مشاعرۀ سنّتی

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

من نه آنم که دوصد مصرع رنگین گویم
من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم

[FONT=&quot]من نيز چو خورشيد ، دلم زنده به عشق است .[/FONT]
[FONT=&quot]راه دل خود را ، نتوانم كه نپويم[/FONT]
[FONT=&quot]هر صبح ، در آيينه جادويي خورشيد[/FONT]
[FONT=&quot]چون مي نگرم ، او همه من ، من همه اويم ![/FONT]
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نيز چو خورشيد ، دلم زنده به عشق است .
راه دل خود را ، نتوانم كه نپويم
هر صبح ، در آيينه جادويي خورشيد
چون مي نگرم ، او همه من ، من همه اويم !

ماییم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب


ممنون از همراهیتون شبتون به خیر:gol:
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
ماییم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب


ممنون از همراهیتون شبتون به خیر:gol:


بودیم و کسی پاس نمی داشت که بودیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم



شبت به خیر باران جان:gol:
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بشنـو این نی چون شکــایت می‌کـــنـد
از جـداییــهـــا حکـــــایت مـــی‌کــــنـد
[FONT=&quot]دارد به گرد خویش می چرخا ندم من در خویش می پیچم[/FONT]
[FONT=&quot]من مار ؟! نه ... من مار زخمی ؟! نه ... ولی از زخم لبریزم[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]سرشار از زخمم بیا ، زردم بیا ، دستت نمک دارد[/FONT]
[FONT=&quot]تا شور انگیزانیم ، با شوق از این خاک برخیزم[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
 

najme74

عضو جدید
دارد به گرد خویش می چرخا ندم من در خویش می پیچم
من مار ؟! نه ... من مار زخمی ؟! نه ... ولی از زخم لبریزم

سرشار از زخمم بیا ، زردم بیا ، دستت نمک دارد
تا شور انگیزانیم ، با شوق از این خاک برخیزم
موذن گر ببیند قامتت را>>><<<فراموشش شود تکبیروقامت
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو

وقت است که یاران به گلستان ریزند
گل های نشاط در گریبان ریزند
بلبل به هوای باغ بشکست قفس
این مژده به شاخ و برگ بستان ریزند
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقت است که یاران به گلستان ریزند
گل های نشاط در گریبان ریزند
بلبل به هوای باغ بشکست قفس
این مژده به شاخ و برگ بستان ریزند

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

[FONT=&quot]از دیده به جای اشک خون می آید[/FONT]
[FONT=&quot]دل خون شده، از دیده برون می آید[/FONT]
[FONT=&quot]دل خون شد از این غصه که از قصه عشق[/FONT]
[FONT=&quot]می دید که آهنگ جنون می آید[/FONT]
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
از دیده به جای اشک خون می آید
دل خون شده، از دیده برون می آید
دل خون شد از این غصه که از قصه عشق
می دید که آهنگ جنون می آید


دلم محراب زیبایی چو ابروی تو می خواهد
بهانه کرده و تنها گل روی تو می خواهد
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم محراب زیبایی چو ابروی تو می خواهد
بهانه کرده و تنها گل روی تو می خواهد
[FONT=&quot]دیروز به یاد تو و آن عشق دل انگیز[/FONT]
[FONT=&quot] بر پیکر خود پیرهن سبز نمودم[/FONT]
[FONT=&quot] در آینه بر صورت خود خیره شدم باز[/FONT]
[FONT=&quot] بند از سر گیسویم آهسته گشودم[/FONT]
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا