مشاعرۀ سنّتی

[vinca]

بیا که بی‌ رخ زیبات دل به جان آمد
بیا که بی‌ تو همه سود من زیان آمد

بیا که بهر تو جان از جهان کرانه گرفت
بیا که بی‌ تو دلم جمله در میان آمد

دل در خم آن زلف معنبر بنشست
جان گفت که دل رفت وزین غمکده رست

من هم پی دل روم به هر حال که هست
مسکین چو به لب رسید پایش بشکست

 

[*zahedan]

دل در خم آن زلف معنبر بنشست
جان گفت که دل رفت وزین غمکده رست

من هم پی دل روم به هر حال که هست
مسکین چو به لب رسید پایش بشکست

تو از دريچه دل مي روي و ميايي
ولي نمي شنود كس ، صداي پاي تو را

 

[رجایی اشکان]

تو از دريچه دل مي روي و ميايي
ولي نمي شنود كس ، صداي پاي تو را

[FONT=&quot]ای کاش آن شب دست در مویش نمی بـرد[/FONT]
[FONT=&quot]زلـفش که آمــــد روی پـیـشـانی دلم رفــــت[/FONT]
[FONT=&quot]دیگـر دلـم ــ رخت سفیدم ــ نـیـست در بـنـد[/FONT]
[FONT=&quot]دیـروز طـوفـان شد، چه طـوفـانی... دلم رفت ..! [/FONT]

 

[Sahar Gh]

ای کاش آن شب دست در مویش نمی بـرد
زلـفش که آمــــد روی پـیـشـانی دلم رفــــت
دیگـر دلـم ــ رخت سفیدم ــ نـیـست در بـنـد
دیـروز طـوفـان شد، چه طـوفـانی... دلم رفت ..!

تو به من سنگ زدی من نرمیدم نگسستم

باز گفتم کهتو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو افتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم, نتوانم..

 

[رجایی اشکان]

تو به من سنگ زدی من نرمیدم نگسستم

باز گفتم کهتو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو افتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم, نتوانم..

[FONT=&quot]من و تو چون تن و جانند مخواه و مگذار[/FONT]
[FONT=&quot]این دو را باز همین طور جدا بنویسم[/FONT]
[FONT=&quot]شعر من با تو پر از شادی و شیرین کامیست[/FONT]
[FONT=&quot]باز حتی اگر از سوگ و عزا بنویسم[/FONT]

 

[memarmemar]

[FONT=&quot]من و تو چون تن و جانند مخواه و مگذار[/FONT]
[FONT=&quot]این دو را باز همین طور جدا بنویسم[/FONT]
[FONT=&quot]شعر من با تو پر از شادی و شیرین کامیست[/FONT]
[FONT=&quot]باز حتی اگر از سوگ و عزا بنویسم[/FONT]

مي روي و گريه مي آيد مرا
ساعتي بنشين که باران بگذرد

 

[رجایی اشکان]

مي روي و گريه مي آيد مرا
ساعتي بنشين که باران بگذرد

[FONT=&quot]در جواني جان گرگت را بگير![/FONT]
[FONT=&quot]واي اگر اين گرگ گردد با تو پير[/FONT]
[FONT=&quot]روز پيري، گر که باشي هم چو شير[/FONT]
[FONT=&quot]ناتواني در مصاف گرگ پير[/FONT]

 

[*zahedan]

در جواني جان گرگت را بگير!
واي اگر اين گرگ گردد با تو پير
روز پيري، گر که باشي هم چو شير
ناتواني در مصاف گرگ پير

روزگار است اين كه،گه عزت دهد،گه خوار دارد
چرخ بازيگر ازين بازيچه ها بسيار دارد

 

[memarmemar]

روزگار است اين كه،گه عزت دهد،گه خوار دارد
چرخ بازيگر ازين بازيچه ها بسيار دارد

داني ز چه غنچه خون كند چهره ز شرم؟
زان روي كه كار او گل انداختن است

 

[رجایی اشکان]

داني ز چه غنچه خون كند چهره ز شرم؟
زان روي كه كار او گل انداختن است

[FONT=&quot]تو همون رویایی من پر از مجنونم[/FONT]
[FONT=&quot]من دماوندم که پای تو می مونم[/FONT]
[FONT=&quot]عمریه بی حرکت پیش چشمت کیشم[/FONT]
[FONT=&quot]تیشه بر می داری بی ستون تر میشم[/FONT]

 

[memarmemar]

[FONT=&quot]تو همون رویایی من پر از مجنونم[/FONT]
[FONT=&quot]من دماوندم که پای تو می مونم[/FONT]
[FONT=&quot]عمریه بی حرکت پیش چشمت کیشم[/FONT]
[FONT=&quot]تیشه بر می داری بی ستون تر میشم[/FONT]

منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن

 

[*zahedan]

منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن

نه عاشقی که بسوزی, نه بی دلی که بسازی
تو مست باده ی نازی , ازین دو کار چه دانی؟

 

[رجایی اشکان]

منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن

[FONT=&quot]نرو از آغوشم هیچ کجا خونه ت نیست[/FONT]
[FONT=&quot]کوله بار غربت لایق شونه ت نیست[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

روزگار است اين كه،گه عزت دهد،گه خوار دارد
چرخ بازيگر ازين بازيچه ها بسيار دارد

[FONT=&quot] دلم گرم است می دانم ، که می داند[/FONT]
[FONT=&quot] بدونِ لطف او ، تنهای تنهایم[/FONT]
[FONT=&quot] اگر گم کرده ام من راه و رسم بندگی ،[/FONT]
[FONT=&quot] اما دلم گرم است ، می دانم [/FONT]

 

[memarmemar]

[FONT=&quot]نرو از آغوشم هیچ کجا خونه ت نیست[/FONT]
[FONT=&quot]کوله بار غربت لایق شونه ت نیست[/FONT]

تو ای تنهاتر از تنها به دنبال تو می گردم

تو ای پیدا و نا پیدا به دنبال تو می گردم

 

[رجایی اشکان]

نه عاشقی که بسوزی, نه بی دلی که بسازی
تو مست باده ی نازی , ازین دو کار چه دانی؟

[FONT=&quot]یواش یواش ببارین، ای قطره های بارون[/FONT]
[FONT=&quot]لیلای من تو خوابه، کنار بید مجنون

[/FONT]

 

[memarmemar]

نه عاشقی که بسوزی, نه بی دلی که بسازی
تو مست باده ی نازی , ازین دو کار چه دانی؟

یا رب، نگاه کس، به کسی آشنا مکن
گر میکنی، کرم کن و از هم جدا مکن

 

[رجایی اشکان]

تو ای تنهاتر از تنها به دنبال تو می گردم

تو ای پیدا و نا پیدا به دنبال تو می گردم

[FONT=&quot]من غرورم را شکستم، داشتی؟[/FONT]
[FONT=&quot]آمدم , حالا تو با من آشتی؟[/FONT]

 

[*zahedan]

یواش یواش ببارین، ای قطره های بارون
لیلای من تو خوابه، کنار بید مجنون

یا رب، نگاه کس، به کسی آشنا مکن
گر میکنی، کرم کن و از هم جدا مکن

نه ، چنان گشته پریشان دل سودا زده ام
که به شیرازه آن زلف ، توان بست بهم

 

[رجایی اشکان]

یا رب، نگاه کس، به کسی آشنا مکن
گر میکنی، کرم کن و از هم جدا مکن

[FONT=&quot]نه امیدی در خاطر که تو را جویم[/FONT]
[FONT=&quot]ای شادی جان ..سرو روان...کز بر ما رفتی[/FONT]
[FONT=&quot]از محفل ما....چون دل ما ...سوی کجا رفتی[/FONT]
[FONT=&quot]به کجایی ای غمگسار من..فغان زار من..بشنو[/FONT]

 

[memarmemar]

[FONT=&quot]من غرورم را شکستم، داشتی؟[/FONT]
[FONT=&quot]آمدم , حالا تو با من آشتی؟[/FONT]

یاد وصال می کنم، دیده پر آب می شود
شرح فراق می کنم، سینه کباب می شود

 

[رجایی اشکان]

نه ، چنان گشته پریشان دل سودا زده ام
که به شیرازه آن زلف ، توان بست بهم

[FONT=&quot]ماکیان ها همه مست خوابند[/FONT]
[FONT=&quot]شهر هم خواب اینترنتی عصر اتم می بیند[/FONT]
[FONT=&quot]کوک کن ساعت خویش[/FONT]
[FONT=&quot]که در این شهر دگرمستی نیست که تو وقت سحر[/FONT]
[FONT=&quot]آنگه که از میکده برمیگردد[/FONT]
[FONT=&quot]از صدای سخن و زمزمه ی زیر لبش برخیزی[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

یاد وصال می کنم، دیده پر آب می شود
شرح فراق می کنم، سینه کباب می شود

[FONT=&quot]در سرم سودای جامی بی زوال[/FONT]
[FONT=&quot]پرسه ای آغاز کرم در خیال[/FONT]
[FONT=&quot]دل به یاد آورد ایام وصال[/FONT]
[FONT=&quot]از جدایی یک دو سالی میگذشت[/FONT]
[FONT=&quot]یک دو سال از عمر رفت و برنگشت[/FONT]
[FONT=&quot]دل به یاد آورد اول بار را[/FONT]
[FONT=&quot]خاطرات اولین دیدار را[/FONT]
[FONT=&quot]آن نظر بازی آن اسرار را[/FONT]
[FONT=&quot]آن دو چشم مست آهووار را[/FONT]

 

[memarmemar]

نه ، چنان گشته پریشان دل سودا زده ام
که به شیرازه آن زلف ، توان بست بهم

من شاخه ی خشکم تو بیا برگ و برم ده
با زمزمه ی عاطفه هایت ثمرم ده

 

[memarmemar]

[FONT=&quot]نه امیدی در خاطر که تو را جویم[/FONT]
[FONT=&quot]ای شادی جان ..سرو روان...کز بر ما رفتی[/FONT]
[FONT=&quot]از محفل ما....چون دل ما ...سوی کجا رفتی[/FONT]
[FONT=&quot]به کجایی ای غمگسار من..فغان زار من..بشنو[/FONT]

وقت اجلم ناله نه از رفتن جانست
از یار جدا می شوم این ناله از آن است

 

[memarmemar]

[FONT=&quot]در سرم سودای جامی بی زوال[/FONT]
[FONT=&quot]پرسه ای آغاز کرم در خیال[/FONT]
[FONT=&quot]دل به یاد آورد ایام وصال[/FONT]
[FONT=&quot]از جدایی یک دو سالی میگذشت[/FONT]
[FONT=&quot]یک دو سال از عمر رفت و برنگشت[/FONT]
[FONT=&quot]دل به یاد آورد اول بار را[/FONT]
[FONT=&quot]خاطرات اولین دیدار را[/FONT]
[FONT=&quot]آن نظر بازی آن اسرار را[/FONT]
[FONT=&quot]آن دو چشم مست آهووار را[/FONT]

آنچه از دریا به دریا می رود

از همان جا کامد، آنجا می رود

 

[رجایی اشکان]

وقت اجلم ناله نه از رفتن جانست
از یار جدا می شوم این ناله از آن است

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدا نگاه تو این چه نگاه کردن است؟
شب هر دو دوست همراهم آرووووم

 

[*zahedan]

من شاخه ی خشکم تو بیا برگ و برم ده
با زمزمه ی عاطفه هایت ثمرم ده

هر چند پير وخسته دل وناتوان شدم
هر گاه ياد روي تو كردم جوان شدم

 

[*zahedan]

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدا نگاه تو این چه نگاه کردن است؟
شب هر دو دوست همراهم آرووووم

تو چو رفتي خيالت مانده بر دل
چنان كز كاروان ، آتش به منزل

 

[memarmemar]

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدا نگاه تو این چه نگاه کردن است؟
شب هر دو دوست همراهم آرووووم

تو بر مایه ی دانش خود مایست

که بالای هر دانشی دانشی است
شبتون قشنگ