مشاعرۀ سنّتی

iman.mpr

عضو جدید
دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت
در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد
با پریشانی دل شوریده چشمم خواب داشت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو آفتاب و جهان جزبه جستجوی تو نیست

بهار در نظرم غیر رنگ و بوی تو نیست

ازین قلمرو مجنون‌کسی نمی‌جوشد

که نارسیده به‌فهمت درآرزوی تو نیست
 

iman.mpr

عضو جدید
تا نیابم آن چه در مغز منست
یک زمانی سر نخارم روز و شب
تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم گاه تارم روز و شب
می​زنی تو زخمه و بر می​رود
تا به گردون زیر و زارم روز و شب
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
تا نیابم آن چه در مغز منست
یک زمانی سر نخارم روز و شب
تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم گاه تارم روز و شب
می​زنی تو زخمه و بر می​رود
تا به گردون زیر و زارم روز و شب

به قید جسم سبکروح متهم نشود

شرر اگر همه در سنگ باشد آزاد است




نجات می‌طلبی خامشی‌گزین بیدل

که درطریق سلامت خموشی استاد است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ترسم از ضعف پریدن ز قفس نتوانم

گر که صیّاد ،زمانی کند آزاد مرا
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
امشب ستایمت ای پری فردا ز گفتن بگذری



فردا زمین و آسمان در شرح تو باشد فنا
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
من دی نگفتم مر تو را کای بی‌نظیر خوش لقا



ای قد مه از رشک تو چون آسمان گشته دوتا
 

iman.mpr

عضو جدید
تا خاک مرا به قالب آمیخته اند

بس فتنه که از خاک بر انگيخته اند

من بهتر از اين نمی توانم بودن

کز بوته مرا چنين برون ريخته اند
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
ای یوسف آخر سوی این یعقوب نابینا بیا

ای عیسی پنهان شده بر طارم مینا بیا


از هجر روزم قیر شد دل چون کمان بد تیر شد

یعقوب مسکین پیر شد ای یوسف برنا بیا
 

acconter

عضو جدید
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانی های مشتی دلق پوشان

چو مستم کرده ای مستور منشین
چو نوشم داده ای زهرم منوشان
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا