دیروز به یاد تو و آن عشق دل انگیز
بر پیکر خود پیرهن سبز نمودم
در آینه بر صورت خود خیره شدم باز
بند از سر گیسویم آهسته گشودم
مکن کاری که بر پا سنگت آیه
جهان با این فراخی تنگت آیه
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند
تو را از نامه خواندن ننگت آیه
دیروز به یاد تو و آن عشق دل انگیز
بر پیکر خود پیرهن سبز نمودم
در آینه بر صورت خود خیره شدم باز
بند از سر گیسویم آهسته گشودم
مکن کاری که بر پا سنگت آیه
جهان با این فراخی تنگت آیه
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند
تو را از نامه خواندن ننگت آیه
هر کس بد ما به خلق گوید
ما دیده به بد نمی خراشیم
ما نیکی او به خلق گوییم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
تا تو را دیدم ندادم دل به کس
عاشقم کردی به فریادم برس
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفته ست در عهد ازل تقدیر ما
آن چنان در هوای خاک درش
می رود آب دیده ام که مپرس
سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع
دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت
تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق
هر دم اید غمی از نو به مبارکبادم
شرمنده تشکرام تموم شده
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
اشکال نداره.واسه دلم دارم شعر مینویسم نه برای تشکر.
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که توسنی چو فلک رام تازیانه توست
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب
جان عزیز خود به نوا می فرستمت
سپاس بابت همراهی
نه چشم گشته ای تو که بی آگهی ز خویش ما را حجاب دیده و دیدار آگهی
شمس
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار
سعدی
یا در غم ما تمام پیوندیا رشتهٔ عشق بگسل از ما
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم
ماییم و موج سودا
شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا
خواهی برو جفا کن
در زمستان برف رسوا بر سر هر بام بودنقش پیری را ز آب و رنگ ها نتوان زدود
شبت خوش خانومی
مجاز شدنت هم بهت تبریک میگم انشا... همیشه موفق باشی
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیمدر عشق توام نصیحت و پند چه سود
ذهرآب چشیده ام مرا قند چه سود
گویند مرا که بند بر پاش نهید
دیوانه دل است پام بر بند چه سو
"مولانا"
نه در برابر چشمی نه غایب از نظری ........................ نه یاد می کنی از من نه می روی از یادوفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
دگرش چو بازبینی غم دل مگوی سعدیکه شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد
دل من از هوس روی تو ای مونس جان.....................خاک راهیست که در پای نسیم افتادستدگرش چو بازبینی غم دل مگوی سعدیکه شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد
یا رب آن شاه وش ماه رخ مهر فروز......................در یکتای که و گوهر یکدانه کیستدر دیاری که دگر نیست کسی یار کسیکاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی
یا رب آن شاه وش ماه رخ مهر فروز......................در یکتای که و گوهر یکدانه کیست
تو که نوشم نئی نیشم چرایی
تو که یارم نئی پیشم چرایی
تو که مرهم نئی بر داغ ریشم
نمک پاش دل ریشم چرایی
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |