داشت شبنم می فروخت
با همان چشمی که می زد زخم مرهم می فروخت
زندگی چون برده داری پیر در بازار عمر
داشت یوسف را به مشتی خاک عالم می فروخت
[FONT=&quot]تو که از یار نشان میطلبی ،یار کجاست؟[/FONT]
[FONT=&quot]همه یارند ولی یار وفا دار کجاست؟![/FONT]
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از ده دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران
آن دو را چون دو دوست می‌دیدند
روزی از روزهای پائیزی
زیر رگبار و تازیانه ی باد
یکی از کاج ها به خود لرزید
خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا
خوب در حال من تأمل کن
ریشه‌هایم ز خاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن

(یادش بخیر از اشعارکتاب فارسی دوران دبستان بود)

به به ،ممنون از خوش ذوقی شما :)

نسیم زلف تو چون بگذرد بر تربت حافظ
ز خـــــاک کالبــدش صد هزار لاله برآیــد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا